در تاریخ ترانهسرایی ایران، استفاده از «حمام» و «حمامی» دوسه مورد بیشتر سابقه ندارد، اما در ادبیات کلاسیک ایران، ردپای حمام بارها مشاهده میشود؛ به ویژه آنجا که سعدی علیه الرحمه میفرماید: «گِلی خوشبوی در حمام روزیر رسید از دست محبوبی به دستم»،که منظور او «سفیداب» یا «روشور» بوده است که هنوز هم استفاده از آن میان مردم رایج است.
آنچه این بار مورد نظر و بحث ماست، ترانه معروف و قدیمی «یک حمومی من بسازم» است که در یکی دو دهة اخیر چند خواننده پاپ هم آن را بازسازی کردهاند، که البته نتوانسته اند خوب اجرا کنند. به ویژه که نتوانستهاند برخی از واژههای به کار رفته در این ترانه را شناسایی و اجرا کنند و شاید هم نتوانستهاند هنگام گوش کردن به صحنه قدیمی آن، متوجه برخی کلمات شوند. چرا که خواننده اصلی این ترانه هم آن را طوری اجرا کرده است که برخی کلمات آن به گوش غریب و ناآشنا میآید و انسان هر چه گوش میکند، متوجه مفهوم و نوع تکلم آن نمیشود.
خانم «غزال» خواننده اصلی ترانه «یک حمومی من بسازم»،از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۸ با رادیو ایران همکاری داشت، و ترانههای معروف دیگری هم اجرا کرد از جمله ترانه معروف «دو تا چشم سیاه داری» که بعدها «بیژن مفید» برادر بهمن مفید بازگیر، نیز آن را اجرا کرد.
«غزال» اما در سال ۱۳۳۸ درگذشت و فقط خبری کوتاه با یک عملکرد از او در جراید آن سال به چاپ رسید و بعد از آن هیچ عکس و نوشته و سخنی از او در جایی به ثبت نرسید. اما تا سال ها پس از مرگش کمپانی «آپولون» صفحههای او را تکثیر میکرد و صفحههایش از پرفروشترین صفحههای لالهزار در آن روزگار بود و کپیهای قاچاق آن بسیار بیشتر از صفحات اصلی آن به فروش میرفت به ویژه ترانه «یک حمومی من بسازم» که ترانه مورد بحث ماست.
روی صفحهای که از آن در آرشیو اسناد ملی کشور باقی است، نام ترانه سرا و آهنگساز و اعضای ارکسترهم نیامده(که اگر کسی اطلاع دارد، به ما اطلاعات بیشتر بدهد). البته استاد نواب صفا در خاطراتش نوشته که او نقشی جالب در یکی از بحرانهای زندگی داریوش رفیعی داشته است.
تحقیقات من نیز نشان میدهد که این ترانه از دیرباز با زبان لری و بختیاری با واژگان محلی میان اقوام مختلف خوانده میشده، به ویژه که در آن زمان در میان قبایل لر، شخصی به نام «حاجی رضا» یک حمام بزرگ و زیبا داشته که اقوامی از لرها هنگام برگزاری عروسیهای محلی با ساز و دهل میخواندند:
یه حمومی سیت بسازم حموم حاجیرضا
گلیشه و مکه بیارم اوشـه و امام رضا
(که معنایش این میشود که حمامی برایت بسازم مثل حمام حاجیرضا، گِل آن را از مکه بیاورم و آبش را از دیار امام رضا) و در ادامه این ترانه میشنویم که خواننده با همان ملودی میخواند:
شیره دوما من حموم جارو نومزداشو ایزنه
حولیه مخمل بیاریت باد و خونش نزنه
(یعنی شیرداماد داخل حمام، نامزدش را صدا میزند، حوله مخمل بیاورید تا به بدنش باد نخورد) و بعد در ادامه با ریتم معروفتری در اینباره میخواند:
گل دراومد از حموم سنبل دراومد از حموم
شیره دومان و بگین عروس از در اومد از حموم
(یعنی گل از حمام بیرون آمد، سنبل از حمام بیرون آمد، به شیرداماد بگویید عروس از حمام بیرون آمد که این قسمت از آهنگ در ترانههای محلی دیگری که خوانده میشود که خواننده معروف آن میخواند: عروسی خوبانه ـ ایشالا مبارکش باد
جشن بزرگانه ـ ایشالا مبارکش باد
بادا بادا بادا…. مبارک بادا ایشالا مبارک بادا…
اما در ترانه معروف «یک حمومی من بسازم»خانه غزال از «حاجیرضا» خبری نیست و ترانه سرا در آن گفته است:
یک حمومی من بسازم ر چل ستون چل پنجره
(جانم چل ستون چل پنجره)
«کج کلاهخان» توش بشینه ر بایراق و سلسله
(جانم بایراق و سلسله)
حالا این که حموم چل ستون و چل پنجره، چه نوع حمامی است و شخص «کج کلاهخان» کیست هم موضوع جالبی است که در شماره آینده برایتان توضیح خواهم داد.
ادامه دارد
code