ایران‌پژوهی ژاپنی‌ها
دکتر هاشم رجب‌زاده ـ استاد پیشین دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا - بخش اول
 

مناسبات باستانی ایران و ژاپن

روابط تمدنی و فرهنگی ایران و ژاپن تـاریـخ چندهزار سـاله دارد و راهـی پر فراز و نشیب و با پیوست و گسست را پشت سر گذاشته است. اوج این روابط را می‌توان در روزگار اعتلای ایران، به‌‌ویژه در عصرساسانیان، یافت. پس از آن، و در ایران پس از اسلام، این مناسبات از مسیری که آن را جاده ابریشم نامیده‌اند، و بیشتر از مسیر جنوب شرق آسیا، هند، و چین، دنباله پیدا کرد؛ تا که در عصر جدید ـ از نیمه دوم سده نوزده میلادی ـ رفت و آمدها و پیوند مستقیم از سر گرفته‌ شد، که آن هم به تأثیر گردش احوال با فراز و فرود همراه بود. از میانه سده بیستم، ملاحظات سیاسی در این پیوند و پیوستگی جای خود را به ضرورت‌ها و مصلحت‌های اقتصادی داد.

درباره ورود نخستین ایرانیان به ژاپن گفته‌اند استادکارانی که برای ساختن «معبد آسوکا» در نارا از کشور کودارا (یکی از پادشاهی‌های سرزمین کره) آمده بودند، چنان که از نام آنها برمی‌آید، به‌راستی «پو‌سی» یا ایرانی (پارسی) بودند (ایموتو، ایرانیانی که معبد بودایی آسوکا را ساختند، ص۱۱۳ـ۱۵). نیز تندیس‌های گوناگون در آسوکا و شماری آیینهای بازمانده در این ناحیه و معابد آن نشان از ایران دارد. این فرضیه هم هست که پس از سرنگون شدن شاهنشاهی ساسانی، شماری از شاهزادگان و دولتمردان ایرانی به سوی خاور گریختند و کسانی از آنها به ژاپن آمدند.

***

در میان پژوهندگان ژاپنی، بیش از همه ایتو گیکیو(Itô Kikkyô، ۱۹۹۶-۱۹۰۹) ، سیچو ماتسـومـوتو سیچو (Matsumoto Seichô، ۱۹۹۲-۱۹۰۹)، و ایموتو ئه‌ایچی (Imoto Eiichi، ۲۰۱۴-۱۹۳۰) کوشیده‌اند تا نشانه‌هایی از آمدن ایرانیان به ژاپن و تأثیر فرهنگ ایران بر فرهنگ آسوکا (Asuka)، پایتخت ملکه سوئیکو (Suiko، ۵۹۳-۶۲۸م) و مرکز فرهنگی ژاپن در سده هفتم میلادی، پیدا کنند.

ماتسوموتو سیچو ـ نویسنده شهره داستان‌های تاریخی ـ در کتاب تحقیقی دلنشین خود پرسپوریسو کارا سوکا ئه (Perseporisu kara Asuka e: از آسوکا تا تخت جمشید) از بسـیاری نشـانه‌ها و یـادگـارهای انتقال تمدن و فرهنگ ایران باسـتان به ژاپن یاد کرده، و از آن میان از پیاله شیشه تراش‌داده شده محفوظ در شوءسوئین (گنجینه سلطنتی ژاپن) و ظروف شیشه یافت شده در مقبره آنکان نام برده، و نتیجه گرفته است که برابر قرائن تاریخی، این هر دو اثر باید از ایران به ژاپن آمده باشد. او طرح و بنای معبد آسوکا ـ پایتخت باستانی ژاپن ـ را نیز کار ایرانیان دانسته است. (فصل هفتم کتاب یاد شده).

