اول مهرماه آغاز سال تحصیلی برای دانشآموزان است، که با زنگ کار و فعالیت نظام آموزش و پرورش سال جدید تعلیم و تربیت فرزندان خانوادهها رسمیت پیدا میکند. نواختن زنگ مدارس برای دو نهاد فرهنگی و اجتماعی خانوادهها و وزارت آموزش و پرورش جایگاه خاص و بسیار مهم دارد. این هر دو نهاد مسئولیت دارند تا آینده ایران را با آموزش و پرورش فرزندان این آب و خاک بسازند و ایران را در افق پیشرفت و آیندهای بهتر هدایت کنند.
کشورهایی که دارای برنامهریزی مدیریتی برای حل مشکلات گوناگون و حرکت بسوی آیندهای بهتر هستند با محوریت تحول در نظام آموزش و پرورش حرکت میکنند. برای این تحول، اتصال وثیق نهاد خانواده با نظام آموزش و پرورش را سامان میدهند و جایگاه این دو نهاد را در توسعه و پیشرفت، اساسی و ریشهای میدانند. سرمایه مالی و انسانی در سرمایهگذاریهای ملی و کلان و اولویت جهتگیری اهداف برنامهای، سمتوسوی نظام آموزش و پرورش را به خود میگیرد و مرحله به مرحله ارزیابی برنامهای و موفقیتهای اجرایی آن، منوط به پیشرفت و بهینهسازی دو نهاد خانواده و آموزش و پرورش میگردد. در این کشورها با هر گرایش نظری و فکری درباره تئوریهای توسعه، میزان سرمایهگذاریهای مالی و بهرهگیری از نیروی کارآمد مدیریتی در آموزش و پرورش ملاک و معیار اول است. دولتها با نسبت تنظیم بودجه سالانه حوزه مالی و برنامهای خود را تعریف میکنند. در این تعریف مقیاس و میزان بودجه نظام آموزش و پرورش است که چراغ راه آینده آن کشور را نمایان میسازد.
با این مقدمه، پرسشهای بعد از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران اینست که نظام آموزش و پرورش ما چگونه است؟ و در برنامهریزی کلان در چه جایگاه قرار دارد؟ و کمبودهای آن چگونه و چیست؟ این پرسشها مطرح و مورد سؤال مردم است. زنگ مدارس نواخته شد، اما گزارشی در پاسخ به پرسشهای مردم از وسیعترین و مهمترین وزارتخانه دولت یعنی وزارت آموزش و پرورش داده نشد! مردم میپرسند: مجلس شورای اسلامی برای حل مشکلات معلمان، کتب درسی دانشآموزان، شهریه مدارس، تفاوت کیفیت و کمیت کاری مدارس دولتی و غیردولتی در شهر و روستا و در سراسر کشور چه کرده است؟ در این سالها قوانین و دستورالعملهای کهنه و غیرکارآمد چگونه تصحیح شده است و روشهای جدید برای تحول در نظام آموزش و پرورش چگونه بوده است؟ در مجلس بسیاری از نمایندگان، تصویب اسناد بالادستی برای وزارت آموزش و پرورش و این اواخر تصویب سند راهبردی برای تحول در نظام آموزش و پرورش را نام بردهاند و یادآوری کردهاند، اما در رسانههای عمومی مفاد این اسناد کمتر مورد نقد و نظر قرار گرفته و یا به مردم اطلاع داده شده است.
در دولت جدید متأسفانه مجلس به وزیر انتخابی رئیس جمهور برای وزارت آموزش و پرورش رأی اعتماد نداد و این وزارتخانه با انتصاب سرپرست اداره میشود. مردم نگاه سیاسی به وزارتخانه آموزش و پرورش را قبول ندارند و سیطره تشکیلاتی و یا خطوط سیاسی بر این وزارتخانه را رد میکنند و آنرا سم مهلک برای اصلیترین و مهمترین تشکیلات دولت در نظام فرهنگی و آموزشی میشمارند. اگر قرار باشد رقابتهای سیاسی و یا جزمیتهای تشکیلاتی و حزبی ملاک و معیار مدیریت کلان آموزش و پرورش گردد، این قافله تعلیم و تربیت همچنان در بیراهه سیر خواهد کرد و اهداف آیندهسازی آموزش و پرورش تحقق پیدا نخواهد کرد. خانوادهها از سیطره تحجر بر وزارتخانه آموزش و پرورش و در مدارس بیزارند، بخصوص که در هر ناحیهای و هر شهر و روستایی و در مدارس گوناگون به جای دستورالعملهای روشن و منطبق بر آئیننامههای وزارتخانه آموزش و پرورش، سلایق افراد ملاک و معیار میگردد و دانشآموزان خود را گرفتار سلیقههای موجود در رعایت دستورالعملها بهجای ضوابط میبینند. خانوادهها هم در کنار مشکلات معیشتی، باید لیستی از گرفتاری رفتاری در مدارس را با دلهره همراه داشته باشند!
این روزها دولت و همه دولتمردان شعار «اعتدال» میدهند. همه میگویند فصل «افراط و تفریط» پایان گرفته و بازگشت به ضوابط و قانون راه و رسم مدیریت کشور است. اول مهر زنگ کار آموزش و پرورش نواخته شده است و مردم در انتظارند تا اعتدال را در سال تحصیلی جدید در مدیریت مدارس ببیند. دولت و مجلس در حل مشکلات وزارتخانه آموزش و پرورش جدی باشند و در برنامهریزی بودجه و اداره کشور، نگاه به آموزش و پرورش را در صدر اولویت کاری خود قرار دهند.
