در هفته های گذشته استرس و اضطراب را تعریف کردیم و از علائم جسمانی، روانی، ذهنی، عاطفی و رفتاری اضطراب گفتیم و یادآور شدیم که استرس ها چه مثبت باشند و چه منفی اگر مدت زمان طولانی و بیش از حد تحمل روانی یک فرد در زندگیش وجود داشته باشد و یا مرتباً تکرار شوند سیستم دفاعی و آماده باش بدن را در هم شکسته و ما را دچار بیماری اضطراب میکنند.بی خوابی و خستگی مفرط،عدم توانایی در تمرکز، تحریک پذیری. تعرّق، تهوع و اسهال، تنگی نفس و طپش قلب بعضی از علائم اضطراب هستند که همه ما تجربه کرده ایم.این بار می خواهیم قدری بیشتر با اضطراب های دوران کودکی و روش های برخورد با آن آشنا شویم.
در دوران کودکی بزرگترین ترس کودک جدا شدن از مادراست به این معنی که در سیر طبیعی رشد، کودکان اگر قرار باشد از مادر خود جدا شوند دچاروحشت می شوند و ممکن است در برابر جدایی اعتراض ومقاومت خود را با چسبیدن به مادر خود یا دنبال کردن آنها نشان دهند. حال سوال این است که آیا همه کودکان دچار اضطراب جدایی
می شوند؟پاسخ این سوال مثبت است، هرچند شدت و ضعف آن از کودکی به کودک دیگر متفاوت است. اضطراب جدایی یکی از مراحل رشد عاطفی است و بیشتر نوزادان و کودکان نوپا در مراحل خاصی از زندگی خود از احتمال –یاواقعیت–جدایی از مادر یا پدر می ترسند. مسلماً چنین چیزی والدین را دچار ناراحتی و مشکل می کند.گذر از این مرحله رشد تا اندازه ای به خلق و خوی کودک و نیز مهارت های فرزندپروری والدین بستگی دارد.
مادر مهراد چند روز است که مرخصی زایمانش تمام شده و به سر کار خود بازگشته و می گوید در این چند روز عذاب وجدان زیادی را تجربه کرده است زیرا هر روز وقتی برای محل کار آماده می شود مهراد ۷ ماهه به شدت گریه می کند، از مادر به سختی جدا می شود و تا مدتی بعد از رفتن مادر نیز به گریه اش ادامه می دهد. در نبود مادر نیز غذای زیادی نمی خورد و وقتی مادر بازمی گردد تا شب که خوابش ببرد حاضر نیست آغوش مادرش را رها کند.
در مورد مهراد بسیار طبیعی است که جدا شدن از مادر سخت باشد زیرا او درست در سن بروز این اضطراب است.معمولاً اضطراب جدایی از ۶ تا ۷ ماهگی آغاز می شود اما در سن ۱۰ تا ۱۸ ماهگی به اوج خود می رسد و در ۲ سالگی به طور طبیعی از شدت آن کاسته می شود.
به تدریج که کودک بزرگ تر میشود و مفهوم زمان را درک میکند و تجربه مدارای موفقیتآمیز هنگام جدایی را بیشتر کسب میکند، از اضطراب او کاسته میشود. ترجیح روانشناسانه این است که تا حد امکان در این دوره از کودک خود دور نشوند و هنگامی که کودک دچار اضطراب شد او را در آغوش بگیرند.
اما برای مادرانی که مجبورند به سر کار خود برگردند سپردن کودک به کسانی که کودک با آنها آشناست مثل پدر بزرگ یا مادربزرگ، خاله یا عمه و …می تواند کمک کننده باشد تا کودک با این اضطراب طبیعی راحت تر کنار بیاید. در صورتی که کودک قرار است به پرستار سپرده شود لازم است که پرستار چند هفته ای با حضور مادر در کنار کودک باشد تا کودک احساس امنیت خود را با رابطه دوستانه مادر و پرستار به دست بیاورد.
اضطراب جدایی یا اختلال اضطراب جدایی؟!
