بیابانزایی، دستاورد توسعه افسارگسیخته
 

کارشناسان گسترش مناطق بیابانی را از دستاوردهای توسعه افسارگسیخته شهری می دانند که از چند دهه قبل دنیا را درگیر خود کرده است و معتقدند کاهش وابستگی به منابع آب و خاک و رفتن به سمت دستیابی به انرژی های نو، یک راهکار مهم برای مقابله با بیابان زایی است.طبق تعریف دفتر عمران ملل متحد UNDPبیابان عبارت است از تخریب زمین در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب که ناشی ار فعالیت های انسانی یا مولفه های طبیعی است.

بر اساس این تعریف، هر فرایندی که منجر به کاهش کارایی سرزمین شود، بیابان زایی است. نماد افت کارایی یک سرزمین، مهاجرت مردم است. زیرا دیگر در آن منطقه نمی توانند معیشت خود را تامین کنند.

طبق آمار سازمان جهاد کشاورزی، در دو دهه اخیر حدود یک سوم کل روستاهای کشور خالی از سکنه شدند و این بحران حاشیه نشینی را مضاعف کرده است، از سوی دیگر، این نشانه بیایان زایی است. به عبارت دیگر، حاصلخیزی خاک کم شده است و مردم آب ندارند و با پناه آوردن به سم و کود بیشتر هم نمی توانند معیشت خود را تامین کنند؛از این رو چاره ای جز مهاجرت پیدا نمی کنند.

اگر چه کار پژوهشی دقیقی در مورد افزایش نرخ سالانه بیابان در کشور انجام نشده است، اما شواهد نشان می دهد که سالانه یک درصد به بیابان های کشور اضافه می شود.علاوه بر این، فرسایش خاک هم معضل دیگری است که با روند بیابان زایی نمود پیدا می کند،به طوری که اکنون حدود ۷۵ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر فرسایش آبی و ۲۰ میلیون هکتار فرسایش بادی قرار دارند و حدود ۵ میلیون هکتار هم متاثر از فعالیت های کشاورزی هستند.

از سوی دیگر، گرمایش زمین هم به عنوان یک عامل طبیعی در تشدید بیابان زایی نقش دارد، چنانکه پیش بینی ها نشان می دهد تا چند سال آینده ۵ر۱ تا ۲ درجه افزایش دما خواهیم داشت. بنابراین حتی ممکن است مناطقی مانند استان های گلستان و مازندران هم تحت تاثیر روند بیابان زایی قرار گیرند.

روند توسعه بیابان منحصر به ایران نیست، بلکه معضلی جهانی است. بر همین اساس سازمان ملل در سال ۱۹۹۱ کمیته ای بین دولتی برای تدوین کنوانسیون بین‌المللی مقابله با بیابان زایی راه اندازی کرد و پس از سه سال در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۴ کنوانسیون بین المللی مقابله با بیابان زایی (UNCCD) را تاسیس و این روز را به عنوان روز جهانی مقابله با بیابان زایی نام گذاری کرد.

شعار امسال روز جهانی مقابله با بیابان زایی حفاظت از زمین، بازیابی خاک و مشارکت دادن مردم تعیین شده است.

بر این اساس،خبرگزاری جمهوری اسلامی در میزگردی با حضور محمد درویش مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان در ایران، علی بالی رئیس گروه بررسی های جغرافیایی سازمان حفاظت محیط زیست و محمد خسروشاهی رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع به بررسی علل و عوامل بیابان زایی و روند مقابله با آن پرداخت.

محمد درویش مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان در ایران می گوید: بیابان یک اکوسیستم است. یعنی در آن گونه های خاص گیاهی و جانوری وجود دارد که در مناطق دیگر نیست و با برنامه های بیابان زدایی، این گونه ها هم نابود می شوند. بنابراین بیایان زدایی غلط است، بیایان در جایی که باید باشد، بهترین پاسخ طبیعی به شرایط زیست بوم است.

