وضعیت فوقالعادهای که اردوغان اعلام کرد و بر اساس آن نیروهای امنیتی نه فقط به هر کس ظنین شوند بازداشتش خواهند کرد، بلکه دستور تیراندازی به سوی افراد مظنون را نیز دریافت کردهاند، جامعه ترکیه را در کوتاهمدت چنان امنیتی خواهد کرد که نه تنها هیچ گردشگر خارجی ـ بیشترین درآمد سرانه ترکیه از راه گردشگری است ـ تمایلی به سفر به این کشور نخواهد داشت بلکه ممکن است بخش عمده جامعه ترکیه به ویژه طبقه نخبه آن، میل به مهاجرت از این کشور پیدا کنند. صرفنظر از این که کودتای اخیر حقیقتاً از سوی نظامیان ناراضی طراحی شد یا به زعم برخی تحلیلگران توسط خود اردوغان با هدف پاکسازی مخالفان سازماندهی شده بود، این کودتا دستاورد بسیار مطلوبی برای اردوغان در بلندمدت خواهد داشت؛ دستاورد از این جهت که طی پنج کودتای صورت گرفته در ترکیه فقط این آخری به انجام نرسید. بنابراین هوداران اردوغان چارهای ندارند جز این که رئیسجمهوری محبوب خود را قهرمان بخوانند و خود اردوغان نیز به مرور زمان این قهرمان بودن را باور کند حتی اگر تا قبل از این چنین چیزی در مخیلهاش نمیگنجید. در مقابل، مخالفان اردوغان نیز چارهای ندارند جز این که رئیسجمهوری نه چندان محبوب خود را از این پس به دلیل شکست کودتا، یکهتاز میدان و امپراتور بلامنازع ترکیه نوین بدانند. اردوغان در سالهای حاکمیتش بر ترکیه، چه در کسوت نخستوزیری و چه در قامت رئیسجمهوری و رهبر حزب عدالت و توسعه بارها با اقداماتش نشان داده که گرایشی افراطی به بازسازی امپراتوری عثمانی دارد.
در این که اردوغان، ترکیه را از لحاظ اقتصادی متحول کرد و به ویژه در سالهایی که شهردار استانبول بود کارهای زیادی برای ترقی و توسعه این شهر توریستی انجام داد، تردیدی نیست و همین امر در کنار موضع ضداسرائیلی وی در اجلاس اقتصادی داووس و مقابل دهها دوربین و خبرنگار خارجی، محبوبیت مردمی زیادی در میان مردم ترکیه و حتی همسایگان و کشورهای مسلمان برای او به ارمغان آورد.
اما به نظر میرسد این محبوبیت طولانیمدت نباشد به خصوص که در قضیه سوریه نه فقط اعتراض کشورهای همسایه بلکه نارضایتی مردم ترکیه و اپوزیسیون این کشور را نیز شاهد بودیم. اکنون نیز پس از تدابیر امنیتی که از این به بعد در ترکیه به اجرا میگذارد، چالشهایش را بیش از پیش افزایش خواهد داد. به باور آگاهان اقدامات و واکنشهای شدید بعد از کودتا میتواند در صورت عدم مدیریت صحیح ترکیه را در معرض خطرهای جدیدی قرار دهد.
اکنون به نظر میرسد اردوغان در واکنش به کودتای نافرجام اخیر در برخی مقاطع دچار تندروی شده است و تلاش میکند با اتخاذ سیاستهای سختگیرانه ریشه کودتا در ترکیه را برای همیشه خشک کند؛ موضوعی که آگاهان با توجه به سابقه کودتاخیز بودن ترکیه به دیده تردید به آن مینگرند. در همین رابطه میتوان به اخراج و بازداشت هزاران نظامی، مدیر و کارمند اشاره کرد.
در حال حاضر پرسشی که در برخی لایههای جامعه ترکیه نقش بسته، این است که، آیا این حجم زیاد از افراد بازداشتی یا از کار برکنار شده، همگی در کودتای نافرجام ۱۵ ژوئن دست داشتهاند؟ جواب قطعاً منفی است و در این مقطع میتوان ردپای تصمیمات عجولانه را مشاهده کرد.
احزاب مخالف اردوغان بر این باورند، رئیس جمهوری کشورشان در کنار مقابله با ریشههای کودتا اهداف بلندمدت دیگری را دنبال میکند و اکنون بستر برای جامه عمل پوشاندن به آمال اردوغان فراهم است. پرواضح است که اردوغان به دنبال ریاستجمهوری مادامالعمر در ترکیه است و شکست کودتای نظامیان این کشور، فرصت لازم را برای او فراهم آورده است. این در حالی است که محافل سیاسی ترکیه نسبت به اقدامات پساکودتای اردوغان ابراز نگرانی و اعلام کردهاند، اقدامات عجولانه و احساسی در نهایت به ضرر حزب «آ.ک» تمام خواهد شد.
حتی برخی تحلیلگران پا را فراتر نهاده و تصریح کردهاند ممکن است از این پس اردوغان هیچ اعتراضی حتی مسالمتآمیز را در کشورش برنتابد و این زمینه را برای کمرنگ شدن دموکراسی در ترکیه فراهم آورد.
تاریخ به وضوح اثبات کرده است اقدامات سلبی و واکنشی اگرچه در کوتاهمدت ممکن است نظر برخی سیاستمداران و همفکران آنها را تأمین کند، اما در درازمدت نتیجه عکس خواهد داد. اکنون نیز امید میرود حزب آ.ک و شخص اردوغان به دور از واکنشهای احساسی به کودتای نافرجام در جهت ریشهدار کردن هرچه بیشتر دموکراسی در ترکیه اهتمام ورزند.