جوانان آنگاه که در میدان آزمون عمومی و رقابت سراسری از سد کنکور گذشتند پای به عرصه جدیدی میگذارند به نام دانشگاه، در این حال هویت جدیدی یافته و احساس میکنند بزرگتر شدهاند، جامعه به دیده احترام و اعتبار بیشتری به آنان مینگرند، زیرا از مرحله دانشآموزی گذشته و اکنون دانشجو شدهاند.
آنان در این مرحله برای ورود به عرصه جدید دانش و پذیرش برنامههای دانشگاه، اشتیاق و آمادگی بیشتری از خود نشان میدهند. دانشگاه با اغتنام شرایط و فرصت، باید بتواند این روحهای آماده و پر تاب و توان را تغذیه علمی کند و روحیه مسئولیتپذیری و خدمت به کشور و جامعه را در آنان تقویت کند. تحقق این امر به نظام اداری و برنامههای دانشگاه و مراتب علمی و اخلاقی استاد بستگی دارد.
استاد از نظر علمی باید پرتوان و خوشبیان و از نظر اخلاقی با دانشجو با حفظ وقار، خودمانی و چون پدری مهربان باشد. رسالت اصلی و عمده دانشگاه دو چیز است: یکی مجهز کردن دانشجو به دانش و تخصصهای مود نیاز جامعه و دیگری بالا بردن درجه تعهد و مسئولیتپذیری دانشجو نسبت به ملت، ملتی که بار تحصیلش را به دوش کشید و او را از بیسوادی به دانشآموزی و از دانشآموزی به دانشجویی و فارغ التحصیلی رسانده است.
فارغ التحصیل دانشگاه اگر از تواناییهای علمی و تخصصی لازم برخوردار نباشد نمیتواند خدمت شایستهای به ملت ارائه کند و گرهی از کار جامعه بگشاید و اگر از تعهد لازم برخوردار نباشد خدمت صادقانه و مفیدی از او انتظار نمیرود، بلکه گاهی بلای جان جامعه خواهد شد اینکه فرمودهاند: «اذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ» شرح حال علمای بی تقوی و باسوادان بیتعهد است.
جامعه به عالم صالح نیازمند است و دانشمندان مومن، اعم از این که حوزوی باشند یا دانشگاهی. وظیفه دانشگاه پرورش متخصصان متعهد و دانشمندان صالح است.
اشخاصی که از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند اگر از سه ویژگی برخوردار باشند میتوانند به حال خود و جامعه مفید و مثمر ثمر باشند: یکی این که از دانش و مهارتهای علمی و کاربردی لازم برخوردار باشند والا مدعیان مدرک دار و فاقد مهارت های لازم، موجودی بیثمر خواهد بود که وقت خود و بودجه مملکت را ضایع کرده است.
دوم این که به طور واقعی باایمان و دیندار باشد در این صورت از وجود او خیر و خوبی زایش میکند، برای کشور و ملت خود عنصر مفیدی خواهد بود و مورد اعتماد و علاقه مردم قرار خواهد گرفت. ما شاهد این واقعیت در بخشهای مختلف استادان، پزشکان، مهندسان و غیره هستیم.
سزاوار است یاد کنم از شهید دکتر فیاضبخش او به طور ریشهای و خانوادگی مسلمانی متدین بود. به یاد دارم سالها قبل از انقلاب در مکتب علمالقرآن جعفری اولین منبرم را در منزل پدر شهید فیاضبخش رفتم در آن جلسه بعضی از مهندسان و پزشکان هم حضور داشتند، من ضمن سخن حدیثی از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام خواندم و برای این که بگویم آنچه بزرگان دین ما در هزار و چهار صد سال قبل فرمودهاند علم امروز نیز مهر تائید بر آن نهاده است دو مورد از گفته دو دانشمند غربی را در تائید موضوع مطرح کردم بعد از منبر مرحوم شهید دکتر فیاضبخش که در جلسه حضور داشتند کنارم نشستند برخلاف انتظارم ایشان به سخنم اشکال کردند و گفتند وقتی امام ما مطلبی را گفتند برای ما تمام است چه ضرورتی دارد که برای سخن اماممان از دانشمندان غربی تائید بیاوریم. این سخن از عمق ایمان و باور ایشان به دین حکایت داشت، خدای رحمتش کند او محل مطبش را در جنوب شهر انتخاب کرده بود، وقتی هم که معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان بهزیستی کشور شد محل مطبش را عوض نکردو گاهی که بیمار نیازمندی را نزدش میفرستادم او علاوه بر اینکه پول ویزیت نمیگرفت پول دارویش را هم میپرداخت و در مواردی پول دستی هم به بیمار میداد. این مورد را به عنوان نمونه از مفید بودن متخصص متعهد آوردم.