وی می افزاید: اما آنچه خطرناک است، گسترش قلمرو بیابان به اکوسیستم های جنگلی، مرتعی و تالابی است که باید جلوی آن گرفته شود. این گسترش ناشی از فشارهای انسانی و بارگذاری های غلط مدیریتی است که از جمله سبب شده است در جنوب پایتخت سالانه ۳۶ سانتیمتر نشست زمین داشته باشیم.

مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان ادامه می‌دهد: کاهش سطح آب های زیر زمینی و روان شدن ریزگردها به سمت تهران، همه نشانه بیابان زایی است که باید جلوی آن گرفته شود و با برنامه ریزی های اصولی و اجرای به موقع آنها بیابان را مهار کنیم.

وی می گوید: سازمان ملل بیش از سه دهه است که تلاش می کند با کنوانسیون مقابله با بیابان زایی مانع پیشرفت بیابان در جهان شود و بر اعضا فشار می آورد که هر کدام برنامه ای تحت عنوان برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان زایی تعریف کنند. یعنی هر دولتی باید موظف باشد برنامه‌های توسعه ای خود را به نحوی مدیریت کند که اجرای آنها منجر به افزایش نرخ بیابان زایی در کشور نشود. هدف سازمان ملل سرو سامان دادن به روند مهار بیابان زایی است.

نامبرده در پاسخ به این پرسش که نرخ بیابان زایی در کشور چگونه مشخص می شود و افزایش می یابد، می گوید: از روی یکسری شاخص ها می توان به افزایش بیابان زایی در کشور پی برد. مثلا وقتی روستاها متروکه می شوند، این یعنی اینکه بیابان زایی اتفاق افتاده و غیر قابل انکار است.

وی ادامه می دهد: وقتی که سطح آب زیر زمینی پایین می‌رود، یعنی بیابان زایی در حال رخ دادن است، بیابان زایی مطابق تعریف دفتر عمران ملل متحد

( UNDP) عبارت است از تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب که ناشی از فعالیت های انسانی یا مولفه های طبیعی است.

درویش اضافه می کند: بنابراین هر فرایندی که منجر به کاهش کارایی سرزمین شود، یک بیابان زایی است و نماد افت کارایی یک سرزمین مهاجرت مردم است. در جایی که مردم مهاجرت می کنند، یعنی بیابان زایی رخ داده است و دیگر مردم آن منطقه نمی توانند معیشت خودشان را به دست آورند.

وی می افزاید: طبق آمار سازمان جهاد کشاورزی، در دو دهه اخیر حدود یک سوم کل روستاهای کشور خالی از سکنه شدند و این بحران حاشیه نشینی را اضافه کرده و از سوی دیگر این نشانه بیایان زایی است، مردم آب ندارند، حاصلخیزی خاک کم شده و با پناه آوردن به سم و کود بیشتر هم نمی توانند معیشت خودشان را تامین کنند؛از این رو چاره ای جز مهاجرت پیدا نمی کنند.

مدیر کل دفتر مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست اظهار می دارد: چنین وضعی ناشی از بیابان زایی است. یعنی ما به نحوی چیدمان توسعه را مدیریت کردیم که منجر به بدهکاری اکولوژیکی کشور و افت شاخص های مرتبط با بیابان زایی شده است.

وی می گوید: زمانی در کشور ۳ر۱ دهم میلیون گونه های حیات وحش مانند کل و بز، قوچ و میش، آهو، جبیر، مرال، گوزن و یوزپلنگ وجود داشت. اما براساس آماری که معاونت محیط طبیعی در سال ۱۳۹۲ اعلام کرد، مجموع علفخواران ما به کمتر از ۱۱۰ هزار راس رسیده است یعنی ۹ دهم را از دست داده ایم که این خود نشانه بیایان زایی است.

مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان ادامه می دهد: سرزمینی که نتواند از خرامیدن امن کل ها، بزها، میش‌ها، مرال ها و یوزپلنگ هایش حمایت کند، یعنی تحت تاثیر فعالیت کاهنده ای به نام بیابان زایی است. وی تصریح می کند: نشانه اضمحلال یک سرزمین این است که دیگر در آن سرزمین ردپایی از پلنگ ها، یوزپلنگ ها، شیرها و ببرها یعنی گوشتخواران صدر هرم غذایی نباشد. در واقع اتفاقی که دارد می افتد، جمعیت آنها به شدت رو به کاهش است و ما با تغییر کاربری اراضی و بی توجهی به حریم های امن زیستگاه ها داریم به این روند دامن می زنیم.

