آنچه در پی آمده است نگاهی دارد به موضوع بیابان و راهکارهای مهار آن که بخش اول آن را دیروز ملاحظه کردید و اینک بخش دوم و پایاتی را می خوانید
***
درویش می گوید: یا اجرای طرح “فلاحت در بلاغت” که در استان فارس انجام شد، پوشش گیاهی اطراف شیراز را به مردم واگذار کردند تا به باغ یا جنگل تبدیل کنند، اما مساله این است که اگر آن منطقه استعداد جنگلی شدن داشت، به طور طبیعی این اتفاق رخ می داد، نتیجه این شد که مردم درخت کاشتند، دو سالی آبیاری کردند، اما در نهایت خشک شد که با این کار هم منابع آبی هدر رفت و هم همان مرتع اولیه نابود شد، طبیعت خودش می گوید که چه استعدادی دارد.
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع تاکید می کند: هنر این است که اجازه ندهیم رویشگاه های طبیعی ما در هیرکانی، زاگرس، ارسباران و خلیج فارس نابود شود، یعنی قلمرو ۱۲ میلیون هکتاری جنگل های طبیعی را باید حفظ کنیم.
وی می گوید: این به مراتب بهتر است تا فشار جنگلکاری در آن عرصه ها باشد که بدون آبیاری بتواند در آن درخت مستقر شود. هر جایی مجبور به آبیاری باشیم یعنی این که متناسب با توان اکولوژیک رفتار نمی کنیم.
مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان ادامه می دهد: آمارها می گوید از ۵ر۱۸ میلیون هکتار از جنگل های ما در دهه ۱۳۳۰ اکنون به ۱۲ میلیون هکتار رسیدیم. یعنی ۵ر۶ میلیون هکتار از جنگل ها کاهش یافته است، اگر هنر داریم جنگل ها را در آن ۵ر۶ میلیون هکتار عرصه های طبیعی مستقر کنیم. در صورتی که در دو دهه اخیر ۱۸ میلیون اصله بلوط را در زاگرس هم یعنی ۳۰ درصد قلمرو ۵ر۶ میلیون هکتاری از دست داده ایم.
به گفته وی، این که اطراف تهران، اصفهان، یزد یا سمنان درختکاری کنیم، فرافکنی است، مساله ما این نیست، کاری که برای مقابله با بیابان زایی باید انجام دهیم، درختکاری نیست، این است که شهامت، جسارت و شجاعت داشته باشیم که اشتباهات خود را بپذیریم.
درویش می گوید: سرزمین ما در قلمرو خشک جهان مستقر شده است. ۷ر۸۹ دهم درصد خاک کشور فرا خشک، خشک و نیمه خشک است. ما در کمربند خشک زمین قرار گرفتیم. اینجا میانگین نزولات آسمانی یک سوم میانگین جهانی است و در مقابل تبخیر ۵۰ درصد بیشتر است.
وی ادامه می دهد: بنابراین افزایش وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک یک جنایت در حق چنین سرزمینی است و رفتن به سمت کشاورزی سنتی هم یک جنایت است. اینکه به سد سازیها چراغ سبز نشان دادند تا آب کشاورزی را تامین کنند، یکی از بزرگترین خیانت ها به این سرزمین است.
مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست می گوید: الان هم سدسازان دست بالا دارند و بر اجرای طرحهای انتقال آب بین حوضه ای تاکید دارند و سازمان محیط زیست در ابتدا و تا جایی که می تواند مقاومت میکند، اما در نهایت زیر بار فشارها آن را حذف می کنند.
وی اضافه می کند: برای مهار بیابان زایی باید چیدمان توسعه را متناسب با توان اکولوژیک سرزمین تغییر دهیم، در این سرزمین رفتن به سمت افزایش وابستگی به منابع آب و خاک یا کشاورزی و دامداری یک اشتباه راهبردی است، باید به سمت استحصال انرژی های نو مانند خورشیدی، بادی، زمین گرمایی و جزر و مدی حرکت کنیم.
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع تاکید می کند: باید به سمت بالفعل کردن توان خود در حوزه گردشگری طبیعی، تاریخی و فرهنگی حرکت کنیم. ایران جزو ۱۰ کشور اول دنیا از نظر جاذبه های فرهنگی و تاریخی و جزو ۵ کشور اول دنیا از نظر جذابیت های طبیعی است، اما نود و هفتمین کشور دنیا از نظر درآمد گردشگری است.
