رمضان و پرتویی از کلام مطهر
توبه، انقلاب درونی
 

اولین منزل قرب و سلوک به سوی پروردگار، منزل «توبه» است. در نظر بسیاری از ما توبه یک امر بسیار ساده‌ای است. هیچ وقت به این فکر نیفتاده‌ایم که توبه را از نظر روانی تحلیل کنیم. اساساً توبه یکی از مشخصات انسان نسبت به حیوانات است. توبه از مقوله لفظ نیست که ما لفظ «استغفرالله ربی و اتوب الیه» را به زبان جاری کنیم؛ یک حالت روانی و روحی و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است که لفظ «استغفرالله ربی و اتوب الیه» بیان این حالت است نه خود این حالت.

انسان گنهکار آن انسانی است که حیوان وجودش بر وجودش مسلط است یا شیطان وجودش بر او مسلط است یا آن درنده وجودش بر او مسلط است. یک قوای عالی و فرشتگانی هم در وجود او محبوس و گرفتار هستند. توبه یعنی اینکه مقامات عالی و مقدس وجود انسان علیه مقامات دانی و پست و حیوانی وجود او –که زمام امور این کشور داخلی را در دست گرفته‌اند –یکمرتبه انقلاب می‌کنند، همه اینها را می‌گیرند و به زندان می‌اندازند و خودشان با قوا و جنود و لشکریان خود زمام امور را در دست می‌گیرند.

گناه‌(با اختلاف درجات) لازمه طبیعت آدمی‌است. ما می‌بینیم داستان خلقت بشر از خطیئه آدم شروع می‌شود. همه خطا می‌کنند ولی سعادتمندان و عاقلان از خطای خود پشیمان می‌شوند و پند می‌گیرند. توبه یک حالت مقدس و راقی و عالی است؛ نظیر دعاست، بلکه عالی‌ترین درجات دعاست که بنده‌ای خطا و قصور خود را متوجه شود و به پیشگاه خالق خود اعتراف کند و از او پوزش و جبران و غفران بخواهد، و این کاری است که تنها از عهده مذهب و دین برمی‌آید؛ یعنی هیچ کس جز پیغمبران قادر نبوده است کاری کند که خود بشر احساس گناه کند و بعد خودش علیه خودش قیام کند. پیغمبران نه تنها مظلوم را علیه ظالم برمی‌انگیختند، بلکه می‌توانستند خود ظالم را علیه خودش برانگیزانند.

البته توبه درجات و مراتب دارد و ما نباید مأیوس شویم. دردرجه اول برای خودتان طلب مغفرت کنید. کوشش کنید تا از گناهان گذشته خودتان پاک شوید. پاک شدنتان به این است که پشیمان شوید، تصمیم بگیرید که دومرتبه تکرار نکنید، تصمیم بگیرید که حقوق مردم را به آنها بازگردانید و حقوق خدا را به خدا بازگردانید. و الله اگر خودتان را پاک کنید، بعد می‌بینید که همه دعاهایتان مستجاب می‌شود. «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام»، توبه کنید.

منابع: آزادی معنوی، ص ۱۱۲-۱۱۵، ۱۴۶، ۱۴۹، ۱۵۰٫

یادداشتهای استاد مطهری، ج ۱۱ ر ص ۲۰٫

نسخه مناسب چاپ