بحمدالله در جامعه ما بین پزشکان و دیگر اقشار تحصیلکرده از این گونه افراد فراوانند. همچنان که زیرمیز بگیرها و دزدان بیتالمال تحت عناوین مختلف نیز فراوانند.
ویژگی سوم فارغ التحصیل دانشگاه این است که مردمی و مردمدوست باشد و خدمت به خلق خدا را بالاترین عبادت ها بداند و از اینکه گرهی از کار مردم بازکند یا باری از دوش افراد جامعه بردارد، لذت ببرد.
اگر دانشگاه بتواند با مدیریت، اساتید و امکانات و برنامههای خود این سه محور را در دانشجو محقق کند وظیفه خود را به شایستگی انجام داده است والا بار سنگینی بر دوش جامعه خواهد بود ، آن هم بسیار سنگین.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه به نحو چشمگیری توسعه پیدا کرد، جذب دانشجو از ۱۰ برابر قبل از انقلاب گذشت ، دانشگاه آزاد اسلامی از ظرفیتی برابر با دانشگاههای دولتی برخوردار است و دانشگاه پیام نور چتر خود را در همه جا گسترده است، به طوری که میتوان گفت اکنون امکان تحصیل دانشگاهی برای همگان در سطح کشور فراهم است. در سطوح عالیه فوقلیسانس و دکترا با تراکم فارغ التحصیل مواجه هستیم واز نظر کیفی به ویژه در زمینه انرژی هستهای و نانو و صنایع نظامی و رباتیک موفقیتهای شایستهای کسب کردهایم. سطح علمی ما از نظر بینالمللی ارتقاء یافته و در منطقه در رتبه اول قرار داریم. مقالات علمی زیادی از اساتید و دانشمندان ما در مجلات معتبر دنیا به چاپ رسیده است، تاکیدات مقام معظم رهبری بر تولید علم و الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی و تشکیل شرکتهای تولیدی دانش بنیان نویدهای بهتری از ارتقاء سطح علمی کشور را پیش روی ما قرار میدهد.
در عین حال مواردی وجود دارد که نشاط علمی و دانشگاهها را کند میکند از جمله وجود افراط و تفریطهای سیاسی، جایگزین شدن سیاستبازی و سیاسیکاری به جای سیاستدانی، وجود جریانهای متعدد دانشجویی با پسوند اسلامی که ماهیت سیاسی دارند، هم عرضند اما همراه نیستند. گاهی کارشان به تزاحم و بر تضاد با یکدیگر میرسد، تاثیرگذاری بعضی گروههای سیاسی در داخل دانشگاهها که این خلاف شأن و جایگاه علمی دانشگاه است. کرسیهای آزاد اندیشی و بحثهای آزاد علمی و منطقی جای حقیقی خود را در دانشگاه پیدا نکرده است. گاهی مقالات علمی کپیبرداری یا خریداری میشوند، مقالات علمی که اساتید ما بهISI میدهند و ثمری برای ایران ندارد و خارجیان از آنها بهره میبرند. بسیاری از پایان نامهها که رساله علمی فارغالتحصیلان را تشکیل میدهد مرتبط با نیازهای روز کشور نیست و در آرشیو دانشگاه بلا استفاده مانده و خاک میخورد. تعداد زیادی از نخبگان دانشگاهی ما که ملت زحمت تحصیل آنان را کشیده است به علت عدم قدرت جذب در داخل، راهی خارج میشوند و چون غذای آماده سر سفره بیگانگان قرار میگیرند. احترام و محبت که بر اساس فرهنگ اسلامی بین استاد و دانشجو معمول بوده است چنانکه باید رعایت نمیشود و مسائل دیگری که کم نیستند و لازم است برای هریک از آنها چارهاندیشی شود تا موتور حرکت علمی دانشگاه با سرعت و توان بیشتری به جلو حرکت کند.
نه من کارشناس همه مسائل دانشگاه هستم و نه ظرفیت مقاله اجازه این کار را میدهد. نظرم این است که برای سازندگی کشور که هدف این سلسله مقالات است در حوزه دانش مساله اساسی دیگری را مطرح کنم.
ادامه دارد…