نگاهی به پیامدهای بیابانزایی و راه‌های پیشگیری از پیشرفت آن
فناوری‌های نوین برای بیابان زدایی
 

کمی که از تهران خارج می‌شوی و به سمت مرکز، شرق و جنوب کشور حرکت می‌کنی، آرام آرام خود را دردل کویر می‌بینی. شاید ترسی به جانت می‌نشیند، وقتی متوجه می‌شوی که طی چندین سال خشکسالی‌های مستمر و کاهش نزولات جوی،بیابان و کویر را چقدر به شهرمان نزدیک کرده است. وقتی در تهران نیز هرروز با هوایی پر از ریزگردها تنفس می‌کنی، می توانی حدس بزنی که بیابان، خیلی از ما دور نیست! روند تبدیل شدن زمین‌های کشاورزی، باغ‌ها، مراتع و کشتزارها به بیابان، خیلی کُند نیست و می‌توان تصاویری از آن را درحال حاضر درتمامی نقاط کشورمان، که مدیریت مصرف بهینه آب درآن‌ها انجام نشده است، دید. بدیهی است که دربیابان‌های خشک و بی آب و علف، نمی‌توان کار وزندگی کرد و این در حالی است که زمین‌های مساعد کشاورزی و کار در ایران، متاسفانه هر روز درحال کمتر شدن است و از اینرو باید گام‌های به مراتب بلندتری برای مهار بیابانی شدن زمین‌های کشورمان، برداشت.

بیابانزایی، معضل جهانی

پدیده بیابانزایی به دنبال وقوع خشکسالی و قحطی‌های شدید، اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ میلادی در آفریقا به عنوان یک معضل جهانی به خصوص در کشورهای توسعه نیافته در سطح بین المللی مطرح شد و مجمع عمومی سازمان ملل را بر آن داشت تا درسال ۱۹۷۴ نخستین قطعنامه رسمی را برای جلب نظر ملت‌ها برای مقابله با بیابانزایی تصویب کند و به دنبال این برنامه و طی نشست‌های متعدد، متن کنوانسیونی را در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۴ تدوین نهایی کرد و آن را به جامعه جهانی عرضه داشت و بر این اساس، ۱۷ ژوئن ( ۲۷خرداد) به عنوان روز جهانی مبارزه با بیابانزایی نام گرفت. متعاقب آن، برنامه محیط زیست ملل متحد ‏UNEP )‎‏)بلافاصله اقدامات وسیعی در ۴ قاره آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و اروپا آغاز کرد که شامل تهیه طرح و اجرای برنامه‌های مهاربیابانزایی و طرح‌های حفاظت آب و خاک به کمک کشورهای پیشرفته بود؛ اما با وجود پیگیری‌های انجام شده از طرف سازمان ملل و برگزاری کارگاه‌های آموزش نحوه مقابله با بیابانزایی و سمینارها و نشست منطقه‌ای و بین المللی ازطرف برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، این اقدامات متناسب با نیازهای جامعه جهانی نبوده و در نتیجه بیابانزایی با گسترش روزافزون، که تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی است، به یکی از مسائل و چالش‌های اصلی قرن بیست و یکم تبدیل شده ونگرانی‌های عمده‌ای را برای جامعه بشری ایجاد کرده است. ‏

فاطمه حسینی ـ پژوهشگر معتقد است: اگرچه بیابان به عنوان یکی از زیست بوم‌های طبیعی کره زمین فواید و مزایای اقتصادی و زیست محیطی بی‌شماری و از جمله تولید انرژی و افزایش تولید ناخالص ملی دارد، اما وقتی که تحت تاثیر عوامل انسانی و طبیعی تخریب می‌شود و چهره طبیعی و اصلی خود را از دست می‌دهد، نه فقط دیگر صرفه اقتصادی ندارد، بلکه با تحمیل هزینه‌های سنگین اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برای مقابله با این پدیده، دولت‌ها و سازمان‌های ذی‌ربط را با چالش مواجه می‌کند. در واقع، می‌توان گفت افزایش جمعیت و نیازهای بشری برای تأمین غذا و نبود ارزیابی‌های مناسب بازار اقتصادی از مزایای طبیعی زمین، باعث شده کره خاکی به عنوان یک منبع ارزان و در دسترس به شمار‌ آید و بااستفاده‌های غیر اصولی از آن، به پدیده‌ای به نام بیابانزایی دچار شود. ‏

