رادیو اسپوتنیک در گزارشی به سرخوردگی واشنگتن از عملکرد ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان در یمن اشاره و چرایی توقف روند تحویل بمبهای خوشه ای آمریکا به ریاض را تحلیل کرد.در این گزارش آمده است: مقامهای ارشد آمریکایی به تازگی اعلام کردند که آمریکا به عربستان بمب خوشه ای تحویل نمی دهد.
رادیو اسپوتنیک دلیل این تصمیم واشنگتن را از «مارکوس پاپادوپولوس» سردبیر نشریه «پالیتیکس فرست» و تحلیلگر سیاسی جویا شد.وی گفت: سه دلیل برای اتخاذ این تصمیم وجود دارد. دلیل نخست اینکه امروزه رسانههای اجتماعی همه جا مشاهده می شوند.افشاگری در مورد عربستان، فراگیر است و مردم در سراسر دنیا اندک اندک به ماهیت شنیع این کشور در داخل و خارج، پی میبرند.وی افزود: در مورد ایدئولوژی رسمی عربستان یعنی وهابیت و اینکه عربستان به چه نحو افراطگری مذهبی و تروریسم را به سراسر جهان صادر میکند، سخن میگویم. این اقدامات در حالی روی میدهد که زمزمههایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه ریاض از بمبهای خوشهای در بمباران مناطق مسکونی در یمن استفاده کرده است.
این تحلیلگر در مورد معنایی که توقف تحویل بمبهای خوشه ای به عربستان برای آمریکا دارد گفت : این مساله برای واشنگتن ناراحت کننده است، زیرا از روابط بسیار محکمی با سعودیها برخوردار است. وی افزود در این میان، از نوع روابط دو کشور پرده برداشته می شود و این مساله برای تشکیلات داخلی آمریکا چندان خوشایند نیست. در این خلال، آمریکا به خاطر درگیریهای یمن بسیار نگران است، زیرا بیم دارد که هر گونه درگیری در خاورمیانه از ظرفیت فراگیر شدن برخوردار باشد.
پاپادوپولوس گفت : آمریکا می کوشد درگیری در یمن را مهار کند، زیرا هر چه تخلفات حقوق بشری عربستان ادامه یابد، زیان بیشتری به روابط واشنگتن با ریاض وارد میشود. وی در مورد این مساله که آیا توقف روند تحویل بمبهای خوشه ای به عربستان اوضاع را تغییر میدهد یا نه، افزود: چنانچه این بمبها دیگر از سوی سعودیها مورد استفاده قرار نگیرد، یک مورد مثبت است اما پر واضح است که زرادخانه عربستان صرفا از این نوع سلاح سرشار نیست.
وی گفت: سعودیها همه نوع سلاحی را در یمن امتحان می کنند که نتیجه آن کشته و زخمی شدن غیرنظامیان است. دولت باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا تاکنون چند بیانیه در زمینه نگرانی درخصوص اعمال خشونت در یمن منتشر کرده، اما هنوز کاهش حمایت نظامی یا تاکتیکی خود از ائتلاف عربی به سرکردگی سعودی را به طور رسمی علنی نکرده است.
تحلیل گر یاد شده گفت: آمریکا مناطقی را که در آن دستی در آتش داشته، ناچیز برشمرده است. به عنوان مثال این کشور دخالت در کوزوو در سال ۱۹۹۱ را کوچک برشمرد و حال آنکه کوزوو اکنون لکه ننگی در قلب اروپا برای جرایم سازمان یافته، جنایت جنسی و قاچاق مواد مخدر است.وی افزود: آمریکا همچنین نقش خود در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه را کم اهمیت جلوه گرفته است. سردبیر نشریه پالیتیکس فرست در پایان چنین نتیجه گرفت: وقایع بسیاری ظرف ۲۰ سال گذشته به خاطر سیاستهای بدون ملاحظه واشنگتن روی داده است و مردم عادی از بابت آن متحمل رنج و درد شده اند.