«سویکو- کی (Suiko-ki، تاریخنامه ملکه سویکو) درباره ساختن شبکه‌های آبیاری اسناد فراوان به دست داده است. در سال پانزدهم پادشاهی سویکو (۶۱۶م) آبادی‌های متعدد ساخته شد و در سال سی و یک این دوره (۶۲۲م) نیز چند روستا و آبادی دیگر بنا کردند، و نهرها و آبراهه‌هایی برای سیراب کردن کشتزارها در کریکوما و یاماشیرو ساختند، و بزرگراهی در دامنه کوه فوتاکامی کشیده شد. کار حفاری زمین در تخصص ایرانیان بود که به فن ایجاد شبکه آبیاری آشنا بودند.» (همانجا)

رویدادهای دوران‌ساز که به سقوط ساسانیان انجامید، وضع تازه‌ای در مناسبات تمدنی و فرهنگی پیدا آورد؛ و باید دو- سه قرن بگذرد تا ایران دیگر‌بار از خاکستر آذرخش رویدادها برخیزد. در این دوره انتقال تاریخی، هم روح سرشار و پویای ایرانی نیفسرد و میراث معنوی او مایه عروج تمدنی درخشان در دنیای اسلام شد. ایران طوفان‌های تاخت و تاز ترکان و مغولان و دیگر بیگانگان را از سر گذراند، و بازرگانان این کشور نیز راه نیاکان را دنبال کردند، و در عرصه شناخته‌شده دنیای عصر خود به هر جا که فرصت داد و ستدی پیدا بود، روی آوردند و به سهم خود در گسترش تمدن و فرهنگ ایرانی کارساز بودند.

تداوم مناسبات پس از دوره ساسانی

کشف نوشته پهلوی و سُغدی بر یک لوح چوبی متعلق به گنجینه معبد بودایی هوریوجی و محفوظ در موزه ملی توکیو در بهار سال ۱۹۸۷، شور و شوق تازه‌ای میان پژوهندگان و رسانه‌ها برانگیخت. این لوح، قطعه چوبی است از راکودان (چوبی معطر، مانند صندل) به بلندی ۶۰ سانتیمتر، که احتمال می رود دو یا سه سده پس از دوره ساسانی و از سمرقند به اینجا آمده باشد. در سده‌های پس از آن هم بازرگانان ایرانی، از آن میان سغدیان و ایرانیان ماوراءالنهر، تا شرق دور می‌رفتند و کالای تجاری نفیس آنها به ژاپن هم میرسید. نخستین نوشته فارسی که به ژاپن آمده، نمودی از این تلاش‌ها و تماس‌هاست. این نوشته که نامبان موجی (Namban moji) خوانده می‌شود و در معبد کوزان- جی (Kôzân-ji) محفوظ مانده، یادگاری است که یک بازرگان ایرانی در سال ۱۲۱۷م در بندر زیتون در چین برای کی‌سی جو- نین (کی‌سی، راهب بودایی) ژاپنی که به قصد زیارت هند ـ خاستگاه بوداـ راهی سفر شده بود، نوشته شده و شامل یک رباعی و دو تک‌بیت (یکی از شاهنامه و دیگری از ویس و رامین) است.