درویش می افزاید: بیابان‌زایی در حال تشدید است، زیرا سیل خیزی رو به افزایش است، سیل خیزی را که نمی توان انکار کرد، خسارت ناشی از سیل در حال افزایش است، یعنی جابجایی خاک افزایش می یابد، پوشش‌های گیاهی که می توانستند حافظ خاک باشند، از بین رفته اند و نرخ جابجایی خاک افزایش یافته است.

وی می گوید: بر اساس برآورد انجمن ملی خاک ایران، نرخ جابجایی خاک کشور در بهترین حالت به ۲ میلیارد تن در سال رسیده است، برخی برآوردها تا ۶ر۴ میلیارد تن را هم نشان می‌دهد، حتی اگر همان ۲ میلیارد تن را در نظر بگیریم سه برابر متوسط آسیا است و با توجه به این که هر تن خاک ۲۸ دلار ارزش دارد، می شود ۵۶ میلیارد دلار در سال.

عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع با تاکید بر شتاب بیابان زایی در کشور اظهار می دارد: در خصوص نرخ دقیق افزایش سالانه بیابان در کشور کار پژوهشی و علمی دقیقی انجام نشده است، اما از روی شاخص ها و شناسه هایی که وجود دارد، می توان گفت که سالانه یک درصد افزایش بیابان در کشور داریم که نشانه آن کاهش رویشگاه های جنگلی، افت حاصلخیزی خاک و افت سطح آب های زیرزمینی است.

همچنین علی بالی رئیس گروه بررسی های جغرافیایی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: دو عامل طبیعی و انسانی در توسعه بیابان نقش دارد. در عوامل انسانی، کشاورزی های ناپایدار، استفاده بیش از حد از آب های زیرزمینی، شور و قلیایی شدن خاک، چرای بیش از حد دام، فشار زیاد به جنگل ها و مراتع و تغییر کاربری اراضی است که موجب می شود فعالیت های انسانی نقش تشدیدکننده را در روند بیابان زایی ایفا کند.

وی اضافه می کند: مساله دیگری که باید مد نظر قرار دهیم، بحث تغییرات اقلیمی است که در جهان شاهد آن هستیم و بسیاری از کشورها را تحت تاثیر قرار داده است. ایران از جمله کشورهایی است که تغییرات اقلیم تاثیرات منفی بر آن می گذارد، مثلا پیش بینی ها نشان می دهد تا چند سال آینده ۵ر۱ تا ۲ درجه افزایش دما خواهیم داشت. بالی ادامه می دهد: این افزایش دما باعث می شود تبخیر آب بیشتری داشته باشیم، از طرفی بارندگی ها هم کاهش یافته یا نامنظم شده اند، بنابراین عوامل انسانی و طبیعی با هم موجب شده اند تا فشار بیشتری بر اکوسیستم وارد شود.

مساله مهم این است که حال چه کنیم تا از گسترش بیابان جلوگیری شود؛ وی در پاسخ می گوید: گزارش های مختلف سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری، UNDPو سایر نهادها به برخی راهکارها مانند معیشت جانبی، کاهش چرای دام، کاهش بهره برداری از سفره‌های آب های زیرزمینی، کاهش استفاده از کودها ، سموم و کنترل فرسایش اساره کرده اند. اکنون حدود ۷۵ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر فرسایش آبی، ۲۰ میلیون هکتار فرسایش بادی و حدود ۵ میلیون هکتار تحت تاثیر فعالیت های کشاورزی قرار دارند. نامبرده ادامه می دهد: اما موضوع اصلی این است که چگونه این وضع را کنترل کنیم، مساله دیگر این است که همیشه گمان می‌کنیم بیابان در نواحی خشک و نیمه خشک وجود دارد، در حالی که این وضع کم کم دارد خود را در بخش هایی از مازندران و گلستان هم نشان می دهد، اگر نخواهیم با جدیت به این مسائل فکر کنیم ممکن است ۲۰ یا ۳۰ سال دیگر بخش هایی از گلستان یا مازندران در معرض بیابانی شدن قرار گیرند.وی ادامه داد: ممکن است اکوسیستم جنگلی و جامعه گیاهی تغییر کند، مثلا برخی از گیاهان نابود شوند و گونه های دیگری جایگزین آنها شوند، بنابراین در بحث بیابان زایی باید این حساسیت را داشته باشیم که ممکن است برای کل کشور پیش بیاید نه فقط در نواحی خشک و نیمه خشک و نواحی مرکزی رخ دهد.