آمریکا نمیخواهد عربستان در جنگ یمن پیروز شود
با نگاهی به رخدادهای یمن و ناتوانی عربستان برای پیروزی نظامی در جنگ یمن و از روند مذاکرات گروههای یمنی در کویت که از حدود سه هفته قبل جریان دارد این گونه برمیآید که دولت کنونی آمریکا نمیخواهد که عربستان پیروزی نظامی و سیاسی تعیین کنندهای در یمن به دست آورد که از طریق آن ریاض نفوذ از دست داده خود را مجددا احیا کند.
به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، منابع دیپلمات غربی که پیگیر جنگ یمن از ریاض هستند میگویند، واشنگتن فشارهایی بر ریاض جهت ادامه مذاکرات میان دولت مستعفی یمن و انصارالله و گروه
علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری پیشین یمن در کویت اعمال میکند.بعد از گذشت بیش از یک ماه از مذاکرات کویت، عربستان مطمئن شده است که این مذاکرات دور خود چرخیدن است و انصارالله و گروه وابسته به علی عبدالله صالح از طریق این مذاکرات نوعی حضور سیاسی بینالمللی مییابند.
یک مشاور در هیات وابسته به دولت مستعفی یمن در مذاکرات کویت میگوید: سناریوی جلسات مذاکرات تبدیل به یک مساله تکراری هر روزه شده است چرا که دو هیات دولت مستعفی و هیات انصارالله و گروه وابسته به علی عبدالله صالح سه ساعت در صبح با هم نشست برگزار میکنند و هیات دولت مستعفی پیشنهادهایش را برای توقف جنگ و بازگشت این دولت مستعفی به صنعاء و عقب نشینی نیروهای انصارالله پس از تحویل اردوگاهها و سلاحهای سنگین مطرح میکند و هیات انصارالله نیز در جلسه شبانه پیشنهادهایی عکس پیشنهادهای مطرح شده علیه دولت مستعفی را مطرح میکند.این منبع مدعی است که انصارالله و گروه وابسته به علی عبدالله صالح نمیخواهند به توافق صلحی دست یابند که به جنگ پایان دهد و نظام دولت مستعفی را به صنعاء بازگرداند.
احمد ولد الشیخ احمد، فرستاده سازمان ملل به یمن که هر از گاهی اعلام میکند پیشرفتی در مذاکرات حاصل شده است به نظر میرسد که قدرتش کمتر از آن است که گروههای یمنی را ملزم به تحقق وعدههایشان کند .یک سفیر عربی میگوید که فرستاده سازمان ملل از اجازه آمریکا و غرب برای تحمیل راه حل بر طرفهای یمنی برخوردار نیست.علیرغم ائتلاف تحت امر عربستان که برای بازگرداندن دولت مستعفی به صنعاء و خارج کردن انصارالله و به شکست رساندن نیروهای علی عبدالله صالح تشکیل شده است اما به نظر میرسد که عربستان عملا قادر نبوده تاکنون جنگ در یمن را به نفع خود فیصله دهد و پیروزی نظامی را محقق کند درحالیکه برای تاکید بر رهبری خود در منطقه و جهان عرب در مقابله با ایران به این پیروزی نظامی نیاز داشت. عربستان به نظر میرسد که به تنهایی وارد این جنگ شده است اما سایر کشورهای ائتلاف عربی به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مشارکتی نمادین دارند. به جز امارات که با قدرت در جنگ علیه یمن شرکت دارد هرچند که مشارکتش در جنوب یمن متمرکز است.
بسیاری در ریاض سوالهایی را درباره دلایل
عدم مشارکت مصر و اردن در جنگ علیه یمن مطرح میکنند. چرا که عدم مشارکت عملی مصر و اردن در جنگ علیه یمن در حالی صورت میگیرد که این دو کشور اعضایی در ائتلاف عربی هستند و عربستان با این دو کشور توافقهای همکاری استراتژیک و شوراهای هماهنگی مشترک امضا کرده است و آنها میلیاردها کمک مالی عربستان را دریافت کردهاند.بسیاری در مورد توافقهای همکاری نظامی با آمریکا سوال میپرسند که شامل مشارکت در محاصره دریایی یمن در جلوگیری از ارسال سلاح از طریق دریا به انصارالله میشود اما به گفته منابع ارسال سلاح به یمنیها همچنان ادامه دارد.