ادب فارسی

ایران‌پژوهی در ژاپن با ترجمه و معرفی چند اثر ماندگار ادب پارسی آغاز شد. پیش از همه، داستان‌هایی از شاهنامه، و پس از آن رباعیات خیام و گلستان سعدی. از گنجینه ادبی ایران، سروده‌های خیام بیشترین شمار ترجمه به ژاپنی را دارد. داستان‌های شاهنامه در دوره‌ای از تاریخ ژاپن، در نیمه نخست سده بیستم، با آرمان‌های دولتمردان همسویی داشته، و نیز برای همانندی با بخشی از افسانه‌ها و حماسه‌های تاریخی ژاپن مطلوب مردم بوده است. گلستان سعدی مرز و اقلیم نمی‌شناسد و در همه فرهنگ‌ها بر جان و دل می‌نشیند. جز اینها، شماری از آثار کلاسیک نظم و نثر پارسی به ژاپنی درآمده، که از آنها خسرو و شیرین (۱۹۷۷) و لیلی و مجنون (۱۹۸۸) نظامی و ویس و رامین فخرالدین گرگانی (۱۹۹۰) ترجمه خانم استاد اوکادا امیکو (Okada Emiko) ممتاز است. در پی گزیده غزلیات حافظ، دیوان کامل او با ترجمه استاد کورویاناگی منتشر شد (۱۹۷۷). هم او چهارمقاله نظامی عروضی و قابوس نامه عنصرالمعالی را به ژاپنی درآورد (۱۹۶۹). شماری از آثار عرفا و حکمای الهی ایران با ترجمه زنده‌یاد توشیهیکو ایزوتسو انتشار یافت، و ماتسوموتو آکی‌روء (Matsumoto Akirô) لوایح جامی و رساله‌الوجود شریف جرجانی را به ژاپنی درآورد (۲۰۰۲). ترجمه آثار فولکلور و مردم‌شناسی نیز قابل اعتنا است. در زبان‌شناسی تاریخی، زبان پهلوی؛ ادبیات و دستور آن نوشته زنده‌یاد احمد تفضلی و خانم دکتر ژاله آموزگار به ‌قلم اُوچی‌یاما کازویا (Uchiyama Kazuya) به ژاپنی درآمده (۱۹۹۷)؛ و از کتاب‌های هنری، سه‌کی یوشیفوسا (Seki Yoshifusa) ترجمه پاکیزه و آراسته‌ای از گلستان خیال فرا نهاده است (نشر سازمان میراث فرهنگی، تهران، ۱۹۹۷).

کسانی از نسل جدیدتر ایران‌پژوهان به تلاشی پیگیر برای ترجمه آثار ادب معاصر ایران برآمده‌اند. پیشدار اینان ناکامورا کیمی‌نوری (Nakamura Kiminori) مترجم داستان‌های صادق هدایت و دیگران است. خانم فوجیموتو یوکو (Fujimoto Yuko) استاد دانشگاه اوساکا به‌تازگی ترجمه و معرفی آثار زنان نویسنده را وجهه همت خود ساخته است. از کوشندگان دیگر این عرصه، خانم‌ها مائه‌دا کیمی‌ئه (Maeda Kimie)، ناکامورا ناهو (Nakamura Naho) و سوروکی شوری (Suzuki Shuri) یادکردنی‌اند.

فرهنگ جامع فارسی- ژاپنی

شادروان کورویاناگی (Kuroyanagi Tsuneo، ۲۰۱۴-۱۹۲۵) از آغاز دهه ۱۹۸۰ و پس از پایه نهادن بخش زبان فارسی و ایران‌شناسی در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و با همتی جانانه به تألیف فرهنگ فارسی به ژاپنی و نیز ژاپنی به فارسی برآمد، و کار وی با اقبال دوستداران فرهنگ ایران در ژاپن روبرو شد. فرآیند نهایی این تلاش، «فرهنگ جامع فارسی به ژاپنی» است که در سال ۱۳۸۱ ر۲۰۰۰م منتشر شد که اثر ماندگار زنده‌یاد کورویاناگی و حاصل سالها تحقیق پیگیر این کوشنده نستوه و سودمندترین و کارآمدترین فرهنگ فارسی به ژاپنی است که امروزه هیچ محصل و محققی در مطالعه زبان و ادب و فرهنگ ایران از آن بی‌نیاز نمی‌تواند بود. این فرهنگ هشتاد هزار مدخل دارد با حدود صد و ده هزار نمونه کاربرد، و برابر معرفی مؤلف دانشمند آن در مقایسه با فرهنگ‌های کوچکتر شمار بیشتری از واژگان به ‌کار رفته در متون ادبی قدیم از نظم و نثر را در بر دارد، ریشه واژگان را یاد کرده و تلفظ و طرز کاربرد واژگان را در زبان عامیانه و گفتاری نیز به دست داده است.

