برگی از تاریخ انقلاب
یادی از دو شهید قیام ۱۵ خرداد
روح‌‌الله مهرپارسا
 

شهید طیب حاج رضایی:

در سال ۱۲۸۰ شمسی در تهران متولد شد و تا کلاس ششم ابتدایی تحصیلات خود را ادامه داد. پس از آن به میدان تره‌بار وارد شد. چندی شاگردی کرد و بعد خود در میدان امین‌السلطان صاحب‌ غرفه گردید.

او در جریان کودتای ۲۸مرداد هم از جمله کسانی بودکه همسوی با ژریم بودند؛ اما گذشت زمان نشان داد که طیب حر انقلاب اسلامی خواهد شد. در جریان تولد ولیعهد شاه در آبان ۱۳۳۹ شمسی سر بازار امین‌السلطان روبروی چلوکبابی معروف عباس شهرونی تاق نصرت با شکوهی بر پا کرد جهت نور و صدای این مجموعه ۱۰ نفر خدمه به کار گرفت.

البته ناگفته نماند، هر کدام از چهره‌های معروف خیابان مولوی محل را برای چراغانی در نظر گرفته بودند. مرحوم ناصر جیگرکی (حسنخانی) چهارراه مولوی را داشت که در آن سال حوض بزرگی وسط چهارراه تعبیه شده بود و از مجرای آن آب به داخل یک حوض گرد کوچک لبه‌دار می‌ریخت و سپس سرازیر حوض بزرگ می‌گردید. با یک ابتکار بر روی حوض کوچک حجله بزرگی کار گذاشته شد که آب از زیر مجسمه به داخل حوض بزرگ می‌ریخت. کمی جلوتر از چهارراه مولوی روبروی باغ فردوس مرحوم حسین رمضان‌یخی (اسماعیل‌پور) تاق نصرت دیگری بر پا کرده بود که درست جنب زایشگاه محل تولد ولیعهد قرار داشت.

این اتفاقات در آبان ۱۳۳۹ رخ داد. کمتر از سه سال بعد یعنی در خرداد ۱۳۴۲ ورق برگشت. در روز ۱۳ خرداد که با عاشورای حسینی‌(ع) مصادف شده بود، به دستور طیب عکس‌های حضرت امام را بر روی کلیه علامت‌های عزاداران نصب کردند، با این شعار کوبنده:

«خمینی خمینی خدانگهدار تو

بمیرد بمیرد دشمن خون خوار تو»

قیام در روز ۱۵خرداد از سوی ارتش سرکوب شد و روز ۱۸خرداد طیب از سوی شهربانی در میدان بارفروشان واقع در باغ جنت خیابان ری دستگیر گردید و دو ماه بعد در تاریخ ۲۶مرداد ۴۲ حکم متهمین اعلام شد و طیب به اعدام محکوم گردید.

مرحوم حاج جواد خان بابا، یکی از بارفروشان میدان باغ جنت (انبارغله) که یکسال پیش به رحمت خدا رفت، در کتاب «طیب درگذر لوطی‌ها» گفت‌وگویی ضبط شده دارد که بخشی از آن مربوط به قیام ۱۵ خرداد است:

از طیب حرف می‌زدید؟

ـ بله، روز ۱۵خرداد، خدا خواست عاقبت به خیر شود؛ چون عشق امام‌حسین‌(ع) داشت، در راه اولاد آن حضرت یعنی امام‌خمینی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

از جریان نصیری با طیب آگاهید؟‌

ـ بله، شنیدم نصیری گفته بود قبول کن که بگویی آیت‌الله خمینی پانصد هزار تومان به تو داده که اغتشاش کنی و پاپیچ طیب شد. اما طیب‌خان جواب می‌دهد که من دروغ نمی‌گویم. من از زبان حسین آقا مهدوی [از چهره‌های معروف چهارراه سیروس، و سرپولک] می‌گویم که خودش پیش آنها بود [از زندانیان قیام ۱۵خرداد] که نصیری به طیب‌خان می‌گوید: نامه را بخوان! طیب نامه را می‌گیرد و توی صورت نصیری رها می‌کند. نصیری می‌گوید: شاه دستور داد یک ماشین مدل‌بالا با پانصد هزار تومان به تو بدهم که قبول کنی. طیب‌خان می‌گوید: به پول احتیاجی ندارم، من نماینده صنف بارفروش‌ها هستم. نصیری به طیب فحش می‌دهد و طیب‌خان که در برابر هیچکس کم نمی‌آورد، جوابش را می‌دهد و می‌گوید: هستی و خودتی! این را حسین آقا مهدی می‌گفت.