بسیاری در ریاض در مورد رابطه میان ابوظبی با علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری پیشین یمن میپرسند که احمد علی صالح، پسر وی همچنان مقیم امارات است و اداره سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری پدرش را برعهده دارد. حتی این سوال در مورد واقعیت نقش امارات در یمن مطرح شده است. چرا که پس از عربستان امارات کشوری است که بیشترین مشارکت نظامی را در این جنگ دارد و نیروهای اماراتی نقش تاثیرگذاری را در عدن و آزادسازی حضرموت و المکلا از افراد مسلح القاعده داشتند. اما امارات از مشارکت در نبردهای نظامی که در شمال یمن جریان داشته و همچنان جریان دارد به ویژه برای مشارکت در شکستن محاصره شهر تعز یا مأرب یا الجوف امتناع میورزد.
ممکن است علت این امر مخالفت ابوظبی با مشارکت در هرگونه تلاش نظامی باشد که افراد مسلح حزب اصلاح یمن وابسته به اخوان المسلمین در آن مشارکت دارند چرا که امارات به دلیل دشمنیاش با اخوان المسلمین در هر مکانی در جهان عرب که تبدیل به یک استراتژی برای امارات شده است نمیخواهد حزب اصلاح هیچ نقشی در آینده سیاسی یمن داشته باشد و این علی رغم آن است که حزب اصلاح یک گروه اصلی در زمینه نظامی و سیاسی در یمن به شمار میآید و از اینجا میتوان گفت که ابوظبی از تعیین علی محسن الاحمر (یک شخص نزدیک به حزب اصلاح) به عنوان فرمانده نیروهای وابسته به دولت مستعفی و سپس معاون رئیس جمهور راضی نبوده است.سفیر یکی از کشورهای ائتلاف عربی میگوید: امارات تقسیم مجدد یمن را تایید میکند و برای تحقق این هدف تلاش میکند و تمامی مشارکتش را در بخش جنوبی یمن ثابت کرده است. چرا که امارات پس از مشارکت و خارج کردن عدن از کنترل نیروهای یمنی در راستای بازسازی آن برآمد و این علی رغم حضور افراد مسلح سلفی در یمن بود که تلاش میکنند مانع از نفوذ جدایی طلبان جنوب یمن شوند که امارات حامی این جدایی طلبان است.
این سفیر میگوید که امارات میزبان شخصیتهای جدایی طلب برجسته یمن همچون علی سالم البیض و ابوبکر العطاس و دیگر افراد شده است و این افراد حدود دو هفته قبل نشستهایی در ابوظبی برای بررسی آینده اوضاع سیاسی در یمن برگزار کردند و برخی از آنها بر تقسیم یمن و برخی بر تشکیل نظام کنفدرالی تاکید کردند.
عربستان طبیعتا نمیخواهد که یمن مجدد تقسیم شود. چرا که از نظر عربستان مشروعیت در یمن مشروعیت نظامی است که تمامی یمن از شمال آن تا جنوب آن تحت کنترل دارد و عربستان نمیخواهد یکی از نتایج جنگ علیه یمن تقسیم آن باشد و به نفع عربستان نیست انصارالله و گروه وابسته به علی عبدالله صالح کنترل شمال یمن را در دست داشته باشند و جنوب یمن را از دست آنها خارج کنند.این سفیر عربی میگوید امارات این پیشنهاد را مطرح کرده است که علی عبدالله صالح در چارچوب راه حلی سیاسی برای بحران یمن از این کشور خارج شود .
این سفیر مدعی شد، باید این مساله را در نظر داشت عربستانی که با انصارالله به این توافق دست یافت که انصارالله حملاتشان را به مرزهای جنوبی متوقف کنند و در مقابل جنگندههای سعودی حملات به استان صعده مرکز انصارالله را متوقف سازند در حال حاضر پیشنهاد خروج علی عبدالله صالح و عبدالملک حوثی، رهبر انصارالله را به خارج از یمن را پذیرفته است. این سفیر میگوید که آمریکا نیز این پیشنهاد را پذیرفته است .