ایران‌پژوهان پیشگام

تا دهه ۱۹۶۰ مطالعه احوال خاور آسیا و پیرامون آن در ژاپن متوجه سه قدرت منطقه‌ای اینجا یعنی ایران، ترکیه و مصر بود. از دهه۱۹۷۰ این زمینه گستره و تنوع بیشتر پیدا کرد، چنان‌که بسیاری از پژوهندگان به بررسی احوال مغرب، شام و امیرنشین‌های جنوب خلیج فارس پرداختند. نخستین ایران‌شناسان ژاپن بیشتر به ایران باستان دل بستند، و زبان‌ها و فرهنگ و تمدن ایران قدیم ، و نیز شعر فارسی و اندیشه ایرانی برایشان جاذبه داشت. زندگینامه شماری از اینان در زیر مرور می‌شود (در نامهای ژاپنیان، نخست نام خانواده و سپس نام کوچک می‌آید):

شاهزاده تاکاهیتو میکاسا (Mikasa no Miya، -۱۹۱۵م)، عموی دانشمند امپراتور ژاپن، پسر سوم امپراتور تایشو(سالهای پادشاهی‌اش: ۱۹۱۲-۱۹۲۶م)، شرق‌شناس و دارای چندین تألیف. مجموعه‌ای از این نوشته‌ها با عنوان کودای اورینتو (Kodai Oriento: شرق باستان) منتشر شده است. شاهزاده میکاسا نظارت عالی و ریاست افتخاری چند مجمع معتبر تحقیقی، از آن میان موزه و مرکز تحقیق شرق باستان و انجمن خاورشناسی ژاپن، و نیز عضویت آکادمی علوم فرانسه را دارد. در مناسبت‌های شصت، هفتاد، و

هشتاد و هشت سالگی وی هر بار جشن‌نامه‌ای به صورت مجموعه مقاله‌های ارزنده از سوی انجمن خاورشناسی ژاپن منتشر شده است.

آشی کاگا آتسواوجی (Ashikaga Atsuuji، ۱۹۰۱-۱۹۸۳)، محقق سنسکریت و زبان‌های اوستایی و پهلوی؛ به استادی ممتاز دانشگاه کیوتو و ریاست دانشگاه توکای رسید و سالها ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن را داشت و در پیشرفت مطالعات باختر آسیا در ژاپن کوشید.

گاموء ری‌ایچی (Gamô Reiichi، ۱۹۰۱-۱۹۸۸)، استاد زبان‌های هندی و اردو و محقق ادب، فرهنگ و تاریخ ایران در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو، با آثاری ماندنی؛ از آن میان ترجمه‌ای پاکیزه از متن کامل گلستان سعدی به ژاپنی.

اگامی نامیو (Egami Namio، ۱۹۰۶-۲۰۰۲)، از خاورشناسان صاحب مکتب و اهل نظر؛ چندین هیأت تحقیق و باستان‌شناسی ژاپن را در ایران و سرزمین‌های پیرامون آن رهبری کرد. نظریه‌ای مهم درباره تبار ژاپنیان فرا نهاد، و کتاب‌ها و مقاله‌های بسیار نگاشت، از آن میان اهمیت فرهنگ ایران (۱۹۵۸). پس از درگذشتن آشی کاگا، حدود بیست سال و تا هنگام مرگش ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن را داشت.

