این مفهوم توسط مراجع مختلفی از جمله بانک جهانی، سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوسیه مورد توجه قرار گرفته و تعاریف متعددی هم در این زمینه ارائه شدهاند، لیکن چند ویژگی مشترک اقتصاد دانشبنیان که مراجع بینالمللی در خصوص آن اتفاق نظر دارند، عبارتند از اینکه در یک اقتصاد دانشبنیان، دانش عامل تولید ثروت و تجارت است. منبع اصلی دانش مستهلک نشدنی است و داراییهای اصلی در این اقتصاد از نوع فکری و نامشهود هستند. هر سه این ویژگیها نقش بارز دانش، فناوری و سرمایه انسانی در فرآیند توسعه اقتصادی را آشکار میسازند. به این معنا که ایجاد ثروت و دستیابی به توسعه پایدار از طریق اقتصادی متکی بر دانش و فناوری مورد توجه قرار گرفته است.
از منظر اقتصادی هم دانشبنیانی اقتصاد به مفهوم افزایش سهم دانش در تولید ملی محسوب میشود و افزایش سهم محصولات با فناوری بالا موجب تحقق رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید میشود.
برای دانشبنیان محسوب کردن یک اقتصاد مولفههای مختلفی مد نظر است؛ یکی از این مولفهها وجود رژیم نهادی و اقتصادی است که نقش آن به عنوان یک حکمران خوب برای ایجاد انگیزه، تحریک خلاقیتها، کارآفرینی، ایجاد کارآمدی و تسهیلگری دارای اهمیت است. دولت میتواند با افزایش سرمایهگذاری در حوزه علم و فناوری ایجاد انگیزه کرده و بخش را به حرکت وادار کند. وابستگی نهادهای آموزشی و پژوهشی کشور به اعتبارات عمومی دولت را ناگزیر میسازد تا همه ساله اعتبارات مورد نیاز این مراکز را تا حد امکان تامین کند،لیکن در قانون بودجه امسال با وجود تمام محدودیتهای پیش روی دولت، گام موثری در این زمینه برداشته شده و این سهم تا حد قابل توجهی افزایش یافته و برای اولین مرتبه در طول تاریخ کشور سهم تحقیقات از تولید ناخالص ملی به بیش از یک درصد رسیده است.
ایجاد بستر قانونی مناسب از وظایف یک حکمران خوب به شمار میآید و با تلاشهایی که در سنوات اخیر صورت گرفته، از جمله توجه به حوزه علم و فناوری در سند چشمانداز ، سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، نقشه جامع علمی کشور و لایحه برنامه ششم توسعه که با رویکرد اقتصاد مقاومتی تنظیم شده است که البته دانشبنیانی هم یکی از الزامات اساسی اقتصاد مقاومتی برشمرده شده، گامهای موثری در این جهت برداشته شده است.
از مولفههای دیگر اقتصاد دانشبنیان وجود یک نظام نوآوری مبتنی بر بنگاهها، مراکز پژوهشی، دانشگاهها، و سایر سازمانهای دانایی محور است که ضمن شناسایی نیازهای ملی و محلی آن را با دانش جهانی هماهنگ سازد. افزایش تولیدات علمی، تربیت نیروی ماهر پژوهشگر، محافظت از حقوق مالکیت فکری، ایجاد ارتباط بین مراکز تولید دانش و صنعت و تجارت و تولیدات صنعتی از مهمترین عواملی هستند که در این نظام باید مورد توجه قرار گیرد.
فاصله موجود بین صنعت و دانشگاه از اصلیترین موانع موجود کشور در این خصوص است که در سنوات اخیر با ایجاد پارکهای علم و فناوری این خلا تا حد بسیاری تامین شده است، لیکن به نظر میرسد دانشگاههاو مراکز پژوهشی هم باید در این زمینه به صورت فعال وارد عمل شوند. تغییر ماهیت دانشگاهها و سیاستگذاری مناسب برای ارتقای آنها به نسل چهارم یا دانشگاه فنآفرین امری از اقدامات مناسب در این زمینه است؛ در این صورت نه تنها اشتغال فارغالتحصیلان دیگر جزئی از دغدغههای دولت نخواهد بود، بلکه هر فارغالتحصیل خلاقی میتواند باری از روی دوش دولت بردارد.
