گاهی شناخت بیراههها برای درک مسایل و مشکلات جاری و آتی مهمتر از شناسایی راه و مسیرهای حرکت و رسیدن به مقصد است. این لحظه از تاریخ و روزگار ما نیز از همان زمانه است و بیراهه شناسی و افشای خطاها و مسیرهای جعلی کمکی به شناخت راه درست و صراط مستقیم است. نمونهها در این مورد متعدد و استدلال و برهانهایش نیز آسان است. از جمله مطالب و مسایلی که در اینجا ذکر خواهم کرد: اخبار و رخدادهای جاری در کشور ما، از جمله آخرین فقره آن که مربوط به احضار قضایی شهردار تهران در مورد جشن برج میلاد و اجرای نمایش توسط کودکان بود و البته موارد روزهای قبل در ارتباط با شهرآورد فوتبال در تهران و بحران دراویش در خیابان پاسداران و… نیز از همین دست حواشی غالب بر متن و فروعات وارد بر اصل موضوعات است. مشکلات بزرگ و کمرشکن در اقتصاد و دیپلماسی و فرهنگ و نظام آموزشی از یک سو، و بحران اخبار سوء استفادههای کلان و میلیاردی در موارد متعدد که اصطلاح نجومی و کهکشانی برای آن برازنده است در بانکها و شرکتها و صندوقها و املاک و حقوقها و… با تأنی و حوصلهای درخور ستایش از انظار عموم نهان میشود و مسایلی دیگر با سرعت و وسعت رسانهای شده و به عنوان معضل بزرگ و ذنب لایغفردنبال میشود. این پرسش قرآنی را باید فریاد کنیم که: فأین تذهبون؟
در این روزهای پایان سال ۱۳۹۶ خورشیدی، باید این نکته را به مسئولین و بزرگان کشور متذکر شویم که سال تمام شده اما مشکلات بزرگ تازه به اوج رسیده است. فشارهای بینالمللی و قلدرمآبانه آمریکا و متحدان و مستعمراتش ما را بیش از پیش درگیر کرده و نیازمند اتحاد و همدلی و انسجام ملی ساخته است. سال ۱۳۹۷ نیز احتمالا به مانند سال جاری و ماضی، از جمله سالهای سخت و دشوار برای دولت و ملت ایران خواهد بود.
اقتصاد با حفرههای بزرگ در راه توسعه و پیشرفت و آرامش ما، چاله و چاههای بسیار تدارک دیده و انکارش هم فایده ندارد. تراستهای خصولتی و موسسات مالی خاص که فارغ از نظارت و بودجه بندی دولتی، در غیاب کسورات مالیاتی و قید و بندهای دیوانسالارانه و نظارتی، هرگاه اراده میکنند به ایجاد بحرانهای مقطعی و یا بلند مدت پرداخته و روند و بستر توسعه و ارتقای اقتصاد و صنعت و تولید کشور را زمینگیر و بیمار میسازند، همچنان دست بالا را در مالیه و طبعا در سیاست و قشون خواهند داشت.
هر شخص یا رسانه یا نهادی به مصاف آنها رفته دمار از روزگارش در میآورند همچنان که دمار از روزگار دولت درآوردهاند. نمونه مشخص این قضیه که بخشهایی از زیانها و سوء استفادههای غریبش را دولت از جیب ملت پرداخته است، موسسات مالی و اعتباری و صندوقهای کذایی بودند که با نامهای مقدس و سوء استفاده از ایمان و عواطف دینی مردم به غارت تاریخی و بزرگی دست زدند؛ انتظار این بود که دستگاه قضایی و بازرسی، به مانند ماجرای اخیر در تحرک کودکان در برج میلاد به سرعت و شفافیت وارد عمل میشد و سایههای سرد و غمبار ورشکستگی و سرشکستگی را از سر هزارها خانوار ایرانی که دار و ندارشان را باختند دور میکرد و حداقل با اطلاعرسانی و برخورد شدید با عوامل خرد و کلان این قضایا شایبه فساد سیستماتیک و نظاممند را ریشه کن میکرد.
یک پرسش اساسی این است که آیا سال جدید که در راه است، دولت میتواند به تنهایی با این مسایل برخورد کند و بار سنگین ـ و بلکه سهمگین ـ مشکلات اقتصادی و موانع توسعه را به گونهای برطرف سازد که شادابی و سرعت به چرخهای اقتصادی و خدماتی و پشتیبانی کشور بازگردد؟ اگر جریان رکود و از کف رفتن زمان و نا امیدی و خروج سرمایههای مالی و انسانی و اضطراب ارزی و سرانجام فرسایش صنایع و محیط زیست ادامه یابد، آیا ما باز هم رمقی برای تحول و مقاومت و پیشرفت و رقابت در توازی همسایگان منطقهای خواهیم داشت؟
این پرسشها اگرچه ماهیت نشاط انگیزی ندارد و در آستانه عید نوروز چندان حالی به مخاطب نمیدهد اما در عوض واقعبینانه است. واقع بینی شرط بهبود و تغییرات مثبت است و این واقعیات را از آن جهت لازم میدانم مطرح کنم که معتقدم دولت حداقل نشان داده که در مسیر تنشزدایی و توسعه و شکیبایی ملی بهتر از دیگر نهادهای حکومت عمل کرده و در این راه و برای این هدف، گاهی وارد اصطکاکهای شدیدی هم شده است. لذا باید طریق مصالحه با مانعتراشان و آسانگیری در مورد تولیدکنندگان دست انداز در راه توسعه و آرامش کشور را ترک کند.