وی ادامه می دهد: این نشاندهنده سوء مدیریت در کشور است. ایران در سال ۲۰۱۵ حدود ۳ر۱ دهم میلیارد دلار درآمد سالانه از محل گردشگری کسب کرد، در حالی که در جنوب ایران کشوری که به اندازه مساحت یک استان مازندران هم نیست، یعنی امارات متحده عربی، در همان سال حدود ۱۴ میلیارد دلار و ترکیه که یک سوم خاک ما را ندارد، ۳۵ میلیارد دلار درآمد گردشگری داشت.
درویش گفت: باید از ۴ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مرز آبی خود استفاده کنیم و ترانزیت را افزایش دهیم، زمانی ایران قلب جاده ابریشم بود.باید به سمت کسب و کارهای سبز، صنایع “های تک”، تولید محصولات ثانویه و نه خام فروشی پیش برویم. با تمام این اشتباهات و اذعان تعداد زیادی از مسئولان بر نادرست بودن آنها، اما همچنان در بر همان پاشنه می چرخد.
وی می افزاید: سدسازی ها موجب شد تا حدود یک میلیون اصله نخل در منطقه بهمنشیر نابود شود. سد کرخه موجب خشک شدن بخش زیادی از تالاب هورالعظیم و نابودی معیشت مردم شد، به علت برداشت های بیرویه آب های زیر زمینی، دشت میناب دچار فرونشست شده است، حدود ۸ میلیون اصله نخل در میناب بود که اکنون فقط ۲۰ هزار اصله باقیمانده یا یک میلیون اصله درخت انبه بود که اکنون فقط ۷۰ اصله پا برجا است.
مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان ادامه می دهد: این همه در صورتی است که میتوانستیم با انتخاب درست و چیدمان صحیح توسعه، علاوه بر این که مانع بحران شویم، کشوری ثروتمند داشته باشیم. یک سوم خاک ایران کویر و بیابان است که بر اساس گزارش سال ۲۰۰۶ UNDP، اگر به سلول های خورشیدی مجهز شوند، می توانند انرژی یکساله تمام مردم ساکن در ۵ قاره جهان را تامین کنند، این گزارش مربوط به زمانی است که راندمان پانلهای خورشیدی در بهترین حالت ۱۵ درصد بود، در حالی که اکنون به ۳۲ درصد رسیده است.
وی اظهار می دارد: ما میتوانستیم تولید کننده اول انرژی در دنیا باشیم و حتی صادرکننده و ثروتمند باشیم بدون این که منابع آب های زیرزمینی ما کاهش یابد و بدون اینکه انتشار گازهای گلخانهای افزایش یابد.
مدیر کل دفتر مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست تاکید می کند: فقط مدیر دلسوز بودن برای یک کشور کافی نیست، بلکه تخصص بسیار مهم است. ایجاد نیروگاه برق در دشت همدان با هدف ایجاد اشتغال تاسیس شد، اما این کار باعث شد تا حاصلخیزترین دشت همدان نابود و بزرگترین فروچاله ها به وجود آید، بنابراین فقط نیت خیر کافی نیست، بلکه تخصص لازم است.
محمد خسروشاهی رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع هم در این میزگرد در خصوص راههای مقابله با بیابان زایی گفت: اول باید ببنیم چه عواملی موجب بیابان زایی شده اند. اگر این عوامل شناسایی شوند که تقریبا در ایران شناخته شده هستند، بنابراین راحت میشود در جهت مقابله با بیابان زایی حرکت کرد.
وی می افزاید: نقش انسان هم در تخریب و هم در بازسازی بسیار موثر است. وقتی صحبت از عامل انسانی می کنیم، یعنی از بالاترین مقام مسئول تا اهالی بومی یک منطقه را شامل می شود؛ بنابراین همه ما در حوزه بیابان زایی به نوعی دخیل هستیم.
رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع می گوید: مثلا فردی که پوشش گیاهی و جنگلی را برای چرای دام نابود می کند، مقصر است یا فردی هم که زمین را برای کشاورزی، معدنکاری، ویلا سازی تسخیر میکند، در روند بیابان زایی مقصر است. حتی خانم خانه داری که در شستن ظروف آب را هدرمیدهد، بدون تقصیر نیست.
