کژتابی‌های ذهن و زبان
استاد بهاءالدّین خرمشاهی-۸۶
 

ما برای آنکه زودتر به عارف برسیم پرسیدیم: «عزیزجان، عارف از کدام طرف (از دو راه موجود) رفت؟» یک لحظه حیران به فکر فرو رفت، بعد از جایش بلند شد و با یک دستش به یک در یا یک طرف اشاره کرد و با دست دیگرش به در ر طرف دیگر و با لهجة کردی عربی‌وارش گفت: «والله یا از این ور، یا از آن‌ور».

و ما به جای اینکه پی عارف را بگیریم، شکممان را گرفتیم و زدیم زیر خنده! گفتیم: چه خوب مشکلات را حل می‌کنید. و خندة بی‌اختیار حالمان را جا آورد و دلشوره‌مان برطرف شد و یک ـ دو ساعت دیگر هم:

عارف گمگشته باز آمد به کنعان غم مخور ر باقلوای یزد اگر آورد یاری کم مخور!

*

دوست دارید چند تا کلمة قصار یا گزین‌گویه به جای کژتابی برایتان بگویم؟ بله؟ سکوت علامت رضاست:

۱) «فقط معتادها به معجزه اعتقاد دارند». توضیح آنکه مراد معجزة الهی و خارق‌العاده و ناقض قوانین جاری طبیعت نیست که همة ما مؤمنان و مسلمانان به آن اعتقاد داریم، بلکه اتفاقی همین‌جوری و بی‌‌دلیل و علت است که بالاخره در دقیقة نود یا دو سه دقیقه وقت اضافی، و قبل از کشیدن کار به ضربه‌های پنالتی، و سوت کشیدن کله (به جای داور)، رزق و روزی نشئه‌جات آنها را برساند.

۲) گرانی با خوبی ر مرغوبیت در ذهن بسیاری از مردم تداعی و یگانه شده است، و ارزانی با نامرغوبی و حتی پستی. چنانکه کلمة “cheap” در انگلیسی دو معنی دارد: الف) ارزان ب) پست و بی‌‌ارزش و پیش پا افتاده.

مؤید این نکته اینکه دوست ناشر با فرهنگ عزیزی که از بهترین و نزدیک‌ترین دوستان من است، نقل می‌کرد که در یک حراج یا فروش فوق‌العادة کتاب‌ها، تعدادی از آنها را با ۱۰ تا ۱۵% تخفیف عرضه کرده و تعدادی را با ۳۵ تا ۴۵%.

گروه اول سریعا به فروش می‌رود و گروه دوم (با تخفیف ۲ تا ۳ برابر) باد کرده. دوست من که آی.کیوی خوبی دارد، به فراست روانشناسی خریدار را در می‌یابد، و تخفیف کتاب‌های گروه دوم را هم دو سه برابر کاهش می‌دهد، و از فردا ملاحظه می‌کند که همان کتاب‌هایی که باد کرده بود و تخفیفش زیاد بوده، با کم شدن تخفیف، مثل نقل و نبات به فروش می‌رود.

از چندتن از ناشران هم که قیمت کتابهایشان را گاهی به نحوی سرسام‌آور بالا می‌گذارند، به عنوان توجیه عملشان شنیده‌ام که می‌گویند: «گرانی شیک است، جاذبة کتاب را بالا می‌برد.» البته متاسفانه گاه به حس و عیان می‌بینم که حق با آنهاست.

*

بهترین راه مخالفت با آدم لجوج، موافقت کردن با اوست که به طرزی معجزه‌آسا او را از خر شیطان پایین می‌آورد. و به همین ترتیب، چنان‌که در نخستین کتاب حافظ پژوهانه‌ام از میان ۱۲ کتاب (۳ تایش با همکاری دیگر حافظ‌پژوهان) آورده‌ام: «بهترین راه مبارزه با نفس، دست کشیدن از نفس مبارزه است».

*

همواره، هرچه بیشتر به معنای هرچه بهتر نیست. چنان که خوردن دو ظرف چلوکباب (یا هر غذایی) دو برابر حال آدم را بهتر نمی‌کند، بلکه به کلی حالش را می‌گیرد.

ادامه دارد

code

نسخه مناسب چاپ