این سوالها و نقطه نظرها تردیدهایی را پیرامون نیت واقعی قدرتهای منطقهای و بینالمللی همچون آمریکا برمیانگیزد که نمیخواهند عربستان پیروز نبرد در یمن باشند. هرچند که ممکن است به عربستان اجازه داده شود تا نیمی از این پیروزی را از آن خود کند چه بسا این قدرتها میخواهند عربستان همچنان به جنگ در یمن مشغول باشد تا درآمدهای مالی خود و تواناییهای سیاسی و نظامیاش را از دست بدهد.
داستان تمام نشدنی عربستان و القاعده
در ۲۹ می ( مه) سال ۲۰۰۴ افراد مسلح وابسته به گروه تروریستی القاعده، با حمله به تاسیسات نفتی در منطقه الخبر عربستان، با هدف انهدام مرکز پتروشیمی الخبر عربستان، شمار زیادی از ساکنان این منطقه و نیز اتباع خارجی فعال در این منطقه را کشته و زخمی کردند. آن ایام افکار عمومی جهان از جبهه سیاسی سعودی – القاعده اطلاع کافی نداشتند، اما حال که نزدیکی رژیم سعودی و القاعده بر همگان آشکار شده است، شک و تردیدها در این خصوص به حقیقت تبدیل شده است.
گروه تروریستی القاعده حمله به تاسیسات نفتی در منطقه الخبر را به منظور تضعیف اقتصادی دولت عربستان و غرب نامید؛ هدفی که در ظاهر درست امادر باطن، فریبی بزرگ بود. پیوند رژیم سعودی و القاعده از «الخبر» آغاز شد و با پشتیبانی این رژیم از اندیشه سلفی – تکفیری و نیز حمایت مالی و تسلیحاتی از طالبان در افغانستان، لشگر طیبه در پاکستان و جبهه النصره و القاعده در سوریه و یمن، به اوج خود رسید.«پاتریک کاکبرن» نویسنده و خبرنگار برجسته ایرلندی، عربستان را حمایت کننده اصلی گروههای تروریستی در سوریه می داند؛ امری که «جیمز وولسی» سیاست مدار برجسته آمریکایی نیز بر آن تا کید دارد و برآن است که ‘وهابیسم سعودی خاکی است که در آن القاعده و دیگر سازمانهای تروریستی مرتبط در آن رشد کرده اند.
‘گزارشهای میدانی و آرایش خطوط مقدم جنگ در تعز یمن نشان می دهد نیروهایی از ائتلاف ضد یمن تحت حمایت عربستان همراه با نیروهای اماراتی ، سودانی و عناصر گروه تروریستی القاعده در یک جبهه واحد ضد نیروهای انصارالله یمن در حال جنگ هستند. عناصر گروه تروریستی القاعده در جنوب یمن حضور دارد و تلاش می کنند حضور خود را در یمن تقویت کنند.
براساس شواهد موجود، شاخه القاعده در یمن قویترین شاخه القاعده است تا جایی که گفته میشود اگر القاعده در یمن نباشد، در کل دنیا هم وجود نخواهد داشت. کما اینکه ریشه خاندان خود بن لادن هم به شهر حضرموت یمن می رسد که در سال ۱۹۳۰ میلادی به عربستان مهاجرت کردند.اینگونه بود که عربستان و چند کشور عربی کوچک در توطئه ای صهیونیستی، ششم فروردین سال جاری برای بازگرداندن عبدربه منصورهادی رییس جمهوری مستعفی یمن به حکومت ، حملات گسترده ای را بر ضد مردم این کشور آغاز کردند.