رئیس گروه بررسی های جغرافیایی سازمان حفاظت محیط زیست در پاسخ به این سوال که یکی از مهمترین راهکارهای موجود چیست،می گوید: موضوعی که در ایران نسبت به آن غفلت شده و نتوانستیم آن را عملیاتی کنیم با اینکه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و استانداری‌ها هم درگیر آن هستند، بحث آمایش سرزمین است. در آمایش سرزمین است که می توان فهمید زیست بوم‌های حساس و شکننده چیست و در چه شرایطی قرار دارند. وی می افزاید: وقتی این زیست بوم‌ها شناسایی شوند، می‌توان برای آنها برنامه ریزی داشت، چالش های مختلفی در این زمینه وجود دارد که یکی از آنها این است که نحوه مدیریت و رویکرد یکپارچه برای حل یک موضوع را نداریم. مثلا وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست و استانداری ها در برخی از موارد خیلی همگرایی ندارند، نه اینکه نخواهند داشته باشند، شاید از نظر ساختاری و قانونی نتواستند این کار را انجام دهند و گرنه تمام دستگاه ها می گویند که ما معتقدیم باید با هم کار کنیم، اما در عمل به آن نرسیده ایم.

بالی ادامه می دهد: موضوع مهمتر این است که باید به بحث اعتبارات اهمیت بیشتری داده شود، شاید یکی از دلایلی که در مقابله با بیابان زایی زیاد موفق نبودیم، اعتبارات است. جنگل کاری و کشت گونه های بومی ما نسبت به روند تخریب شتاب کمتری دارد.

امروزه کارشناسان امر معتقدند که جنگلکاری دیگر راه صحیح مقابله با بیابان زایی نیست، زیرا وقتی نهالی کاشته می شود، حداقل دو سال آن را آبیاری می کنند و بعد از آن درخت باید با استفاده از ریشه خود از منابع آب های زیر زمینی تغذیه کند، اما افت سطح آب های زیر زمینی، مانع از رسیدن آب کافی به ریشه گیاه است.

درویش مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان در این خصوص می گوید: این باور درست است. زمانی در کشور قرارگاه های بیابان زدایی ایجاد کرده بودند و حرفشان این بود که کمربند سبز در اطراف عرصه های بیابانی ایجاد کنند تا مانع گسترش آن شوند.

وی می افزاید: این که بیابان می تواند در مازندران یا در گیلان اتفاق بیفتد، همان طور که در تهران یا در “آبی بیگلو” اردبیل اتفاق افتاده است؛ بر این اساس، این که فکر کنیم می توانیم بیابان را با یک کمربند سبز مهار کنیم، تصوری غلط است.

در واقع هر فرایندی که منجر به کاهش کارایی سرزمین شود، بیابان زایی است.

مدیر کل دفتر مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست تاکید می کند: اصولا درختکاری هر جایی فضیلت نیست. اولا باید بدانیم که چه درختی را در کجا بکاریم و دوم اینکه اصولا در برخی از مناطق کشور کاشت درخت ممکن است به افزایش برداشت از سفره‌های آب زیر زمینی و خشک شدن منطقه منجر شود. وی می گوید: در چند سال گذشته طرح درختکاری در اردستان اجرا شد، اما به علت اینکه نتوانستند روند انبوهی درخت را رعایت کنند، تعداد نهال ها در هکتار به شدت افزایش یافت و ریشه درختان مانند مکش عمل کردند و موجب کاهش سفره آبهای زیر زمینی شدند.

ادامه دارد

نسخه مناسب چاپ