یادداشت
جفا نسبت به سیاست‌ها
مهندس سید مصطفی میرسلیم
۱۶ سال پیش سیاست های کلی نظام در بخش حمل و نقل ابلاغ شد . اگر آن سیاست ها در سه برنامۀ توسعۀ کشور مدّ نظر قرارمی گرفت و به اجرا گذاشته می شد به نتایج مهمی دست می یافتیم:

اولویت یافتن ترابری عمومی به ویژه راه آهن؛کاهش شدت مصرف انرژی؛کاهش آلودگی محیط زیست؛افزایش ایمنی؛برقراری تعادل و تناسب بین زیرساختها و ناوگان و تجهیزات ناوبری و تقاضا؛ توسعه و اصلاح شبکه با توجه به آمایش سرزمین…

آنچه به عنوان تجربه ای مکرر در سه روز تعطیلی عید فطر امسال، در جاده های کشور شاهد بودیم حکایت از عدم تعادل قطعی در بخش ترابری کشور است: راه بندان های طولانی مدت در محورهای اصلی و در شهرهای هدف (که بعضا برای در امان ماندن از عواقب هجوم مسافران، ورودی و خروجی شهر را بسته بودند!)، مصرف بی رویۀ سوخت و اسراف منابع انرژی، آلودگی محیط زیست و به ویژه هوا، اختلال های عصبی و روانی در میان افرادی که اسیر آن راه بندان ها می شوند…

بنابراین هر آنچه پیش بینی می کردیم که با اجرای آن سیاست ها اصلاح شود، به دلیل بی توجهی در برنامه ریزی و اجرا، به صورت بلایی برای اقتصاد و شرایط اجتماعی کشور درآمده است. ما امروز بهانه ای نداریم که ادعاکنیم به مسائل اصلی کشور توجهی نشده و برای چاره جویی آنها فکری نشده و سیاستی تصویب نشده است؛ باید ببینیم چگونه با سیاست های مصوب در عمل مواجه شده ایم و برای آنها برنامه ریزی و اقدام کرده ایم:

۱- آیا صنعت خودرو سازی کشور در این ۱۶ سال برای اصلاح تولیدات خود و اولویت دادن به ترابری عمومی اقدامی کرده است یا با شدت بیشتر به تولید خودروهای شخصی بی کیفیت ادامه داده است؟به طور متوسط سالی یک میلیون خودرو به ناوگان کشور افزوده شده بدون آن که امکان توسعۀ شبکۀ حمل و نقل شهری و جاده ای متناسب با آن به وجود آمده باشد؛ در نتیجه سرعت متوسط جابجایی ها هر سال کاهش یافته و در شهرهای بزرگ به کمتر از ۱۵ کیلومتر در ساعت رسیده و در جاده ها در ایام تعطیل به راه بندان های عذاب دهنده و طاقت فرسا منجر شده است. آیا می توانیم این صنعت و محصول آن را امروز در جهت پیشرفت کشور و تحقق چشم انداز تلقی کنیم؟ صنعتی که رشد خود را از لحاظ اقتصادی مرهون حمایت های بی حساب دولت از یک طرف و تعلق روانی افراد به در اختیار داشتن مرکب شخصی از سوی دیگر است چه افتخاری برای کشور دارد؟ آیا امروز می توانیم ، با توجه به وابستگی شدید صنعت خودرو سازی به خارج از کشور( فرانسه و کره جنوبی و چین) محصول اقتصادی و اجتماعی صنعت خودروسازی را به نفع کشور قلمداد کنیم؟

۲- همین سئوال دربارۀ توسعۀ شبکۀ راه آهن کشور و تقویت ناوگان آن در ۱۶ سال گذشته ، مطرح می شود. طبیعتاً بیشترین سرمایه گذاری صرف توسعۀ جاده ها شده و توسعۀ راه آهن کاملا تحت شعاع آن قرارگرفته است، در حالی که گسترش راه آهن وابستگی اسارت بار ما را به خودرو شخصی و تا حدود زیادی، وابستگی خفت بار امروز ما را به ترابری هوایی ، آن هم به صورتی کاملا منطقی، می توانست کاهش دهد. صنعت وابسته به راه آهن نیز سرنوشت درخشانتری ندارد چه در بخش قوای محرکه و چه در مورد ساخت واگن ها.

۳- از لحاظ آمایش سرزمین هم نه فقط اصلاحی برای ایجاد تعادل صورت نگرفته است که شاهد تمرکز تهدیدآمیزجمعیت در تهران و حومۀ آنیم به گونه ای که هر نوع سرمایه گذاری اساسی را در سایر شهرهای کوچک تقریبا به لحاظ اقتصادی غیر قابل توجیه می کند: نزدیک به یک پنجم جمعیت کشور در تهران و حومۀ آن مستقر شده که بسیاری از آنها از سایر شهرها و روستاها مهاجرت کرده اند وطبیعتاً متمایلند برای تعطیلات با تحمل مشقت فراوان از آن خارج شوند. در شرایط کنونی نیمی از کشور خالی از جمعیت و متروک و جولانگاه تبهکاران شده و دولت ناگزیر است برای حفظ امنیت سرزمین و جلوگیری از جرائم امنیتی و اقتصادی مبالغ هنگفتی را هرسال هزینه کند.تا کی این عدم تعادل می تواند ادامه یابد؟

۴- ایمنی جاده های ما وضع مطلوبی ندارد و چندین سال است که خسارتهای جانی ناشی از حوادث رانندگی در کشور ما در دنیا رتبۀ اول را دارد: فایدۀ وسایل حمل و نقل شخصی بسیار محدود و خسارت های آن هنگفت است؛ پس از پایان جنگ تحمیلی تا کنون تلفات جانی ناشی از ترابری جاده ای بیش از چهار برابر شهدای جنگ بوده است. این چه وسیلۀ قتاله ای است که ما برای خود ایجاد کرده ایم؟

۵- وضع محیط زیست ناهنجار است : از جنگل های شمال کمتر از ۱۰ درصد باقی مانده و آنچه باقی مانده نیز با توجه به دفن زباله های شهری و بی توجهی بسیاری از گردشگران ، در شرف اضمحلال است. آلودگی بحرخزر به ویژه در بخش های ساحلی آن که مورد استقبال انبوه مردم است ، وضع بحرانی دارد؛ اساسا نوار ساحلی شمال کشور ظرفیت پذیرش متمرکز بیش از۴۰ میلیون گردشگر را ندارد و لذا به تدریج گرفتار تخریب شدید محیط زیستی شده است که جبران آن حتی در میان مدت میسر نیست.

شایسته است قدری به دستاوردهای خود بیندیشیم و برای آیندۀ خود در عمل و نه در شعار تدبیر داشته باشیم.پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود :من از فقر بر امتم بیمناک نیستم ولی از سوء تدبیر آنها می ترسم:مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی الْفَقْرَوَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَالتَّدْبِیر.

نسخه مناسب چاپ