وی ادامه می دهد: از سوی دیگر، مسئولی هم که بدون نگاه کارشناسانه به خیال خودش در جهت توسعه گام بر می دارد، در جهت تخریب منابع عمل می کند. به طور کلی تجربه ۳۵ ساله فعالیت در بخش بیابان نشان می دهد که برای فهمیدن علت توسعه بیابان لازم نیست به سراغ کتاب ها یا مقالات برویم.
نامبرده می گوید: ما کاملا لمس کردیم که مشکل چیست، در حقیقت مدیریت درستی نداشتیم که این مدیریت هم در سیاستگذاری، تخصیص اعتبارات، هدایت و مشارکت مردم نمود یافت و مهمتر این که در هماهنگی سازمان ها و نهادهای مسئول مدیریت درستی نبوده که به اینجا رسیدیم.
وی اضافه می کند: بنابراین برای اینکه بتوانیم در جهت مقابله با بیابان زایی گام برداریم، باید به موضوعاتی مانند فرهنگ سازی، هماهنگی بین سازمان ها و استفاده از فناوری های نوین توجه کنیم،اما متاسفانه امروزه در جهت فرهنگسازی کم کار کردیم.
خسروشاهی ادامه می دهد: حدود ۳۶ سال از پیروزی انقلاب می گذرد و هر هفته نماز جمعه برگزار می شود، ائمه جماعات میتوانند با نفوذ کلامی که در مردم دارند، آموزش دهند.آگاه بودن مردم خیلی مهم است. اما و مهمتر این است که مسئولان شناخت پیدا کنند و به منابع طبیعی اهمیت دهند. در این صورت می توان امیدوار بود.
وی می گوید: موضوع گرد و غبار که اکنون به بحران تبدیل شده، نشانه ناهماهنگی میان نهادهای مختلف و مرتبط است؛ بنابراین مساله مهم توجه به تحقیقات است. وقتی صحبت از منابع طبیعی میکنیم شامل آب، خاک، هوا و پوشش گیاهی است که همه به هم وابسته اند و اگر برای یکی مشکلی ایجاد شود، بقیه را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
این کارشناس می افزاید: بحرانی که روی منابع آبی داریم، به خودی خود روی هوا، پوشش گیاهی و انتشار کربن اثر می گذارد. مساله مهم دیگر اعتبارات و بودجه است، برنامه راهبردی ۱۴۰۴ را ۱۱ سال پیش تهیه کردیم که براساس آن باید در این سال حرف اول را در منطقه بزنیم، اما متاسفانه کار زیادی انجام نشده است. وقتی دلیل را بررسی کردیم متوجه شدیم که به مسائل بودجه ای و اعتباری بر می گردد.
وی ادامه می دهد: با این وجود، اگر در همین وضع کمبود اعتبارات هم بتوانیم یک هماهنگی میان دستگاه ها داشته باشیم، میتوانیم تاحدودی موفق باشیم. همچنین باید به سمت استفاده از فناوری های روز دنیا پیش رویم. امروزه روش های مقابله با بیابانزایی همچنان سنتی است و باید برای تغییر آن مشارکت مردم را هم جلب کنیم.
بالی رئیس گروه بررسی های جغرافیایی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه درباره نقش حفر چاه های عمیق به عنوان یکی از علت های اصلی توسعه بیابان می گوید: حفر چاه های عمیق و کاهش سفره های زیر زمینی یکی از دلایل اصلی توسعه بیابان است. در کشوری خشک و نیمه خشک واقع شده ایم و بارندگی ها آنقدر نیست که بتواند برداشت ها را جبران کند. چون برداشت ما بیش از حد توان طبیعی است.
وی می افزاید: وقتی منابع آبهای زیر زمینی کاهش مییابد، بعد از گذشت چندین سال موجب خشک شدن گیاهان و توسعه بیابان می شود، ممکن است کاری را امروز انجام دهیم، اما نتیجه آن را ۲۰ سال بعد متوجه شویم. مانند شرایط فعلی دریاچه ارومیه که برداشت های بی رویه از منابع آبی این حوضه موجب شد تا امروز دریاچه با خشکی دست و پنجه نرم کند.
رئیس گروه بررسی های جغرافیایی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: در واقع با حفر چاه و برداشت های بی رویه اجازه ندادیم تا آب مورد نیاز به دریاچه برسد مانند بسیاری دیگر از تالابهای کشور که نتیجه آن بیابان زایی و تخریب سرزمین است.