ایزوتسو توشیهیکو (Izutsu Toshihiko، ۱۹۱۲-۱۹۹۲)، محقق عرفان ایرانی و معارف اسلامی، استاد ممتاز دانشگاه کی‌ئو و موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل و دانشگاه تهران. جوهر اعتقاد در الهیات اسلام (نشر دانشگاه کی‌ئو، ۱۹۶۵) و فرهنگ اسلامی (نشر ایوانامی، توکیو، ۱۹۸۶) از آثار اوست. او در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ «چند سال در ایران اقامت گزید و بر ترجمه کتاب‌های خدا و انسان در قرآن و مفاهیم علمی در قرآن و بنیاد حکمت سبزواری نظارت کرد و کلاس درس فصوص‌الحکم تشکیل داد و نیز موفق شد تا با یاری (دکتر مهدی محقق) بخش الهی عام از شرح منظومه حکمت سبزواری را به انگلیسی ترجمه کند که آن ترجمه در همان سال در نیویورک چاپ شد». (نقل شده از مقاله استاد محقق: هر برادری از برادر خود جدا می‌شود…، در: بخارا، سال هجدهم، شماره ۱۱۱، فروردین- اردیبهشت ۱۳۹۵، ص ۱۴۰-۱۲۷) پس از مرگش یادنامه‌ای به همت استاد سید جلال‌الدین آشتیانی، تاکاشی ایوامی و دیگران با مقاله‌هایی از همکاران وشاگردانش به افتخار او انتشار یافت (نشر ایوانامی، توکیو، ۱۹۹۸).

ایتو گیکیو (Ito Gikkyo، ۱۹۹۶-۱۹۰۹)، استاد و محقق زبان‌های سنسکریت و پهلوی و نیز آیین زردشت در دانشگاه‌های کیوتو و اوساکا. از میان مقاله‌های فراوانش، کودای پروشیا (Kodai Perushia :ایران باستان) و زراستا کنکیو (Zoroastra Kenkyu :تحقیق درباره زردشت) و مجموعه مقاله‌ها درباره زرتشت است.

هانه‌دا اکیرا (Haneda Akira، ۱۹۸۹-۱۹۱۰)، استاد ممتاز و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه توکیو و محقق تاریخ چین و ترکستان و احوال اقوام ترک. آموختن زبان‌های فارسی، عربی و ترکی را در دانشگاه پاریس دنبال کرد. درباره تاریخ چین در سده‌های شانزدهم و هفدهم و نیز زندگی صحرانشینان مغولستان و مبادله فرهنگی شرق و غرب مقاله‌هایی ماندگار نوشت.

هوندا مینوبو (Honda Minobu، ۱۹۹۹-۱۹۲۳)، استاد ممتاز دانشگاه‌های کیوتو و هوکایدو. در عرصه‌ای گسترده از تاریخ امپراتوری مغولان در ایران تا تاریخ چین در سده‌های میانه تحقیق و تألیف کرد. تحقیق محلی دقیق و پیگیر استاد هوندا در قلاع اسماعیلیان در ایران، به‌خصوص قلعه الموت، نمونه است. عمده مقاله‌های مغول‌شناسی وی در مجموعه‌ای زیر عنوان مونگول جیدای شی کنکیو (Mongol Jidai Shi Kenkyu: مجموعه مقالات در تاریخ عصر حکومت مغولان) منتشر شده است (دانشگاه کیوتو، ۱۹۹۱).

ایموتو ئه‌ایچی (Imoto Eichi، ۲۰۱۴-۱۹۳۰)، محقق فرهنگ و تمدن و فولکلور ایران، استاد دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا. حاصل پژوهش‌های استاد ایموتو تا کنون در دهها کتاب و صدها مقاله منتشر شده، و روشن شدن گوشه‌هایی از تاریخ پر رمز و راز روابط باستانی ایران و ژاپن مدیون تلاش‌های عالمانه اوست.

کاتسوفوجی تاکه‌شی (Katsufuji Takeshi -۱۹۳۱)، ادیب و استاد و محقق تاریخ و ادب ایران و چین، استاد ممتاز دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا، و بنیانگذار انجمن ایران‌شناسی ژاپن. مقاله تحقیق تاریخی تحولات ایران و افغانستان (۱۹۸۵) و کتاب گزیده امثال فارسی به ژاپنی (تألیف مشترک با هاشم رجب‌زاده، دایگاکو شورین، توکیو، ۱۹۹۳) از آثار منتشرشده اوست.