بیابانزایی و بیابان زدایی ‏

بیابان به مناطق رو به اضمحلالی اطلاق می‌شود که یا استعداد رویشی خود را کاملا از دست داده است و یا دامنه آسیب‌پذیری حیات گیاهی و جانوری در آن بالا باشد. به عبارت دیگر، آنچه که در همه اقسام بیابان‌ها در هر زیست اقلیم سرد یا گرم و با هر فاصله و ارتفاعی از دریا به عنوان صفت بارز و مشترک دیده شود، دشواری رویش گیاهی و نقصان کمی تنوع زیستی است. ‏

اصطلاح «بیابانزایی» نخستین بار در سال ۱۹۲۷ میلادی توسط «توسی لوئیس لاوودن »، دانشمند و کاشف فرانسوی ابداع شد و مورد استفاده قرار گرفت و ۲۲ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۴۹ توسط فرانسوی دیگر به نام ‏«آبرویل» به طور جدی وارد ادبیات علمی شد.بیابانزایی را برنامه محیط زیست ملل متحد ‏UNEP‏ این گونه تعریف کرده است: «تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب (به استثنای مناطق فراخشک که بیابان‌های واقعی را تشکیل می‌دهند ) تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی و فعالیت‌های انسانی». ‏

همچنین، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور بیابانزدایی (مقابله با بیابانزایی) را مجموع فعالیت‌هایی می‌داند که هدف آن، جلوگیری یا کاهش تخریب سرزمین، احیاء زمین‌های تخریب شده و احیاء اراضی بیابانی است.‏

ایران در رده سرزمین‌های خشک ‏

کره زمین به عنوان زیستگاه تمامی موجودات زنده، مساحتی حدود ۵۱۰ میلیون و ۶۶۷ هزار کیلومتر مربع دارد که ۳۶۰ میلیون و ۶۰۷ هزار کیلومتر مربع آن را آب و ۱۵۰ میلیون و ۶۰ هزار کیلومتر مربع دیگر را خشکی تشکیل داده است. ایران نیز با مساحتی حدود یک میلیون و ۶۵۰ هزار کیلومتر مربع به دلیل قرار گرفتن در نوار کمتر از۴۰درجه عرض جغرافیایی، متأثر از آب و هوایی گرم وخشک است؛ به طوری که ۸۹ درصد خاک ایران در رده سرزمین‌های خشک جای می‌گیرد که ۶۱ درصد آن مربوط به اقلیم‌های خشک و فراخشک است و مابقی، سرزمین‌های نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب را در بر می‌گیرد. حال اگر سطح مقایسه را به مناطق فراخشک محدود کنیم، نتیجه می‌گیریم،در حالی که فقط ۵ ر ۷ درصد از خشکی‌های جهان را مناطق فراخشک تشکیل داده است، درصد اشغال سرزمین فراخشک ایران به اندکی کمتر از ۵ برابر میانگین جهانی و نزدیک به ۶ برابر آسیا می‌رسد. در آسیا این نسبت از ۵ ر ۶ درصد تجاوز نکرده است. ‏

دکتر محمد خسروشاهی ـ رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور با بیان اینکه ۵ عامل عمده در تشکیل بیابانها نقش اساسی دارند که عبارتند از خاک، اقلیم، پوشش‌های گیاهی، ژئومورفولوژی وزمین شناسی – هیدرولوژی، اضافه می‌کند: با تلفیق و روی هم قرار دادن این لایه‌ها، مساحت بیابان‌های ایران به ۹۰ میلیون هکتار می‌رسد که ۵۵ درصد از مساحت این کشور را در بر می‌گیرد. ‏

