ای حضرت خدیجه ی کبری دلداده ی توایم و رسولت
مثل بقیع، خسته ز هجرت چو مکه بی قرار و ملولت
ای مسجدالنبی ز فراقت چون کعبه، داغدار و سیه پوش
وقتی تو در مدینه نباشی بی یار و یاور است رسولت
هر روز و شب مزار غریبت میعادگاه خیل ملایک
در پشت میلههاست دل من در انتظار اذن دخولت
من گرچه روسیاهترینم با مهر عترت تو عجینم
لطف تو شامل است به عالم من نیز دلخوشم به شمولت
دلداده ی جمال و کمالت ختم پیمبران و رسولان
شد سرور زنان دو عالم زهرای نازنین بتولت
ای در تیول تو همه عالم ما را قبول کن به غلامی
بگذار در رکاب تو باشم دل را اضافه کن به تیولت
این شعر را برای تو گفتم شاید کرم کنی بپذیری
ناقابل است تحفهام اما آوردهام به شوق قبولت…