ترجمه آثار ادب فارسی و منابع ایرانی به ژاپنی

معرفی آثار کلاسیک ادب فارسی به ژاپنیان از اوایل سده بیستم و با ترجمه رباعیات خیام و شاهنامه آغاز شد. نخستین مترجم رباعیات، آری یاکه کامبارا بود، که پس از استماع سخنرانی لافکادیو هرن Lafcadio Hearn (1904-1850، نام ژاپنی او: کویزومی یاکومو Koizumi Yakumo) ژاپن‌شناس شهره ایرلندی‌الاصل در سپتامبر ۱۸۹۶ به شوق آمد و شش رباعی را از روی برگردان فیتزجرالد به ژاپنی درآورد و در سال ۱۹۰۸ منتشر کرد. شماری از این رباعیات نیز با ترجمه اوئسومی شون و اوئسومی شوءفو در همان سال انتشار یافت. پس از آن ترجمه‌هایی ساخته کاتانو بونکیچی (۱۹۱۴)، آراکی شیکه‌رو (۱۹۲۰)، تاکه تومو سوفو (۱۹۲۱ و ۱۹۴۷)، یانو هوئجین (۱۹۳۵ و ۱۹۳۸)، موری ریوء (۱۹۴۱ و ۱۹۸۶)، هوری‌ئی ریوءهو (۱۹۴۷)، اوگاوا ریؤساکو (۱۹۴۸)، ناگیری تتسوئو (۱۹۴۹)، ساوا ایزو (۱۹۶۰)، گامو رئیچی (۱۹۶۴، ۱۹۷۳، و ۱۹۸۳)، کورویاناگی تسونئو (۱۹۷۳ و ۱۹۸۴)، یاماجی کاتسویاگی (۱۹۸۸)، و ایدا توشی‌ناگا (۱۹۸۹) منتشر شد. کاتانو رباعیات را از ترجمه انگلیسی مک‌کارتی (Justin McCarthy) به ژاپنی درآورد. اوگاوا نخستین ژاپنی بود که رباعی‌ها را از اصل فارسی برگرداند. یانو در هر دو ترجمه خود رباعی‌ها را به شیوه شعر ژاپنی تانکا (نظم پنج بندیِ ۵، ۷، ۵، ۷، و ۷هجائی) عرضه نمود. دازای اوسامو (۱۹۴۸-۱۹۰۹) نویسنده محبوب معاصر چند رباعی ترجمه تاکاتومو را از زبان آدمهای داستان پرخواستارش نینگن شیکاکو (ناآدمیزاد) نقل کرد.

فردوسی پس از خیام، بیشترین توجه ژاپنی‌ها را به خود گرفته است. نخستین بار تسوچیا بونمی (۱۸۹۱-۱۹۹۰) پروشیا شینوا (افسانه‌های ایران) را مرکب از داستان‌های شاهنامه و بهره‌ای از وندیداد، زند اوستا، منتشر کرد (۱۹۱۶) که الگوی ترجمه‌های دیگر شاهنامه ساخته سوما آکیجیرو (۱۹۲۲) و هیگوچی ماساهارو (۱۹۴۱) شد. کورویاناگی تتسوئو نخستین بار چند داستان از اصل فارسی شاهنامه ترجمه کرد (۱۹۴۱)، و خانم اوکادا امیکو این شیوه را دنبال گرفت (۱۹۶۹).

ترجمه شماری از آثار گرانقدر شعر تغزلی فارسی با نام خانم اوکادا پیوسته است که از آن میان می‌توان به خسرو و شیرین (۱۹۷۷) و لیلی و مجنون نظامی (۱۹۸۱)، ویس و رامین فخرالدین گرگانی (۱۹۹۰) اشاره کرد. ترجمه‌ای از هفت‌پیکر نظامی نیز به قلم نومو تاکه‌ئو (۱۹۶۲) و برگردان دیگری از آن ساخته کورویاناگی تسونئو (۱۹۷۱) منتشر شد.

ادامه دارد

نسخه مناسب چاپ