یکی از موانع اصلی در دانش بنیانی موانع پیش روی تجاریسازی و توسعه بازار محصولات فناورانه است.نقش رسانهها در این حیطه بسیار موثر است. صداقت رسانهها در آگاهیرسانی امری بسیار مهم تلقی میشود. از طرفی بازار محصولات داخلی با فناوری بالا همواره با تهدیداتی مواجه است که از جمله آنها می توان به مواردی همچون واردات، دامپینگ و قاچاق اشاره کرد. همچنین بخش دیگری از آنها جزو تهدیدات داخلی است که مهمترین شان هراسی است که در میان اقشار مختلف مردم در این زمینه وجود دارد یا بوجود میآید که حتی گاهی نخبگان جامعه را هم دچار تردید میکند.
یکی از مصادیق روزفناوری هراسی که تمام تلاشها برای دانش بنیانی را عقیم میکند، تبلیغات منفی در مورد فرآوردههایی مانند محصولات حاصل از زیست فناوری، مهندسی ژنتیک، تراریخته و فناوری نانو بدون ارائه دلایل و مستندات علمی است که آینده این محصولات را با خطر مواجه کرده است. در حالی که محصولات تراریخته بیش از ۲۰ سال است که با تایید و مجوز سازمان بهداشت جهانی و سازمان خواربار جهانی و اتحادیه اروپایی در سراسر جهان کشت و مصرف می شوند و قریب به همین مدت است که این محصولات بدون هرگونه مانعی وارد کشور شده و مصرف میشوند، به محض آشکار شدن نیت دولت برای تولید پنبه و برنج تراریخته در برنامه ششم توسعه، عدهای دلواپس سلامتی مردم شده و با فناوریهراسی مردم را نسبت به تولید دانش بنیان تراریختههای بومی و ملی نگران میکنند. بدیهی است در این فضا سرمایهگذار و بخش خصوصی تمایل و توانی برای ورود نخواهد داشت و نتیجه همان استمرار واردات خواهد بود.
آموزش و توسعه منابع انسانی سومین مولفه از مولفههای اقتصاد دانشبنیان است. یعنی برای نیل به چنین جامعهای میبایست افرادی متخصص و خلاق داشت که در حوزه دانش فعال بوده و در عرصههای مختلف تولید، جذب، اشاعه و کاربرد دانش حضور مستمر و فعال داشته باشند. وجود نیروی قابل توجه جوان فعال و تحصیلکرده در ایران یکی از فرصتهایی است که میتواند در این زمینه ما را با سرعت بیشتری به پیش ببرد.
گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور تسهیل فرآیندهای ارتباطی و اطلاعاتی و همچنین کسب و انتشار دانش چهارمین ویژگی یک اقتصاد دانشبنیان محسوب میشود. مردم باید نیاز به فناوریهای نو را در زندگی خود حس کنند. در بسیاری موارد مشاهده میشود محصولاتی با فناوری بالا در اختیار مردم قرار دارند، لیکن تواناییهای آنها مورد استفاده قرار نمیگیرد. نمونه بارز آن را میتوان فناوریهای موجود در تلفن همراه دانست که گاهی بسیاری از توانمندیهای آن در طول دوره بهرهبرداری از آن اصلاً مورد استفاده قرار نمیگیرد، قطع ارتباطات با شبکههای جهانی از مواردی است که میتواند باعث تشدید این امر شود. ارائه خدمات آنلاین دولتی که باعث صرفهجویی در هزینه، زمان و انرژی افراد میشود هم بسیار ضروری است. مقایسه بین نحوه ارائه خدمات بانکی در حال حاضر و گذشته، دسترسی به منابع علمی از طریق شبکه جهانی اینترنت و مقایسه آن با گذشته این موضوع را به خوبی آشکار میسازد. در نهایت به نظر میرسد علاوه بر اقداماتی که دولت به منظور فراهم آوردن شرایط لازم برای ترمیم شکاف موجود بین اقتصاد ایران و اقتصاد کشورهای توسعه یافته به انجام میرساند ضروری است تا شرایط کافی به نحوی فراهم شود تا امکان مشارکت تمامی اقشار جامعه در یک اقتصاد دانشبنیان فراهم شود. مانند صنعتی شدن اقتصاد که تغییر کلی در زندگی مردم ایجاد کرد. حرکت به سوی دانشبنیان کردن اقتصاد هم مستلزم چنین فرآیندی است و باید تغییر اساسی در شیوه و نگرش مردم نسبت به زندگی ایجاد شود.
فرحناز رضاپور، کارشناس ارشد مهندسی سیستمهای اقتصادی و اجتماعی
Farahnaz_rezapour@yahoo.com