همچنین درویش در ادامه این صحبت ها می گوید: وقتی منبع آبی را از دست می دهیم، یعنی تولید را از دست داده ایم، تعریف بیابان هم این است که کاهش کارایی تولید یعنی بیابان زایی، بنابراین هر فعالیتی که منجر به کاهش پتانسیل آب کشور شود، می تواند در تشدید بیابان زایی موثر باشد، در عین حال خیلی از عرصه ها وجود دارد که به دلیل از دست دادن منابع آبی خالی از سکنه شده است.
و مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست می افزاید: اما مناطقی هم هست که آب داریم اما امکان کشاورزی در آنها وجود ندارد. حتی حاصلخیزی خاک هم وجود دارد. در پهنه هایی از دشت لوت و کویر مرکزی در حد فاصل بین جندق تا دامغان اگر نیم متر زمین را حفاری کنیم به آب می رسیم، اما این آب کیفیت لازم را برای کشاورزی ندارد. خاک هم عامل مهم دیگر در کشاورزی است که اگر از استانداردهای مطلوب برخوردار نباشد و حتی اگر آب هم در اختیارش قرار گیرد، باز نمیتوان در آن کشت کرد.
وی گفت: پس دو عامل افت کیفیت آب و خاک هم بیابان زایی را تشدید می کند، اما نکته مهمتر این است که باید بتوانیم مشکلات را به صورت کلیدی حل کنیم، آرمان توسعه ما غلط است. وقتی هدف ما خودکفایی در کشاورزی به جای امنیت غذایی است، نتیجه آن فشار بر منابع طبیعی، سدسازی و حفر چاههای مجاز و غیر مجاز می شود.
درویش ادامه می دهد: ۷۶۰ هزار حلقه چاه در کشور وجود دارد که ۶۰ درصد آن غیر مجاز است و از همان ۴۰ درصد مجاز هم برداشت غیر مجاز انجام میدهند، چون هدف توسعه ای ما غلط است. می گوییم آن زمینی برکت دارد که بتوانیم از آن محصول به دست آوریم. می گوییم زمین متروکه شده یعنی اینکه دیگر به درد کشاورزی نمی خورد.
وی ادامه می دهد: در صورتی که می توانیم با کاشتن توربینهای بادی و استقرار پانل های خورشیدی به مراتب درآمد بیشتری داشته باشیم تا کشاورزی، ژاپن سالانه ۶۵۰ میلیارد دلار واردات دارد، اما ۷۵۰ میلیارد دلار هم صادرات دارد. این در حالی است که فقط ۲۵ درصد محصولات غذایی ژاپن در داخل کشورش تولید می شود و هیچگاه با کابوسی مانند امنیت غذایی مواجه نیست، اما ما بیش از ۷۰ درصد محصولات غذایی خود را در داخل کشور تولید می کنیم و همیشه هم با کابوس امنیت غذایی، تشنگی و قحطی روبرو هستیم. چون نتوانستیم کشور را به صندوق عرضه پایدار تبدیل کنیم و همیشه چشممان به آسمان است تا بارندگی شود.
مسئول نگارش برنامه مدیریت ۲۰ ساله بیابان می گوید: اگر هم خشکسالی نباشد و بارندگی داشته باشیم، آخرش می شود آتش سوزی جنگل ها، تلفات میلیون ها کیلو گوجه فرنگی، پیاز و سیب زمینی چون الگوی کشت ما درست نیست، بیابان زایی واقعی ناشی از مدیریت وحشتناکی است که در عرصه زمین حاکم است به جای اینکه از خشکسالی بترسیم باید از خشکسالی مدیریتی بترسیم.
وی به پروژه های انتقال آب بین حوضه ای و طرح ایران رود اشاره کرده و می گوید: اجرای این گونه پروژه ها پیامدی جز تخریب محیط زیست به همراه ندارد. طرح ایران رود سال ها پیش رد شد، اما اکنون فردی از آمریکا آمده و در مورد اجرای آن نظر می دهد.
سوال اینجاست چرا در کشوری مانند آمریکا که ایالت های مختلف آن مانند کالیفرنیا و تگزاس دچار خشکسالی، افت سفره های آبی زیر زمینی و کم آبی است، با احداث یک کانال اقیانوس اطلس را به آرام متصل نمی کنند؟ آنها که هم پولشان و هم قدرتشان بیشتر از ما است؟