آیا در جریان دادگاهش بودید؟

ـ بله، سرهنگ بهارمست، وکیل مدافع بود. طیب گفت: من نماینده صنف بارفروش‌ها هستم، احتیاجی نبود که پولی از این سید (منظور امام‌خمینی) بگیرم. وقتی تنفس می‌دادند،‌ به من گفت‌که مرا توی آب سرد استخر انداختند و بیهوش که شدم، اثر انگشتم را پای اوراق گذاشتند.

شهید حاج اسماعیل رضایی:

حاج اسماعیل رضایی یکی دیگر از بارفروشان بود که به دنبال قیام ۱۵خرداد دو ماه بعد از طیب دستگیر شد. تفاوت وی با طیب در این بود که او سابقه حضور در نهضت مذهبی را پیش از این داشت و هرگز گرد شاه نگشته بود. او از مقلدان امام‌خمینی بود و در ضمن با طیب نیز سابقه دوستی دیرینه داشت.

شهید حاج اسماعیل رضایی نیز حاضر به پذیرش این دروغ که از حضرت امام برای به راه‌انداختن این قیام پول دریافت کرده است نشد و سرانجام او نیز در ۲۶مرداد ۴۲ همچون طیب به اعدام محکوم گردید.

مأموران رژیم شاه در ساعت ۶ و ۱۰ دقیقه صبح‌گاه ۱۱ آبان ۴۲ طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی را در میدان تیر پادگان عشرت‌آباد با شلیک ۲۴ گلوله تیرباران کردند.

سوابق فعالیت‌های مذهبی و خیراندیشانه

در دهه ۳۰ جلسه‌ای شکل گرفت به‌نام «هیئت انصار عباس‌الحسین‌(ع)» با مدیریت حاج محمد رزاقی که شهید حاج اسماعیل رضایی به اتفاق حاج آقا رضا حداد (پدر آقای دکتر حداد عادل) از اعضای ثابت این جلسه بودند. سخنران آن محفل مرحوم آیت‌الله حاج سید مهدی لاله‌زاری بود. با ارشادات مرحوم لاله‌زاری، موجی مثبت در هیات برای انجام امور خیر ایجاد شد. شهید رضایی با کمک عده‌ای از خیرین پایین‌‌تر از میدان شوش ـ در منطقه شترخوان ـ زمینی تهیه کردند و بیش از سیصد دستگاه خانه دو اتاقه با آشپزخانه، توالت و حمام ساختند. از سوی دیگر، همزمان با این اقدام، آنها زنهایی را که به دلیل فقر دچار بحران مالی شده و تدریجاً به فساد کشیده شده بودند، شناسایی می‌کردند و می‌آوردند به دست چند خانم متدین می‌سپردند تا آنها را ضمن ارشاد از آلودگی‌ها توبه دهند.

همچنین آنها به موازات گردآوری و ارشاد زنها به سراغ یک عده کارگر در میدان بارفروشان می‌رفتند که مجرد بودند و آنان را آماده ازدواج کرده و سپس به خواستگاری زنان توبه داده شده برده و ضمن عقد و عروسی گروهی، از خانه‌های ساخته شده در شترخوان در اختیار این کارگران می‌گذاردند و به تدریج پول خانه‌ها نیز از دستمزد کارگران کسر می‌گردید و سند خانه‌ها هم به صورت ۳ دانگ برای زن و ۳ دانگ برای مرد تنظیم می‌شد.

موزه قیام پانزده خرداد

تنها موزه‌ای که جایش جداً در نظام جمهوری‌اسلامی خالی است، موزه‌ای است که حرکت خرداد ۴۲ را در بر می‌گیرد، یعنی نقطه آغاز شکل‌گیری نهضت امام. نظر به این‌که نقطه آغازین قیام از میدان باغ جنت واقع در شمال میدان شوش انجام گرفت و پس از گذشتن از میدان شاه که هم اکنون به «میدان قیام» تغییر نام داده به طرف سبزه‌میدان رهسپار شدند؛ زیبایی و اصالت محل این موزه در آن است که در محدوده حرکت اولیه قیام شکل گیرد.

مناسب ترین محل برای استقرار موزه قیام ۱۵خرداد، ساختمان مرکزی ماشین‌دودی در خیابان ری جنوبی است که در حال حاضر تبدیل به بوستان زیبایی شده است. شهرداری با یک اقدام انقلابی در این ساختمان قدیمی که معماری جالبی نیز دارد، می‌تواند موزه قیام ۱۵ خرداد را تأسیس نماید، بلکه در سالگرد قیام در ۱۵ خرداد سال ۱۳۹۶ افتتاح گردد. نکته ظریف در این مورد این است که میدان نزدیک به این محل به «میدان قیام» نامگذاری شد، به این میدان قبل از انقلاب میدان شاه می‌گفتند: بالاتر از میدان قیام هم «مسجد حاج ابوالفتح» قرار دارد که در طول نهضت همواره پایگاه مردم انقلابی جنوب شهر بوده است.

نسخه مناسب چاپ