دولت و رئیسجمهوری بدون لکنت و تمجمج با مردمی که به وی رأی دادند و امکان تشکیل «دولت اعتدال و اصلاح و سازندگی» را فراهم کردند سخن بگوید. حداقل اگر قدرت حذف رقبای ناصالح و مقابله با منتقدان بیاخلاق را ندارد، به معرفی و افشای صریح و شفاف این اقلیتهای پنهان و موذی بپردازد. منافع ملی باید صیانت شود و سیاستگران ملی باید شجاع باشند. کارهایی البته صورت گرفته، از جمله کاری که با انتشار بودجه و چند مورد کوچک در کنار آن انجام گرفت اما کافی نبود. بیان حقایق و افشای شجاعانه مفاسد و منشاء مصایب، کمترین کاری است که میتوان برای التیام رنجهای مردم و گشایش در امور مملکت پیش گرفت و سال تازه را با امید به دانستن و صدق مبارک کرد.
در این روزهای پایان سال ۱۳۹۶ خورشیدی، باید این نکته را به مسئولین و بزرگان کشور متذکر شویم که سال تمام شده اما مشکلات بزرگ تازه به اوج رسیده است. فشارهای بینالمللی و قلدرمآبانه آمریکا و متحدان و مستعمراتش ما را بیش از پیش درگیر کرده و نیازمند اتحاد و همدلی و انسجام ملی ساخته است. سال ۱۳۹۷ نیز احتمالا به مانند سال جاری و ماضی، از جمله سالهای سخت و دشوار برای دولت و ملت ایران خواهد بود.
اقتصاد با حفرههای بزرگ در راه توسعه و پیشرفت و آرامش ما، چاله و چاههای بسیار تدارک دیده و انکارش هم فایده ندارد. تراستهای خصولتی و موسسات مالی خاص که فارغ از نظارت و بودجه بندی دولتی، در غیاب کسورات مالیاتی و قید و بندهای دیوانسالارانه و نظارتی، هرگاه اراده میکنند به ایجاد بحرانهای مقطعی و یا بلند مدت پرداخته و روند و بستر توسعه و ارتقای اقتصاد و صنعت و تولید کشور را زمینگیر و بیمار میسازند، همچنان دست بالا را در مالیه و طبعا در سیاست و قشون خواهند داشت.
هر شخص یا رسانه یا نهادی به مصاف آنها رفته دمار از روزگارش در میآورند همچنان که دمار از روزگار دولت درآوردهاند. نمونه مشخص این قضیه که بخشهایی از زیانها و سوء استفادههای غریبش را دولت از جیب ملت پرداخته است، موسسات مالی و اعتباری و صندوقهای کذایی بودند که با نامهای مقدس و سوء استفاده از ایمان و عواطف دینی مردم به غارت تاریخی و بزرگی دست زدند؛ انتظار این بود که دستگاه قضایی و بازرسی، به مانند ماجرای اخیر در تحرک کودکان در برج میلاد به سرعت و شفافیت وارد عمل میشد و سایههای سرد و غمبار ورشکستگی و سرشکستگی را از سر هزارها خانوار ایرانی که دار و ندارشان را باختند دور میکرد و حداقل با اطلاعرسانی و برخورد شدید با عوامل خرد و کلان این قضایا شایبه فساد سیستماتیک و نظاممند را ریشه کن میکرد.
یک پرسش اساسی این است که آیا سال جدید که در راه است، دولت میتواند به تنهایی با این مسایل برخورد کند و بار سنگین ـ و بلکه سهمگین ـ مشکلات اقتصادی و موانع توسعه را به گونهای برطرف سازد که شادابی و سرعت به چرخهای اقتصادی و خدماتی و پشتیبانی کشور بازگردد؟ اگر جریان رکود و از کف رفتن زمان و نا امیدی و خروج سرمایههای مالی و انسانی و اضطراب ارزی و سرانجام فرسایش صنایع و محیط زیست ادامه یابد، آیا ما باز هم رمقی برای تحول و مقاومت و پیشرفت و رقابت در توازی همسایگان منطقهای خواهیم داشت؟
این پرسشها اگرچه ماهیت نشاط انگیزی ندارد و در آستانه عید نوروز چندان حالی به مخاطب نمیدهد اما در عوض واقعبینانه است. واقع بینی شرط بهبود و تغییرات مثبت است و این واقعیات را از آن جهت لازم میدانم مطرح کنم که معتقدم دولت حداقل نشان داده که در مسیر تنشزدایی و توسعه و شکیبایی ملی بهتر از دیگر نهادهای حکومت عمل کرده و در این راه و برای این هدف، گاهی وارد اصطکاکهای شدیدی هم شده است. لذا باید طریق مصالحه با مانعتراشان و آسانگیری در مورد تولیدکنندگان دست انداز در راه توسعه و آرامش کشور را ترک کند.
دولت و رئیسجمهوری بدون لکنت و تمجمج با مردمی که به وی رأی دادند و امکان تشکیل «دولت اعتدال و اصلاح و سازندگی» را فراهم کردند سخن بگوید. حداقل اگر قدرت حذف رقبای ناصالح و مقابله با منتقدان بیاخلاق را ندارد، به معرفی و افشای صریح و شفاف این اقلیتهای پنهان و موذی بپردازد. منافع ملی باید صیانت شود و سیاستگران ملی باید شجاع باشند. کارهایی البته صورت گرفته، از جمله کاری که با انتشار بودجه و چند مورد کوچک در کنار آن انجام گرفت اما کافی نبود. بیان حقایق و افشای شجاعانه مفاسد و منشاء مصایب، کمترین کاری است که میتوان برای التیام رنجهای مردم و گشایش در امور مملکت پیش گرفت و سال تازه را با امید به دانستن و صدق مبارک کرد.
