بررسی مکاتب موسیقی کلاسیک دنیا -۷۵
رنج های موسیقیدانان در میانه دوران طلایی
عماد فرح‌نیا
 

هنگامی که طلیعه قرن هفدهم بردمید، دیگر جهان سیمای زیباتری یافته بود. نه از آن قسم زیباترشدن های رؤیایی وغیرواقعی از شرایط همیشگی، بلکه به دلیل دوقرن تلاش،مبارزه،گسترش ذهنی علوم نظری،اعم ازفیزیک واخترشناسی تا فلسفه،طب وموسیقی توانست به معنای دقیق رشد کند ونه صرفاً تغییر.
تعارضات وجدال های مکاتب مختلف فکری توانسته بود راه رابرای رشد موسیقی نیز همچون دیگرعرصه هافراهم کند.
آغازقرن هفدهم به موازات تمام تلاشهای حفظ حاکمیت واقتدارتوسط پادشاهی ها وخاندان های حاکم ومدعیان جدید قدرت، یک وجه تمایز مهم دیگرنیزشکل یافت وآن آغاز سریع و پردامنه رشد دانش وقدرت وسیاست مدرن مغرب زمین وفاصله گرفتن مداوم بین غرب وشرق(اعم ازآسیا وشمال ومرکز آفریقا)طی قرن شانزدهم به شکل‌ کاملاً ملموس وبه تدریج فراگیر شاهد حمایت های نسبی حاکمیت از اهل موسیقی هستیم.
واقعیتی که تا پیش از آن فقط حمایت های بسیارمحدود، آنهم توسط‌ افراد واقعاً کمی از اشراف ونجبا وروحانیون از موسیقیدانان هستیم. آنهم آنقدر معدود وکم شمار که فقط به شانس و اقبال از آن تعبیر می شد.
اماطی قرن شانزدهم به تدریج وطی قرن هفدهم به شکل سریع وعینی تر یک رخداد بسیار مهم درحال تکوین وسپس تثبیت قرارگرفت؛و آن اینکه امرا و پادشاهان و خاندان های
حاکم بر ایالات مختلف اروپا (به غیراز اسپانیا وپرتغال وروسیه،که درخصوصشان بعدها خواهم گفت)،نوعی فراگیری در توجه وتحت الحمایگی لااقل حداقلی ازحیث معیشت موسیقیدانان ایجاد شد.
هرچند که درکمال تاسف، به دلائل عدیده معرفت شناسی
وجامعه شناسی تاریخی،میزان توجه،احترام وسطح ارج گذاری مادی به موسیقیدانان،هیچ تناسبی با همین موضوعات در خصوص نقاشان وپیکرتراشان درطول قرون پانزدهم تا هجدهم ندارد.
توجه واحترام اشراف تا شخص امپراطور وملکه ومزد مادی برای نقاشان و پیکرتراشان به مراتب عظیم تر و شایسته تر
بود. نوع برخوردهمراه بااحترام وتکریم تا اعتمادبه نفس نقاشان حتی تا نپذیرفتن پادشاهان وشاهزادگان تا بالابردن چندین برابری دستمزد نقاش به قصد پذیرش کار ازسوی او واقعیاتی است که تمام تاریخ رنسانس وحتی باروک از آن مصادیق فراوان دارد.

code

نسخه مناسب چاپ