این کسادی بازار و تنگدستی مردم عواقب بسیار ناپسندی به بار میآورد که باعث میشود دولت و دولتمردان در کنار توجه به مسائل و مشکلات اساسی به این نکات ریز و در اصطلاح سطح پایین هم توجه کنند، چرا که غفلت از آن مشکلات بزرگتری به بار میآورد.
در این روزها شاهدیم که در میانه و کمرشکن رکود و کسادی و به اصطلاح خالی بودن دست مردم، قیمت اقلام اصلی سبد هزینه خانوار به ویژه در مورد خوراکیها و مواد غذایی به شدت بالا رفته است. افزایش قیمت اقلام خوراکی و مصرفی خانوار باعث کاهش یا حذف آن کالا از سبد خانوار و تبعات تلخ آن در سلامت جامعه میشود. این مسائل گرچه به اهمیت حل مسأله هستهای، بهبود روابط خارجی، اصلاح رویههای غلط دولت گذشته، حل مشکل اشتغال یا تلاش برای رفع کسری بودجه دولت نیستند، اما موارد و مسائل دمدستی هستند که مردم هر روز آنرا لمس میکنند و با آن دمخور میشوند. افزایش چند باره قیمت شیر باعث میشود که رفته رفته میزان مصرف این ماده مهم غذایی کاهش یابد و مشکلات بهداشتی دراز مدت به دنبال داشته باشد. افزایش قیمت تخممرغ و مرغ یا افزایش قیمت کره خوراکی آنهم در چند نوبت که بهای آن را هر بار پس از مدتی کمیابی یا نایابی و عرضه مجدد به بیش از دو برابر در عرض تنها چند ماه رسانده است نیز مسائل کوچکی هستند که تأثیر بزرگی بر باور مردم میگذارند. قیمت سایر اقلام خوراکی و مواد غذایی و از جمله حبوب نیز کم و بیش چنین وضعی دارند. همه ما باخبر شدیم که ترکیدن لاستیک یک اتوبوس به دلیل فرسودگی یا کهنگی چه فاجعه عظیمی به بار آورد و پس از آن بود که خبرهای متعددی از حوادث رانندگی پرآسیبی در سایتها و خبرگزاریها منتشر شد که متأسفانه مهمترین دلیل وقوع آن کهنگی یا فرسودگی لاستیک وسیله نقلیه بوده که به گفته متولیان امر و اتحادیه مربوطه تا چند برابر افزایش قیمت داشته و مالکین این وسایل نقلیه ترجیح دادهاند که از خیر تعویض آن بگذرند و یا به خرید جنس ارزان بیکیفیت بسنده کنند و نتیجه آنهم، بروز خساراتی چنین غیرقابل جبران خواهد بود.
یعنی وقتی لاستیک گران میشود راننده اتوبوس برای آنکه بتواند دخل و خرج کند، از کیفیت لاستیک میزند بدون آنکه به عواقب بعدی کارش اندیشه کند. وقتی قیمت شیر و ماست و کره و مرغ و… هم بالا میرود، پدر خانواده به بهای پذیرش عواقب کمبود پروتئین و ویتامین در سلامت خانواده از میزان مصرف خانوار میکاهد گرچه کاملاً قبول داریم و میپذیریم که نباید از دولت تازه با انبوهی از مشکلات بر جای مانده از مدیریتهای ناکارآمد گذشته و مسائل کلان و پیشروی، توقع معجزه داشت، اما این سخن حق نباید توجیه مناسبی قرار گیرد برای رها کردن بازار مواد غذایی و کالاهای مصرفی روزمره مردم که در آن هر روز شاهد گرانیهای تازه و تازهتر و گاه بدون توجیه اقتصادی و منطقی و گاه حتی بدتر از آن شاهد جولان فرصتطلبان، دلالان و سودجویان و بیانصافانی باشیم که میخواهند به قیمت تکیده تر شدن چهره خانوارها به ثروت نامشروع خویش بیفزایند. فرقی نمیکند این بیانصافی را آن تولیدکننده فرصتطلب روا دارد یا واسطه بیانصاف یا توزیعکننده بیاخلاق.
این روزها مردم در فشار تورّم بهویژه در مورد کالاهای اساسی و مواد غذایی مورد نیازشان سختیها و دشواریهای فراوانی تحمل میکنند و البته آنقدر وفادار و بزرگوار هستند که از دولت منتخب خویش انتظار معجزه نداشته باشند، اما این توقع را نیز دارند که با بهکارگیری توان نظارتی و کنترلی خویش اجازه سوءاستفاده و گرانفروشی و اجحاف در حق مردم را به بیانصافان و فرصتطلبان بیاخلاق ندهد و در کنار توجه به حل مشکلات کلان کشور، از نگاه به مسائل خرد و روزمرّه نیز (که در جای خود مهم نیز هستند) غفلت نکند.