رژیم سعودی هدف از حملات خود به یمن را بازگرداندنهادی به قدرت ، خارج کردن نیروهای مردمی و نیروهای انصارالله از شهرها و مناطق مختلف یمن و تسلیم شدن آنها اعلام می کرد؛ اما با مقاومت مردم یمن و انصارالله، هیچ یک از این اهداف محقق نشد و در مقابل، اما، هزاران یمنی به خاک و خون کشیده شده و زیرساختهای این کشور عربی ویران شده اند و این بار می بینیم آنها برای رسیدن به اهداف نامشروع خود به دنبال به کارگیری عناصرگروه تروریستی القاعده در یمن است. رژیم سعودی می داند با وجود حملات گسترده هوایی و استفاده از تجهیزات پیشرفته جنگی در یمن ، بدون کمک نیروهای القاعده در داخل خاک یمن، نمی تواند موفقیتی در مقابل نیروی انصارالله، داشته باشد و تاکنون نیز همین گونه بوده است.
حقیقت آن است که القاعده در عربستان متولد شد و در ریاض رشد کرد و اکنون در سوریه و یمن به دنبال محقق کردن اهداف نامشروع رژیم سعودی است .در همین خصوص، «زیگمور گابریل» سیاست مدار آلمانی معتقد است که افراطی گری و تروریسم در جهان، ریشه در وهابیگری سعودی دارد که مروج اصلی آن، عربستان سعودی است. این در حالی است که کمکهای مالی و تسلیحاتی به تروریستهای القاعده و داعش از سوی رژیم سعودی، در سوریه و یمن، نشان از وجود تناقض در رفتار حاکمان سعودی دارد؛ تناقضی که ریشه در اندیشه کوته فکرانه وهابی گری و سیاستهای خصمانه با اندیشه مترقی و پیشرو تشیع دارد.
البته واضح است که وجود تناقض و نیز سیاستهای مضحک و توهم گونه حاکمان سعودی، ریشه در تقابل اندیشه سطحی و نا متقن وهابی گری با اندیشه ای پیشرو، مترقی و سرشار از افتخارات علمی و فرهنگی در جهان اسلام یعنی، اندیشه تشیع علوی، دارد.همکاری وتوطئه چینی علیه ملتهای منطقه خاورمیانه ، نشان می دهد سر و صداهای عربستانیها مبنی بر دشمنی با گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش،ظاهری و فریبکارانه است وهدف آنها تنها رسیدن به اهداف نامشروع سیاسی داخلی و منطقهای خود است، این در حالی است که ، اغلب جوانان این کشور تفکرات افراط گرایانه ، تکفیری و داعشی دارند و به همین دلیل است که حمایت عربستان ار تروریسم دولتی، بویژه، القاعده به هیچ عنوان عجیب نیست، زیرا تفکرات وهابی- سعودی همان اندیشه القاعده است و رژیم سعودی در چارچوب سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، اندیشه القاعده، که همان کشتار و جنگ و سیاستهای خصمانه با جهان تشیع است را دنبال می کند.
حقیقت، اما، پیروزی آن اندیشه مترقی و پیشرویی است که ریشه در معارف و تعالیم ناب اسلامی دارد؛ اندیشه تشیع، مبتنی بر صلح، بشر دوستی و انسان گراست و وجود این اندیشه زلال و ناب است که باعث شده است رژیم بدوی و وابسته سعودی، نسبت به آن به مقابله مستقیم روی بیاورد. جریان درس آموز تاریخ نشان داده است، صهیونیسم جهانی و وهابیسم سعودی در چارچوب اندیشه ضد بشری و نامشروع خود، در مقابله با خواست و اراده ملتها راه به جایی نخواهند برد و شکست حقیقی آنها، حتمی است.
یک بام و دو هوای سعودی در گفتگوهای صلح یمن
تداوم یورش عربستان سعودی به شهرهای یمن در زمانی که گفتگوهای صلح این کشور در کویت در حال برگزاری است نشان از افزایش فشارها بر نمایندگان مردم یمن در جهت کسب امتیاز بیشتر در جریان مذاکرات دارد؛ امری که می تواند مسیر مذاکرات را به بن بست بکشاند.بیش از یک سال از حمله نظامی عربستان سعودی به یمن میگذرد و مردم این کشور همچنان منتظر آتشبس دائمی و پایان یافتن جنگ و درگیری در کشورشان هستند. در این راستا و در سایه آتشبس شکنندهای که از تاریخ ۲۳ فروردین ماه سال جاری برقرار شده است، دور تازهای از گفت وگوهای صلح میان نمایندگان کمیته مردمی «انصارالله» و «علی عبدالله صالح» رییس جمهوری پیشین یمن (موسوم به هیات صنعا) از یک سو با نمایندگان «عبدربه منصورهادی» رییس جمهوری مستعفی و فراری یمن (موسوم به هیات ریاض) در سوی دیگر میز مذاکرات نشست کویت برگزار شده که همچنان در جریان است .