‎ ‎بیابانزایی به عنوان یکی از مهم‌ترین بحران‌های عصر حاضر، حدود ۱۶۸ کشور جهان را مورد مخاطره قرار داده است و براساس مطالعات صندوق بین المللی توسعه کشاورزی، این پدیده قریب به ۵۴ درصد ازکل اراضی کره زمین را تهدید می‌کند و سالانه ۱۲ میلیون هکتار از اراضی آن را تحت تأثیر مستقیم خود قرار می‌دهدکه شامل تهدید تخریب۷۳درصد کل مراتع جهان به مساحت ۳ ر ۳ میلیارد هکتار، کاهش توان تولید خاک در ۴۷ درصد مناطق خشک جهان و غیرقابل استفاده شدن ۵۰ تا ۷۰ هزار کیلومتر مربع اراضی حاصلخیز در سال است. ‏

این پدیده سالانه ۴۲ میلیارددلار به اقتصاد جهانی زیان می‌رساند، همچنین حدود ۲ میلیارد نفر از مردم دنیا با آن مواجه‌اند و سالانه موجب مهاجرت ۵ میلیون نفر از ساکنان کره زمین از شهر و کاشانه‌هایشان می‌شود که در این میان آفریقا بیش از سایر قاره‌ها در معرض تهدید فرآیند بیابانزایی است وقاره آسیا نیز بیشترین جمعیت در معرض بیابانزایی و خشکسالی را در خود جای داده است.‏

مشکل زیست محیطی

براساس گزارشی که روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر کرده، تغییرات آب و هوایی و تلاش برای تأمین غذا طی سال‌های اخیر، سبب شده است پدیده بیابانزایی شدت یابد، به طوری که این وضعیت در کشورهایی مانند سومالی، اتیوپی، جیبوتی و کنیا، که با دولت‌هایی ضعیف و عدم بارش باران سالانه مواجه اند، در شرایط حاد قرار گرفته است. ‏

چین نیز با بیش از ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت تحت فرسایش خاک (به عنوان یکی از عوامل اصلی در بیابانزایی)، قرار دارد که سالانه حدود ۱۰ میلیارد دلار خسارت به اقتصاد این کشور وارد می‌کند. همچنین در آمریکای شمالی ۷۴ درصد از مناطق خشک درمعرض تخریب سرزمین قرار دارند و ۱۳ کشور از اعضای اتحادیه اروپا نیز با تهدید پدیده بیابانزایی مواجه اند. ‏

ایران نیز به دلیل قرار گرفتن بر روی کمربند خشکی، از جمله کشورهای مستعد بیابانزایی به شمار می‌رود. در حال حاضر، بیابان زایی یکی از بزرگترین مشکلات زیست محیطی مناطق مرکزی، جنوبی و شرقی ایران محسوب می‌شود.به طوری که، ۵ر۸۶ درصد از مساحت کشور را خاک‌های مستعد بیابانزایی تشکیل می‌دهد که از این میزان ۷۵ میلیون هکتاردر معرض فرسایش آبی، ۲۰ میلیون هکتار در معرض فرسایش بادی و ۵ میلیون هکتار در معرض سایر اشکال شیمیایی وفیزیکی تخریب سرزمین، مانند کاهش حاصلخیزی و شوریزایی قرار دارد که این مقدار از ۲ برابرمیانگین جهانی هم پیشی گرفته است. حال آنکه ۶ میلیون هکتار از این سطح، وضعیتی بحرانی دارند و فقط ۲ میلیون هکتار آن مهار شده است. ‏

تاثیر عوامل طبیعی و انسانی ‏

بیابانزایی تحت تأثیر ۲ دسته از عوامل محیطی و انسانی قرار دارد که نقش عوامل انسانی در این میان، پررنگتر از عوامل طبیعی است.‏

دکتر محمد خسرو شاهی ـ رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور سهم عوامل انسانی در بروز پدیده بیابانزایی کشور را بیش از ۸۰ درصد می‌داند و می‌افزاید: ازجمله عوامل انسانی مؤثر در این پدیده، می‌توان تخریب جنگل، قطع درختان خارج از طرح‌های مصوب، قاچاق چوب، وجود دامداران در جنگل‌ها، وقوع آتش‌سوزی در جنگل، تغییر کاربری‌ها در جنگل(؛ تخریب مرتع، بوته کنی، وجود دام و دامداران مازاد بر ظرفیت مراتع، چرای مفرط و خارج از فصل، تبدیل مراتع به دیمزارها و تغییر کاربری‌ها و بهره برداری‌های بی رویه و غیر اصولی از داروهای گیاهی در مراتع)، تخریب اراضی کشاورزی( روش‌های نادرست کشاورزی، استفاده بی‌رویه از سموم و کودها، آیش گذاشتن اراضی، روش‌های غلط آبیاری و آتش سوزی

