در دو شماره گذشته از استاد «ابوالحسن ورزی» برایتان گفتم و ترانه زیبای «اما در نگاهش آن نوازشها نبود» در این قسمت پایانی، از قول مرحومه «فرح کنی» (همسر دوم استاد) نکاتی را درباره این شاعر غزلسرای کمنظیر میآورم. او درباره استاد ورزی سراینده این غزل جاودان گفته است:
«او زبان فرانسه را به خوبی میدانست و آثاری از داستایوفسکی، بالزاک، آلفرد دوموسه و لامارتین را ترجمه کرده بود و این ترجمهها در آن روزگار قبل از کتاب شدن به صورت پاورقی در روزنامهها به چاپ میرسید. تمام آثار استاد ورزی، متأثر از عشق است. او معتقد بود که غزل بدون عشق بیمعناست و آنچه اعتقادات او بود، در غزل پیاده میکرد. برای همین، غزلیات او رنگی دیگر داشت و کتاب «سخن عشق» که هم اکنون نایاب است، یکی از ارزشمندترین کتابهای باقی مانده اوست که بعدها با نام کتاب «سرود و سخن عشق» تکمیل شد و ۱۴۰ غزل جدید هم به آن اضافه گردید.»
خانم رکنی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره استاد ورزی گفته است: «منظومههای استاد ورزی قابلیت ترجمه شدن هم داشت و من نیز دوست داشتم این اشعار را چاپ میکرد. البته کتابهای «صدای آشنا و ترانههای درد»، «قصه عشق»، «رهاور و آورد» و «فاصله عشق» از او به چاپ رسید که همه قصه عشق بود و جز عشق نبود. او ۳ کتاب شعر زیبا هم در مدح حضرت علی(ع)، زندگانی پیامبر(ص) و نیز واقعه کربلا داشت. در کتابی که در مدح رسولالله سروده است، زندگی پیامبر، هجرت ایشان به مدینه و تمام رخدادهای زندگی آن حضرت را در قالب شعر آورده است. او در کتاب «بارقه عشق» نیز واقعه کربلا را به تصویر کشیده است.
دراینباره، سهیل محمودی نیز در قطعهای کوتاه نوشته است: از دیر زمان علاقه من به شاعران به میزان توجه، شیفتگی،گفتار و سرودن درباره مولا علی(ع) بستگی داشت و هر کس که عاشقانهتر، در این واحد میسرود، بیشتر او را دوست داشتم و یکی از سخنوران که از همان اوان نوجوانی، شیفتگیاش را به مولا علی(ع) دریافته بودم، شادروان ابوالحسن ورزی، شاعر و غزلپرداز توانا و نامدار زمان بود. ان هم به خاطر قصیدهای که همان سالها از او خواندم که در مطلع آن سروده بود: «ای چهره تو آئینه کبریا، علیر خاک در تو تاج سراولیا، علی».
سهیل محمودی در ادامه این قطعه نوشته است: سالهای ۶۴ـ۶۵ بود که به آستان استاد ابوالحسن ورزی راه یافتم. آن سالها هنوز منزل او در خیابان فلسطین بود. هفت هشت سال آخر زندگی استاد بود و خانهنشین و همسر ارجمندشان ـ فرح خانم ـ به مهر، دوستان استاد را در خانه احترام میکرد و میپذیرفت، تا خلوت شاعر، سرشار از زمزمه و نغمههای دوستانش باشد. در یکی از این جلسات من با شوق، اشارتی به همان قصیده استاد ابوالحسن ورزی کردم و ایشان هنگامی که عشق و مهر مرا دید با حوصله یادی کرد از دیگر سرودههایش برای مولا و ائمه اطهار و اهل بیت پیامبر گرامی. محمودی همچنین در گفتگویی کوتاه که چندی پیش در انجمن شاعران با او داشتم، از توجه بیش از حد فرزندان فرح خانم ـ که از شوهر اولش داشت ـ و دلبستگی آنها با استاد ابوالحسن ورزی گفت و اضافه کرد فرزندان فرح خانم آن قدر مورد محبت و احترام و عشق استاد قرار گرفته بودند که فرح خانم شناسنامه آنها را نیز به نام استاد ابوالحسن ورزی گرفت. (همین دوفرزندی که به عنوان وارث استاد ورزی شناخته میشوند و اکنون در خارج کشور به سر میبرند) استاد آنها را آن قدر دوست میداشت که آنها را فرزندان خویش قلمداد کرد. اما دلمویه استاد بیژن ترقی که سالها همدل و همدم و مونس این استاد بزرگوار بود، در سوگ استاد ابوالحسن ورزی نیز از آثار جالب و خواندنی استاد ترقی است که آن را در صفحه ۷۴ کتاب «از پشت دیوارهای خاطره» که در سال ۱۳۸۹ توسط انتشارات بدرقه جاودان به چاپ رسانید، آورده و در آن برای استاد ورزی چنین سروده است:
«ورزی» که از ودایع پروردگار بودر از جمله رفتگان ادب یادگار بودرنقاش چیرهدست سخن بود و بیرقیب ر هر نقش نو که کرد، در رقم شاهکار بودرگنجینه فضایل و آیینه صفار برتاج عشق چون گهرشاهوار بودر تاواپسین دم از «سخن عشق» لب نسبترآن باغ پرشکوفه، همیشه بهار بودرهمچون غزال در چمن عشق میچمیدردشت و دمن زمقدم او اشکبار بودرعزم وداع کرد و ودیعت به حق سپردر«ورزی» که از ودایع پروردگار بود.
استاد ابوالحسن ورزی در سال ۱۳۷۲ در تهران درگذشت و انبوهی از آثار و غزلهای دلنشین از خود به جا گذاشت.
code