گفتگوهای کویت را می توان طولانی ترین و دشوارترین مذاکره طرفهای یمنی دانست که از آغاز حمله عربستان به این کشور شکل گرفته است. در این دور از گفت وگوها، طرفهای یمنی دیدارهایی را هم با حضور «اسماعیل
ولد الشیخ احمد» نماینده سازمان ملل در امور یمن و هم به صورت مستقیم با یکدیگر داشته اند اما همچنان مسیر و نتیجه این گفت و گوها نامشخص است و به دلیل فشارهای عربستان سعودی و دولت مستعفی یمن هر زمان احتمال تعلیق آن می رود.در ادامه چنین فشارهایی بود که ۱۲ اردیبهشت ماه در حالی که خبرهایی از پیشرفت مذاکرات از سوی نماینده سازمان ملل در امور یمن به گوش می رسید، هیات ریاض مذاکرات را ترک کرد و گفت و گوها به مدت چند روز به حالت تعلیق در آمد.
هیات ریاض دلیل ترک گفت وگوها را نقض آتشبس از سوی هیات صنعا اعلام کرد. این در حالی است که عربستان سعودی به دلیل تداوم یورش به مناطق گوناگون یمن در طول مذاکرات صلح، عامل اصلی بن بست در این گفت وگوها بود. هر چند با پادرمیانی و تلاشهای امیر کویت
۲ طرف بار دیگر به میز مذاکره برگشتند، اما تداوم این روند و نقض آتش بس از سوی عربستان و هیات ریاض موجب شکننده شدن فرایند گفت وگوها شده است که در بلندمدت می تواند به شکست کامل آن بیانجامد.
هدف عربستان سعودیها از تداوم حمله به یمن و نقض آتش بس، افزایش فشارها بر انصارالله در جهت تحمیل خواستههایش در جریان گفت وگوها است. به عبارت دیگر، عربستان قصد دارد به هیات صنعا نشان دهد که در صورت شکل نگرفتن توافق مورد نظر سعودیها، تنها گزینه پیش رو گزینه نظامی است.این شواهد نشان میدهد عربستان و هیات ریاض از ورود جدی مذاکرات به مسیر سیاسی جلوگیری میکنند زیرا دستاورد چندانی از یک سال جنگ پرهزینه در یمن پیشرو نمیبینند و برای پیشبرد گفت وگوهای صلح مجبورند به بسیاری از خواستههای نمایندگان انصارالله تن دهند، به همین دلیل است که با سنگاندازی در جریان گفت وگوها، تلاش دارند انصارالله را عامل بر هم خوردن مذاکرات صلح معرفی کنند.
به عبارتی دیگر، عربستان با ادامه حمله به یمن همزمان با گفت وگوهای صلح در کویت در تلاش است موازنه در عرصه میدانی را به سود خود تغییر دهد تا از این راه بتواند علاوه بر افزایش فشارها بر هیات صنعا، دست هیات ریاض را برای امتیاز گیری از هیات صنعا بازتر کند.هیات ریاض معتقد است پیش از هر توافق سیاسی، ارتش و نیروهای وابسته به کمیته مردمی انصارالله باید سلاح خود را کنار بگذارند و از مناطقی که کنترل آن را به دست گرفتهاند عقبنشینی کنند. در برابر، نمایندگان هیات صنعا اعلام کردهاند ارتش و کمیته مردمی انصارالله تا پیش از تشکیل دولت تازه که همه گروههای یمنی را شامل شود، سلاح خود را زمین نخواهند گذاشت.