هیچ وقت هدیههای متعدد یا چندگانه نبرید، زیرا به جای آنکه با هم جمع شوند، از همدیگر منها (تفریق) میشوند. روانشناسیاش این است که گیرندة هدیه، بیاختیار فکر میکند، این هدیههای متعدد نصفه ـ نیمه یا جسته ـ گریخته است که هدیه دهنده ناچار شده چندتا از آنها را بزند تنگ هم، و توی رگ هدیه گیرنده.
*
در کار و بار سیگار، چنان که بسیاری از خوانندگان آزمودهاند، اعتیاد از یک عدد شروع میشود و سرانجام به یک یا دو حتی سه پاکت در روز (یا شبانهروز) میرسد. همین است که بنده جملهای گفتهام که مقبول طبع بعضی دوستان قرار گرفته:
«یک پُک یعنی یک پاکت»!
*
کسی که نداند برای چه کاری ساخته شده است، کارش ساخته است! (بدون شرح).
*
آدم نساخته خراب میکند (عاقلان دانند).
*
فقط وقت تهدید (ر تحدید) شده است که به کار میآید.
*
شادروان بیژن جلالی، شاعر معروف که از عزیزترین دوستان من بود، واقعاً یک پا حکیم بود. و چه بسیار بار که حرف او گل (ر کُرک) میانداخت، سخنان حکیمانه میگفت؛ از جمله: «اگر یک مقدار از وقت ر وقتت را تلف نکنی، وقت تو را تلف میکند.»
*
یک بار همین بیژن جلالی نازنین را در مهمانی دوستانه که جمعی از رفقا و فقرا آمده بودند، از طریق تلفن به منزلمان دعوت کردم. من و من کرد و گفت: «… نه، هرچه فکر میکنم نمیتوانم بیایم.» با اشتیاق تمام، اصرار کردم که بهانه نیاورید و خودتان را مثل دستة گل یا گلدسته برای این جمع مشتاق و منتظر بیاورید.
باز حرفهای نامفهوم حاکی از نکول و عدم تمکین زد و دست آخر گفت: «خرمشاهی جان، صبح حمام رفتهام و میترسم بچام«! حال آنکه آن موقع درست چلة تابستان و قلبالاسد بود.
*
همین نازنین جلالی، یک بار به من یک تسبیح شاه مقصودی درست و حسابی هدیه داد که میدانستم در کمتر از یک هفته از دست میدهمش. و دادم و از ترس سؤال و ملامت جلالی رفتم یک تسبیح درست همانند همان خریدم و تازه آن موقع فهمیدم که هر دانه از صد دانهاش (خدا را شکر که هزار تا دانه ندارد)، چند هزار تومان میشود.
*
سخن از دوست دلبند هنرمندم شادروان بیژن جلالی بود که در زمان حیاتش دو شعر طنزآمیز برایش سروده بودم که در یکی از آنها از ژانر (قالب) شعر «معنیاندر معنی» یعنی مهمل و لایعنی استفاده کرده بودم و آغازش این بود که:
بس که حصیر دیدهام، عاشق نقش قالیام
بیهده نیست روز و شب این همه پرتقالیام…
ادامه دارد
code