مزارع)؛ برداشت بی رویه آب از سفره‌های زیرزمینی، بهره برداری غیر اصولی از معادن، جاده‌سازی وتوسعه شهرها و صنعت بدون جایگزینی و جبران فضای سبز نابوده شده را نام برد که طی چند سال اخیر به خصوص در روستاها، با افزایش قابل توجهی مواجه بوده و آسیب‌های جدی به زیست بوم طبیعی هموطنان‌مان، وارد کرده است.

مهم‌ترین عامل محیطی که موجب بیابان زایی می‌شود، اقلیم است و میزان کم و ناکافی بارش باران، زمان نامناسب بارش‌ها، تبخیر زیاد آب، وزش بادهای تند و شدید که موجب فرسایش خاک می‌شود، آب و هوای خشک منطقه و برخی بلایای طبیعی مانند جاری شدن سیلاب، از عوامل محیطی است که موجب بیابانزایی می‌شود. ‏

این نکته را نیز باید در نظر داشت که مسایل و مشکلات فعلی بیابان و عوامل بیابانزایی در ایران، صرفا فنی و تکنیکی نیست، بلکه برخی مسائل ساختاری و اجتماعی و چه بسا مسائل سیاسی نیز در بروز این پدیده، مؤثر بوده است.

فاطمه حسینی ـ پژوهشگر درباره پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بیابانزایی می‌گوید: بیابانزایی به عنوان یک معضل جهانی، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و اکولوژیکی بسیار پیچیده وگسترده‌ای دارد که با توجه به سیستم اقتصادی هر کشور، شدت و اندازه آن می‌تواند متفاوت باشد. برپایه آمارهای منتشر شده، خسارت‌های اقتصادی ناشی از بیابانزایی در جهان مجموع ۴۲ میلیون و ۳۰۸ هزار دلار در سال ۲۰۰۱ میلادی بوده که نزدیک به نیمی از آن، یعنی ۲۰ میلیون و ۹۱۳ هزار دلار فقط متعلق به آسیا بوده است. ‏

وی می‌افزاید: این پدیده در ابعاد جهانی علاوه بر تحمیل فقر گسترده، تخریب ۷۳ درصدی مراتع جهان و افت توان تولید خاک در ۴۷ درصد مناطق خشک جهان، تخریب منابع طبیعی را به دنبال داشته است و در ایران نیز هجوم ماسک‌های روان، افت کمی و کیفی سفره‌های زیرزمینی آب، کاهش حاصلخیزی خاک، لطمه وارد کردن به پوشش گیاهی پایا و آسیب پذیر کردن اراضی، افزایش سیل خیزی، وقوع توفان‌های ماسه‌ای، گرد و غبار و آلودگی هوا، گسترش ریزگردها و عواقب ناشی از آن، بیکاری، فقر، مهاجرت و ایجاد مانع برای توسعه و عمران مناط محروم، از مهم‌ترین پیامدهای نامطلوب بیابانزایی به شمار می‌رود.از طرفی، از جمله آثار تغییر اقلیم می‌توان به تحلیل رفتن منابع آب و افزایش میزان پدیده‌های حاد طبیعی مرتبط با آب

اشاره کرد. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ملل، تا سال ۲۰۲۵ میلادی دو سوم مردم جهان به شدت برای تأمین آب در مضیقه خواهند بود و این موضوع علاوه بر بحران بیابانزایی، بحران آب را نیز به عنوان یکی دیگر از چالش‌های اصلی جهانی دولت‌ها در قرن ۲۱، رقم زده است. به طوری که، براساس گزارش سازمان ملل متحد در اجلاس جهانی مکزیک، در سال ۲۰۰۶ بیش از ۲ ر ۱

میلیارد نفر از مردم جهان از دسترسی به آب شرب بهداشتی محروم بودند و پیش‌بینی شده است که این تعداد به ۸ ر ۲ میلیارد نفر در سال ۲۰۲۵ و ۴ میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰ برسد. ‏

