خلیلالله خلیلی را شاعر ملی کشور ما افغانستان میتوان دانست؛ چون در قرن اخیر بیش از هر شاعر دیگر افغانستان مطرح بوده و در داخل و خارج از کشور محبوبیت داشته است. شاید از منظر بهرهمندی از گرایشهای نوین شعر فارسی و دستاوردهای نوپردازان، شاعران دیگری از افغانستان هم بتوان یافت که با خلیلی برابری میکنند، ولی آنچه به خلیلی برجستگی میدهد، جامعیت آثار او از نظر موضوعات و مضامین شعری است.بدین معنی که تقریباً برای همه مسایل و دغدغههای مردم افغانستان در این نیم قرن اخیر، شعر سروده است.
با این که قریب به سه دهه از درگذشت این شاعر میگذرد، هماکنون هم بسیاری از شعرهایش برای جامعه افغانستان کارآمد و نمودار مسایل و مشکلات کشور است. ضرورت انتشار گزیده ای از آثار خلیلی، بسیار احساس میشد؛ به ویژه با توجه به حجم عظیم دیوان او و افت و خیز طبیعی در شعرهایش که شاید همه متناسب با پسند و سلیقه شعرخوانان امروز نبود. کار جناب بهروز ثروتی در گزینش این کتاب از این نظر قابل تحسین است که با ذوق و سلیقه امروزی فراهم آمده و میتواند مخاطبان امروز شعر فارسی را تا حدود بسیاری قانع سازد.
کتاب از نظر گزینش و تدوین، کاری است نسبتاً بینقص، بدین معنی که تقریباً همه شعرهای خوب استاد خلیلی را در آن میتوان یافت.هرچند به نظر نگارنده این سطور، بعضی شعرهای دیگر از این شاعر هم بود که میتوانست در کتاب جای گیرد یا جایگزین بعضی سرودهها شود؛ مثل غزلی که شاعر بر مزار مولانا جلالالدین سروده است با مطلع:
همه مشت خار گشتم که زنی شرارم امشب
به هوا دهی، فشانی همه جا غبارم امشب
یا قطعه طنزآمیز «در بیمارستان هکینسک» یا قصیده کوتاه «دوش پرسیدم ز دل کاین سقف دوداندود چیست» و بعضی شعرهای دیگر. ولی من به این موضوع بسیار درنمیپیچم، چون مبنای این قضاوتها، سلیقه است و سلیقه هر شخص میتواند برای خودش یا جمعی که همسلیقه اویند، معتبر و محترم باشد.
اما آنچه دیگر سلیقهای نیست و با قاطعیت میتوان بدان حکم کرد، خطاهایی است که در مقدمه و متن شعرها رخ نموده و ارزش این اثر را خدشهدار کرده است. با آن که کتاب توسط ناشری معتبر همچون سوره مهر چاپ شده، به نظر میرسد که یا ویرایشی به خود ندیده و یا ویراستار آن هم با شعر و مسایل آن و نیز زبان فارسی رایج در افغانستان ناآشنا بوده است.
خطای بارزی که در مقدمهکتاب رخ داده و از کسی مثل جناب بهروز ثروتی که تا کنون آثار دیگری هم در موضوع افغانستان منتشر کرده است بعید مینماید، این است که در صفحه ۸ (مقدمه کتاب) تاریخ رسمی افغانستان چیزی جز هجری شمسی و با عبارت «بروج فلکی دوازدهگانه» معرفی شده است؛ در حالی که این روشن و آشکار است که تاریخ رسمی افغانستان هم همانند ایران، هجری شمسی است. از جانبی دیگر تقویم شمسی در هر دو کشور بر مبنای بروج فلکی دوازدهگانه است. تنها تفاوتی که وجود دارد، نام ماههاست که در ایران نامهای فارسی است و در افغانستان نامهای عربی مثل «حمل»، «ثور»، «جوزا» و…
این را بیفزایم که که اتفاقاً در همه دنیا، تنها دو کشوری که تاریخ شمسی دارند، ایران و افغانستاناند و از این جهت، یک وجه اشتراک قوی بین دو کشور وجود دارد، وجه اشتراکی که متأسفانه با این کماطلاعیها به فراموشی سپرده میشود.اما این تنها خطایی نبود که در کتاب رخ نموده است. نام کتاب در پشت جلد «برگزیدهی اشعار ملکالشعرا خلیلالله خلیلی» آمده است و در مقدمه کتاب «زندگی و شعر امیرالشعرا خلیلالله خلیلی» دانسته شده است.
