پرسش این است که آیا در قاموس سیاست تاکنون امکان داشته کشوری ثروتمند و استثمارگر، ساز و کاری برای محدود کردن منافع خود ایجاد کند؟
پاسخ این سئوال را باید در پرسشی دیگر جست مبنی بر اینکه اگر سازمان ملل یک نهاد بیطرف با هدف پیشگیری از استعمارگری نوین و کمک به کشورهای مستعمره سابق است چرا مقر آن در آمریکایی است که در جریان جنگ جهانی دوم بیطرف نبود و دست به آن کشتار فجیع در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن زد؟
واقعیت این است که آمریکا از ضعف کشورهای اروپایی که به دلیل دو جنگ جهانی، ارتشها و اقتصادشان به شدت ناتوان شده بودند، استفاده کرد و نبض سازمان تازه تشکیل شده ملل را به دست گرفت.
تأمین بخش عمده بودجه سازمان ملل و گزینشی عمل کردن واشنگتن در صدور ویزا برای مقامات کشورهای شرکتکننده در اجلاسهای سالانه سازمان ملل، سبب شده است آمریکا بیش از پیش بر این سازمان به اصطلاح بینالمللی اعمال نفوذ کند. اینها علاوه بر سلیقهای عمل کردن قدرتهای غربی در ایجاد نهادی به نام شورای امنیت سازمان ملل است.
آمریکا، انگلیس و فرانسه شورای امنیت و قانونی به نام «حق وتو» را برای خود به وجود آوردند تا استعمارگری نوین را آسانتر به اجرا بگذارند و هر زمان خواستند کشور یا کشورهایی را مورد تاخت و تاز خود قرار دهند.
سازمان ملل با هدف ایجاد اتحاد بین کشورها فارغ از ملیت و نژاد و مذهب شکل گرفت اما اقدامات قدرتهای بزرگ و ناامنیهایی که آنها به نام سازمان ملل به وجود آوردهاند، خلاف این موضوع را ثابت میکند. حمایت از اشغالگری اسرائیل و وتوی جنایتکار خواندن این رژیم به دلیل جنایاتش علیه فلسطینیها یا حمله به عراق با ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی یا اعمال تحریمهای ظالمانه علیه ایران به بهانه احتمال انحراف برنامه هستهای آن به سوی تولید جنگافزار، همه و همه با ابزار سازمان ملل صورت گرفته است.
همین استفاده ابزاری قدرتهای غربی از سازمان ملل سبب شده که بسیاری از کشورها اعتماد خود را به این نهاد بینالمللی از دست دادهاند و آن را بیشتر بازیچه دست آمریکا، فرانسه و انگلیس میدانند. اما در روزهای اخیر، سازمان ملل گاف بزرگی داده که شاید تا روزی که این سازمان به فعالیت ادامه دهد، لکه ننگ آن بر پیشانیاش هویدا باشد. ماجرا از این قرار بود که چندی قبل سازمان ملل، عربستان سعودی را به دلیل کودککشی و کشتار غیرنظامیان در یمن، در فهرست سیاه تروریسم قرار داد. این اقدام بسیار سریع مورد استقبال گروههای حقوق بشری در سراسر جهان قرار گرفت اما تنها ۲۴ ساعت بعد، سازمان ملل حرف خود را پس گرفت و اعلام کرد در قراردادن نام عربستان در فهرست سیاه اشتباه کرده است. از آنجایی که در این عصر ارتباطات، کتمان کردنها و پنهانکاریها خیلی زود آشکار میشوند، رسانههای غربی و سازمان حقوق بشری بینالمللی شروع به افشاگری کردند و دلیل عقبنشینی سازمان ملل از اقدام علیه عربستان را تهدیدهای مالی از سوی آل سعود دانستند. پس از این افشاگریها بانکیمون که ضعیفترین دبیرکل سازمان ملل لقب گرفته است، به زبان آمد و به صراحت اذعان کرد که سعودیها تهدید کرده بودند اگر سازمان ملل از اقدام خود عقبنشینی نکند، عربستان دیگر کشورهای عربی کمک مالی به سازمان ملل را قطع خواهند کرد. این اعتراف بانکیمون حتی اگر نمایشی هم بوده باشد، تلنگری به جامعه جهانی و کشورهای ضعیف است که حساب کار خود را بکنند. سازمانی که عنوان دهان پرکن «ملل» را با خود یدک میکشد، به خاطر مشتی دلار به راحتی حق یک ملت را زیر پا گذاشت. پیش از این نیز برخی نمایندگان کنگره آمریکا طرح دست داشتن عربستان در حملات ۱۱ سپتامبر را ارائه کرده بودند و میرفت در سازمان ملل به بحث گذاشته شود که اینجا نیز عربستان تهدید کرد میلیاردها دلار سرمایهاش را از آمریکا خارج خواهد کرد. پس از آن بلافاصله اوباما با این طرح کنگره مخالفت و عربستان را تبرئه کرد.
رفتار سازمان ملل در قبال کشورها در سالهای گذشته به وضوح گویای گزینشی عمل کردن آن و اینکه ابزاری در دست قدرتهای غربی است، بود اما اعتراف بانکیمون به خارج کردن اجباری نام عربستان از فهرست سیاه و گفتن این جمله که «این تصمیم بدترین تصمیم سازمان ملل بود» مهر تأییدی بر این مسئله است که سازمان ملل نه فقط ناجی کشورهای ضعیف و ملتهای ستمدیده نیست بلکه در صورت اقتضا و گرفتن دلارهای ریز و درشت، حق قانونی همان کشورها و ملتها را زیر پا میگذارد زیرا نهادی قویتر و جامعتر در دنیا وجود ندارد که سازمان ملل را بخاطر نقض حقوق بشر به ویژه حقوق زنان و کودکان مورد بازخواست قرار دهد و مجازات کند. آنچه باید مورد توجه ملتهای مختلف قرار گیرد، نه دلخوشی و وابستگی به سازمان ملل، بلکه قدرتمند کردن توان داخلی خود در مقابل ناقضان حقوق بشر و بدخواهان ملل است.