ایجاد جنگل‌های دست کاشت ‏

حسینی اضافه می‌کند: بیابان زدایی به ویژه در مناطق خشک در قالب ایجاد پوشش‌های گیاهی و با ایجاد جنگل‌های دست کاشت، به عنوان مقدمه‌ای ضروری برای دستیابی به توسعه پایدار تلقی می‌شود و یکی از مهم‌ترین دستاوردهای توسعه پایدار نیز بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی ساکنان مناطق این نوع سرزمین‌هاست که منجر به تثبیت جمعیت و افزایش ماندگاری، کاهش جمعیت، امنیت اجتماعی و ارتقاء سطح زندگی آنان می‌شود. ‏این پژوهشگر می‌افزاید: بسیاری از دولت‌ها مقابله با بیابانزایی را به صورت جدی در دستور کار خود قرار داده‌اند و با استفاده از اقدامات و راهکارهای تحقیقاتی، اجرایی و راهبردی در تلاش برای جلوگیری از گسترش این پدیده و مهار آن هستند.

در کشور ما نیز که از یک سو، کاهش بارندگی و خشکسالی طی چند سال اخیر بر شرایط اقلیمی کشور سایه افکنده است و قرار گرفتن در کمربندی خشک جهان از سوی دیگر، ضرورت مبارزه با بیابانزایی را دو چندان کرده است. به اعتقاد کارشناسان، از جمله راهکارهای مؤثری که می‌توان برای مهار پدیده بیابانزایی در کشور به کار گرفت، اصلاح روش‌های تامین انرژی در مناطق مستعد بیابان‌زایی، بهبود وضعیت معیشت اقتصادی ساکنان بیابان، کنترل جمعیت، استفاده از فناوری‌های نوین و مناسبت برای کشاورزی در بیابان، حفاظت از خاک، تعادل‌سازی، در محیط‌های طبیعی، توسعه آبیاری‌های مصنوعی، افزایش تولید کشاورزی و افزایش سطح زندگی روستائیان، ایجاد اشتغال در زیربخش کشاورزی، حصارکشی‌های سنگی، کشت درختچه‌ها و توسعه کشت دیمی است که در این میان، نقش مردم محلی را نیز در بیابانزدائی و استفاده از دانش بومی برای حفاظت و جلوگیری از تخریب سرزمین، نباید نادیده گرفته شود.

وضعیت هشداردهنده

بر اساس آمارهای جهانی، تخریب روزافزون سرزمین‌های حاصلخیز تحت تاثیر پدیده بیابانزایی، در وضعیت هشداردهنده‌ای قرار گرفته و مهم‌ترین عامل مؤثر در ایجاد آن نیز عوامل انسانی است. در کشور ما نیز، در ارتباط با این پدیده، آنچه به وضوح قابل مشاهده است، کمبود آب، پیشروی بیابان در مراتع و مناطق شهری و توفان‌های شن و گرد و غبار در نواحی مرکزی، جنوبی و شرقی است که این موضوع علاوه بر آسیب‌های گسترده به محیط زیست پیامدهای اقتصادی اجتماعی فراوانی را نیز به همراه داشته است.

بنابراین، از آنجا که در ایران نیز همچون دیگر مناطق درگیر با پدیده بیابانزایی، عامل انسانی بیش از همه در بروز آن نقش داشته است، شناخت ریشه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی برای جلوگیری و مهار این معضل زیست‌محیطی، ضروری است. در این راستا، علاوه بر ضرورت توجه به زوایا و جنبه‌های متعدد بیابانزایی در قانونگذاری، مشارکت جوامع محلی و ساکنان مناطق خشک را به عنوان مهم‌ترین سرمایه‌های بالقوه در مقابله با این پدیده نیز باید مورد توجه قرار دارد. چرا که با کنترل بیابانزایی، فرصت‌های فراوانی در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی کشور ایجاد می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان از ایجاد اشتغال، پیشگیری از مهاجرت کویرنشینان به شهرها، افزایش درآمد و تولیدات کشاورزی و افزایش فضای سبز بر اثر کاهش زمین‌های بایر و همچنین کنترل منشأهای توفانی و گرد و غبار نام برد.

فاطمه یارمحمدی

نسخه مناسب چاپ