مورد دیگر این که اولین عبارت از «زندگی خلیلی» در صفحه ۸ کتاب دوپهلوست و چنین مینمایاند که خلیلی از بزرگان عشیره صافی و از رجال عصر خود بوده است، ببینید: «خلیلیالله خلیلی، فرزند مستوفیالممالک، از بزرگان عشیره صافی و از رجال کاردان عصر بود که با وجود تعلق نداشتن به خانواده سلطنتی، به اعتبار لیاقتش مدارج ترقی را به تدریج پیموده…» ولی این صفات، همه مربوط به پدر اوست و ذکر آنها با این تفصیل در اولین بند زندگینامهی خلیلی، چندان هم ضروری نبود.
در صفحه ۱۰ کتاب سال حکومت بچه سقاء، ۱۳۴۸ شمسی دانسته است، در حالی که در سال ۱۳۴۸ استخوانهای بچهی سقاء هم خاک شده بود. او در سال ۱۳۰۸ به قتل رسید. و از این سهوالقلمها و خطاهای نگارشی و ویرایشی، در کتاب بسیار است. از جمله این که در جایی «تو ام» به صورت «توأم» نوشته شده است (ص ۱۲۴)؛ «تیرکش» به جای «ترکش» (ص ۵۱)، «قرن» به جای «قرآن» (ص ۷۳) و «جوانّی» به جای «جوانیّ» (ص ۴۲). اینها گاهی به وزن و گاهی به معنی شعر آسیب زده است.
بارزترین اینها خطایی است که در چند جای رخ داده و وزن شعر را به هم زده است، از جمله در همه بیتهای این غزل در صفحه ۱۲۱:
در رگم خون، در برم دل، در تنم جان مرده ست
وای بر من، طفل اشک من به مژگان مرده ست
روشن است که ردیف در همه بیتها باید «مرده است» نوشته شود تا وزن شعر درست شود. در صفحات ۱۸ و ۲۱ این کتاب هم این خطا رخ داده است.
کتاب پاورقیهای سودمندی دارد که بسیاری از مشکلات واژگانی کتاب را برای فارسیزبانان ایران حل میکند و در معرفی اعلام تاریخی و جغرافیایی موجود در شعر خلیلی سودمند است. نکته قابل تحسین در این پاورقیها امانتداری نویسنده است؛ به گونهای که در مواردی که پاورقی یی را از منبعی دیگر نقل کرده، آن را با ذکر منبع یادآوری کرده است.
و موضوع دیگر که قابل یادآوری است، اعرابگذاری بعضی کلمات است که به درست خوانده شدنشان کمک میکند. هرچند در مواردی در این اعرابگذاری خطاهایی دیده میشود؛ از جمله «بُم» در صفحه ۲۰ به معنی «بمب» در حالی که این کلمه در افغانستان به صورت «بَم» تلفظ میشود. و در مواردی نیز اعرابگذاری بسیار ضرور بوده و از نظر گردآورنده افتاده است، مثل مصراع دوم این بیت که بدین شکل کاملاً مبهم است:
از شوق کوچههای گِلآلودِ تنگ تو
در شهر شاخزن به سما میپرستمت
به نظر من «گلآلود» نشانهگذاری به کار نداشت، ولی این کار در مصراع دوم ضرور بود، چون منظور شاعر این است: «در شهرِ شاخزن به سما، میپرستمت». در واقع «شاخ زن به سما» نه قید، بلکه صفتی برای شهر است، شهری مملو از آسمانخراش.
ایراد دیگری که میتوان به این کتاب گرفت و به ناشر برمیگردد، صفحهآرایی ناشیانه آن است. گاهی اتفاق افتاده که بخشی از یک شعر از صفحهای جدید شروع شده است(ص ۱۰۱).عنوانهای شعر گاهی سیاه و گاهی خاکستری آمده است. عبارت تقدیمی شعرها گاهی ریز است، گاهی درشت، گاهی سیاه، گاهی خاکستری. فونت کتاب با محتوای آن هیچ سازگار نیست و پاورقیها به طرز آزاردهندهای ریز و ناخواناست. در مجموع میتوان گفت که کتاب «صفحهنیارایی» شده است، نه «صفحهآرایی».
ولی با همه این خطاهایی که برشمردیم، «برگزیده اشعار ملکالشعرا خلیلالله خلیلی» کاملترین و جامعترین گزیدهای است که تا کنون از آثار خلیلالله خلیلی منتشر شده است. این کتاب از یک جهت دیگر هم اهمیت دارد و آن این که به کوشش یک اهل ادب از سرزمین ایران گردآوری شده و این خود نشانه ارتباط و داد و ستدی است که در حوزههای زبان و ادب فارسی میان همزبانان وجود دارد و روز به روز بیشتر میشود.
من امیدوارم که جناب بهروز ثروتی با همین انگیزه و شوقی که تا کنون برای شعر فارسی افغانستان کار کرده، همچنان ادامه دهد و این سنت نیکو یعنی پرداختن به ادبیات فارسی خارج از ایران را تداوم و قوت بخشد.
code