سیاست خارجی و دنیای پرتلاطم
یازده سپتامبر و غرب آسیا نگاهی دوباره (۲)
دکتر سید محمد کاظم سجادپور
در شماره پیشین به اهمیت رخداد یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و نگرش امنیتی آمریکا پرداخته و روشن شد که کمتر مکان و حوزه‌ای مانند خاورمیانه و آسیای غربی از آن حوادث اثر پذیرفته‌اند. حال پرسش این است که یازده سپتامبر و حوادث بعدی چگونه و به چه سان خاورمیانه و غرب آسیا را دگرگون ساخت؟

در پاسخ باید گفت با توجه به هویت اعلام شده افرادی که در این حوادث دست داشتند، یعنی اتباع سعودی، امارات متحده عربی و مصر، خاورمیانه در کانون خشم آمریکا قرار گرفت. این اشتباه نیست که بگوییم رفتار عمومی دولت ایالات متحده در داخل و خارج بعد از حوادث یازدهم سپتامبر، حالت عصبی به خود گرفت و به اصطلاح ابرقدرت نظامی آمریکا از تعادل رفتاری خود خارج شد و خاورمیانه و غرب آسیا را هدف قرار داد. بطور کلی ایده تغییر خاورمیانه و مهندسی نوین این منطقه، در آمریکا بطور جدّی مطرح ودنبال شد.

طرح بحث لزوم تغییر در خاورمیانه بدنبال مناظره، مجادله و تبادل نظر گسترده و در عین حال پرتنش و پرپیچ و خمی در ایالات متحده در مورد این سؤال صورت گرفت که چرا مردمانی از خاورمیانه، چنین حمله‌ای را به ما کردند؟ در پاسخ به این سؤال در داخل آمریکا، دو گفتمان سر بر آوردند: گفتمان اوّل می‌گفت علت حمله به ایالات متحده را باید در سیاست‌های این کشور در خاورمیانه جستجو کرد. به عبارت دقیق‌تر، این گفتمان سیاست محور بود و سیاست‌های آمریکا مخصوصاً در قضیه اعراب و اسرائیل را دلیل اصلی سرخوردگی مردم خاورمیانه از آمریکا می‌دید. امّا گفتمان دوّم، ضمن دفاع از سیاست‌های گذشته آمریکا، خود را «ارزش‌محور» معرفی و بر این نکته پافشاری می‌کرد که علت تنفّر مردم خاورمیانه از آمریکا، نه سیاست‌های این کشور، بلکه ارزش‌های والای آمریکایی است و مردم خاورمیانه این ارزش‌ها را برنمی‌تابند و چون ما نمی‌توانیم و نباید ارزش‌های خود را عوض کنیم، لذا باید خاورمیانه را عوض و دگرگون ساخت و خاورمیانه‌ای ساخت که با ارزش‌های آمریکایی، همراه و هم‌آهنگ باشد.

با توجه به زیرساخت فکری فوق، ایده‌ تغییر خاورمیانه، حداقل به دو صورت کلان و بلافاصله بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ دنبال شد. البته این دو شکل تغییر قبلاً مورد بحث واقع شده بود، ولی حوادث یازده سپتامبر زمینه تحقق آنها را فراهم ساخت. صورت اول، تغییر خاورمیانه از طریق بکار بردن نیروی نظامی و صورت دوم، تغییر خاورمیانه از طریق مهندسی فرهنگی و اجتماعی و ایجاد تحول در نگرش مردم خاورمیانه و نهادهای سیاسی در این منطقه دنبال شد. محصول صورت نظامی تغییر خاورمیانه، اشغال نظامی افغانستان در ۲۰۰۱ و اشغال نظامی عراق در ۲۰۰۳ بود. محصول صورت غیرنظامی تغییر خاورمیانه، طرح موسوم به خاورمیانه بزرگ و دگرگونی در نظام آموزشی، شناختی، سیاسی و روانی کشورهای عربی بود. هر دو صورت تغییر در عمل چالش‌های گوناگونی را برای آمریکا به همراه آورد، ولی برآیند هر دو، یکی بود و آن افزایش غلظت و چگالی آمریکایی در ساختار مناسبات خاورمیانه بود.

صورت‌ها و مکانیزم‌های ایجاد تغییر و نتایج آن در چارچوب سنجش اثرات حوادث یازدهم سپتامبر بر خاورمیانه و آسیای غربی، نیازمند دقت تحلیلی جداگانه‌ای است که موضوع نوشتار بعدی است.

نسخه مناسب چاپ