کشورهایی که دارای برنامهریزی مدیریتی برای حل مشکلات گوناگون و حرکت بسوی آیندهای بهتر هستند با محوریت تحول در نظام آموزش و پرورش حرکت میکنند. برای این تحول، اتصال وثیق نهاد خانواده با نظام آموزش و پرورش را سامان میدهند و جایگاه این دو نهاد را در توسعه و پیشرفت، اساسی و ریشهای میدانند. سرمایه مالی و انسانی در سرمایهگذاریهای ملی و کلان و اولویت جهتگیری اهداف برنامهای، سمتوسوی نظام آموزش و پرورش را به خود میگیرد و مرحله به مرحله ارزیابی برنامهای و موفقیتهای اجرایی آن، منوط به پیشرفت و بهینهسازی دو نهاد خانواده و آموزش و پرورش میگردد. در این کشورها با هر گرایش نظری و فکری درباره تئوریهای توسعه، میزان سرمایهگذاریهای مالی و بهرهگیری از نیروی کارآمد مدیریتی در آموزش و پرورش ملاک و معیار اول است. دولتها با نسبت تنظیم بودجه سالانه حوزه مالی و برنامهای خود را تعریف میکنند. در این تعریف مقیاس و میزان بودجه نظام آموزش و پرورش است که چراغ راه آینده آن کشور را نمایان میسازد.
با این مقدمه، پرسشهای بعد از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران اینست که نظام آموزش و پرورش ما چگونه است؟ و در برنامهریزی کلان در چه جایگاه قرار دارد؟ و کمبودهای آن چگونه و چیست؟ این پرسشها مطرح و مورد سؤال مردم است. زنگ مدارس نواخته شد، اما گزارشی در پاسخ به پرسشهای مردم از وسیعترین و مهمترین وزارتخانه دولت یعنی وزارت آموزش و پرورش داده نشد! مردم میپرسند: مجلس شورای اسلامی برای حل مشکلات معلمان، کتب درسی دانشآموزان، شهریه مدارس، تفاوت کیفیت و کمیت کاری مدارس دولتی و غیردولتی در شهر و روستا و در سراسر کشور چه کرده است؟ در این سالها قوانین و دستورالعملهای کهنه و غیرکارآمد چگونه تصحیح شده است و روشهای جدید برای تحول در نظام آموزش و پرورش چگونه بوده است؟ در مجلس بسیاری از نمایندگان، تصویب اسناد بالادستی برای وزارت آموزش و پرورش و این اواخر تصویب سند راهبردی برای تحول در نظام آموزش و پرورش را نام بردهاند و یادآوری کردهاند، اما در رسانههای عمومی مفاد این اسناد کمتر مورد نقد و نظر قرار گرفته و یا به مردم اطلاع داده شده است.
در دولت جدید متأسفانه مجلس به وزیر انتخابی رئیس جمهور برای وزارت آموزش و پرورش رأی اعتماد نداد و این وزارتخانه با انتصاب سرپرست اداره میشود. مردم نگاه سیاسی به وزارتخانه آموزش و پرورش را قبول ندارند و سیطره تشکیلاتی و یا خطوط سیاسی بر این وزارتخانه را رد میکنند و آنرا سم مهلک برای اصلیترین و مهمترین تشکیلات دولت در نظام فرهنگی و آموزشی میشمارند. اگر قرار باشد رقابتهای سیاسی و یا جزمیتهای تشکیلاتی و حزبی ملاک و معیار مدیریت کلان آموزش و پرورش گردد، این قافله تعلیم و تربیت همچنان در بیراهه سیر خواهد کرد و اهداف آیندهسازی آموزش و پرورش تحقق پیدا نخواهد کرد. خانوادهها از سیطره تحجر بر وزارتخانه آموزش و پرورش و در مدارس بیزارند، بخصوص که در هر ناحیهای و هر شهر و روستایی و در مدارس گوناگون به جای دستورالعملهای روشن و منطبق بر آئیننامههای وزارتخانه آموزش و پرورش، سلایق افراد ملاک و معیار میگردد و دانشآموزان خود را گرفتار سلیقههای موجود در رعایت دستورالعملها بهجای ضوابط میبینند. خانوادهها هم در کنار مشکلات معیشتی، باید لیستی از گرفتاری رفتاری در مدارس را با دلهره همراه داشته باشند!
این روزها دولت و همه دولتمردان شعار «اعتدال» میدهند. همه میگویند فصل «افراط و تفریط» پایان گرفته و بازگشت به ضوابط و قانون راه و رسم مدیریت کشور است. اول مهر زنگ کار آموزش و پرورش نواخته شده است و مردم در انتظارند تا اعتدال را در سال تحصیلی جدید در مدیریت مدارس ببیند. دولت و مجلس در حل مشکلات وزارتخانه آموزش و پرورش جدی باشند و در برنامهریزی بودجه و اداره کشور، نگاه به آموزش و پرورش را در صدر اولویت کاری خود قرار دهند.