نگاه
این مرد رهبر همه ماست
افشین علا
پخش مشروح دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب از سیما، اتفاق مبارکی بود. هم به خاطر سخنان هماره مغتنم و مقتدرانه حضرت آیت الله خامنه ای،

و هم شنیدن نظرات برخی دانشجویان که مجال ابراز نظر درحضور رهبر معظم انقلاب را یافتند. دراین خصوص، دو نکته مهم توجه مرا به خود جلب کرد که لازم دانستم به عرض عزیزان برسانم. یکی تفاوت آشکار میان مواضع و ادبیات نماینده تشکل های مطبوعاتی با سایر نمایندگان دانشجویان بود و دیگری تفاوت میان لحن، خاستگاه و عمق سخنان و مواضع رهبر معظم انقلاب با غالب جوانانی که بی شک از سر عشق و اعتقاد به ایشان سخن گفتند.

در تشریح نکته اول باید بگویم متنی که آقای محمدعلی کامفیروزی قرائت کرد، انصافا مستدل، شجاعانه و منصفانه بود. ضمن آنکه عمق ارادت به آرمان های

نظام، امام، شهیدان و رهبری فرزانه انقلاب در رفتار، سکنات و گفتار منتقدانه ایشان مشهود بود. کما اینکه دیدیم بیان آن نظرات که نزد بسیاری از متصدیان رسمی نظام، خط قرمز محسوب می شد، با بردباری و سعه صدر رهبر انقلاب مواجه شد ولوآنکه ایشان با برخی نظرات این دانشجوی منتقد، موقر و متین موافق نبودند. البته قصد ندارم اهمیت و اعتبار نکات مطرح شده در سخنان سایر نمایندگان تشکل های دانشجویی را نفی کنم. ولی همان گونه که آقای کامفیروزی هم اشاره کرد، نحوه انتخاب سخنگویان آن محفل، با معدل واقعی گرایش ها و سلیقه های اکثر دانشجویان روزگار ما همخوانی نداشت. که اگر داشت، از طیف منتقدان برخی سیاست های نظام، تنها به یک نفر فرصت داده نمی شد. هرچند او به قدری سنجیده سخن گفت که یک تنه حق مطلب را ادا کرد. چه بپسندیم، چه بدمان بیاید، او حرف بیشمار جوانان و دانشجویان انقلابی اما منتقد را بر زبان آورد. جوانان مظلومی که به جرم اتخاذ همین مواضع با تضییقات فراوانی دست به گریبانند. اما آنچه که در سخنان دیگر عزیزان غالبا منتقد دولت، پررنگ تر بود، شور و احساس و شعارزدگی رایج در محافل خاص سالهای اخیر بود که ضمن قابل احترام بودن، تنها بیان کننده نظر یک جناح از جناح های پرطرفدار کشور است. فریاد زدن ها و شعار دادن هایی که نمی دانم چرا در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد خبری از آن نبود. دورانی که هم فساد مالی در آن بیداد می کرد، هم قهر با رهبری و درافتادن با نهادهای قانونی چون سپاه، مجلس و حتی روحانیت و مراجع! پس نمایندگان محترم دانشجویان و مسئولان انتخاب کننده آنان باید حق بدهند که ازاین سیاست دوگانه در قبال دو دولت شگفتزده شویم!بگذریم، که قصد اصلی من اشاره به تفاوت منطق و گفتار اکثر آن عزیزان با ادبیات برازنده ای بود که از زبان کامفیروزی شنیدیم. خواهش می کنم به این تفاوت دقت کنیم و طرفداری از نظام و رهبری را به یک لحن و سبک و ادبیات رایج و شعاری، محدود نسازیم.

نکته دوم و آخر که بازهم بسیار قابل تأمل است تفاوت نحوه بیان مواضع اصولی و مقتدرانه رهبر حکیم انقلاب با ادبیات پرخاش جویانه جوانان است. دقت کنیم که ایشان از جایگاه رفیعی به خطرات و تهدیدها نگاه می کنند و در بیان دغدغه های خود نیز به گونه ای سخن می گویند که مخاطبانی با گرایش های

گوناگون، جذب منطق توأم با صلابت ایشان می شوند. اما چرا وقتی نوبت به جوانها می رسد، شعار و تهدید و نفی و ارعاب آغاز می شود! گویی قرار است این جوانان مخلص و انقلابی تا ابد با اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در جنگ باشند! آن هم جنگی شبیه به جنگ اسلام و کفر! آیا ما پیروان ولایت فقط باید به تکرار ناشیانه و ترجمه ای خشن از منویات رهبری مظلوم انقلاب مشغول باشیم؟ آیا از دانشجوی انقلابی و بابصیرت انتظار نمی رود که برای تسری آگاهی از حقانیت نظام و ولایت فقیه به سایر اقشار، راهها و ادبیات برازنده تر و نوینی را بیابند؟ هرچند نمی توان از جوانان توقع داشت که همانند پیر فرزانه ای چون حضرت آیت الله خامنه ای سخن بگویند، اما لااقل سعی که می توان کرد! قبول کنیم آنچه را جوان در آینه نمی بیند، پیر در خشت خام می بیند. پس به جای شعارهای تند و احساسی و نفی دولت منتخب ملت و نسل جوان، به شیوه های جدید جذب مخاطبان خسته جان بیندیشیم و آگاه باشیم ولایت فقیه و شخص رهبری معظم انقلاب متعلق به همه آحاد ملت است. نه فقط یک جناح با یک افق دید، یک لحن و یک ادبیات!

نسخه مناسب چاپ