اضطراب جدایی اولین تجربه های کودک از اضطراب است که اگر به شکل مناسبی با آن برخورد نشود می تواند زمینه ساز اضطراب های گسترده تر و ماندگارتری در بزرگسالی باشد. روانشناسان در زمینه اضطراب کودکان به اختلالی اشاره می کنند که اختلال اضطراب جدایی نام دارد و با اضطراب جدایی متفاوت است. اضطراب جدایی در رشد اجتماعی نوزادان مرحله ای از رشد طبیعی و برخورد کودک با آن نشان دهنده سبک دلبستگی است و از دیدگاه روانشناسان رشد، آغازی برای فهم جدا بودن او از مادر یا نگهدارنده اش است و درست در همین زمان مفهوم نگهداری شیء (آموختن اینکه یک شی ممکن است هنوز وجود داشته باشد حتی اگر قابل دیدن یا شنیدن نباشد) را تمرین می کنند. درهمه
کودکان اضطراب جدایی از ۷ ماهگی مشاهده
می شود و در ۲۴ ماهگی به طور طبیعی ناپدید می شود پریشانی در هنگام جدا شدن از نگهدارنده اصلی بسیار طبیعی است و در تمامی کودکان رخ می دهد اما زمانی که این پریشانی شدید باشد یا تا دوران بعدی کودکی باقی بماند علامتی از اختلال اضطراب جدایی است.
اختلال اضطراب جدایی(Separation Anxiety Disorder)از شایعترین اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان است که ممکن است هر زمان قبل از ۱۸ سالگی بروز کند. هسته اصلی و زمینهای این اختلال،اضطراب و نگرانی شدیدی است که کودک هنگام جدا شدن از اشخاص مهم زندگی خود و افرادی که دلبستگی هیجانی به آنها داشته اند، تجربه میکند. چهار درصد کودکان در سنین مدرسه دچار اختلال اضطراب جدایی
می شوند.
چنین کودکی در مقابل هر واقعهای که منجر به جدایی او از مراقبان خود بخصوص مادر
می گردد مقاومت نشان میدهد،مثل: تنها خوابیدن، تنها
ماندن در منزل،رفتن به مهد کودک و مدرسه و بیرون رفتن از منزل والدین.کودک با این اختلال همواره از تصور اینکه اتفاق ناگواری همچون بیماری صعب العلاج یا آسیب های جسمانی برای افرادی که به آنها علاقمند است اتفاق بیافتد، مضطرب است. برخی از کودکان با این اختلال همواره با این ترس به سر می برند که ممکن است جدا شدن از فرد مورد علاقه برای موارد عادی زندگی به جدایی طولانی مدت در آنها بیانجامد.در موارد شدید نیز کودک با کابوس شبانه از دست دادن عزیزانش خواب راحتی نخواهد داشت.
از مهم ترین تفاوت هایی که بین اضطراب جدایی و اختلال اضطراب جدایی وجود دارد شدت ترس کودک و دور شدن او از فعالیت های مناسب سن اوست.کودکی که به اختلال اضطراب جدایی مبتلا است ممکن است با فکر دور شدن از مادر یا پدر دچار تشویش شود و همچنین با تظاهر به بیماری یا درد از بودن در مهد کودک، مدرسه و حتی بازی با دوستان خودداری کند،البته تمام کودکانی که از رفتن به مدرسه امتناع میکنند اضطراب جدایی ندارند و دلایل دیگری مثل:افسردگی،ترس از مدرسه، ترس از همکلاسیها، معلمان، قوانین و مقررات مدرسه و اختلال سلوک و … میتوانند علل امتناع کودک از رفتن به مدرسه باشند ولی شایعترین دلیل این مسئله اختلال اضطراب جدایی است.برای کودکانی که اضطراب جدایی دارند رفتن به مدرسه معضل و کشمکشی عذابآور بین کودک و پدر و مادر است،کودک درخواست میکند تا در منزل بماند و التماس میکند که به مدرسه و مهد نرود یا با گریه و فریاد،اعتراض خود را در مقابل جدایی نشان میدهد یا دچار علائم جسمی اضطراب مثل سردرد،دلدرد،سرگیجه،حالت تهوع و استفراغ شده که منجر به نگرانی والدین و در نهایت ماندن کودک در منزل می شود.
هرچه سن کودک کوچکتر باشد علائم بیشتری را نشان می دهد.بچههای کوچکتر معمولا به والدین خود میچسبند، گریه میکنند،التماس میکنند،چانه میزنند تا از مادر جدا نشوند. کودکان ۸-۵ ساله بیشتر نگران آن هستند که مبادا حادثهای برای والدینشان رخ دهد.بچههای ۱۲-۹ ساله هنگام جدا شدن از والد ناراحتی شدیدی را از خود نشان میدهند و نوجوانان بیشتر از علائم جسمی مثل درد،سردرد،حالت تهوع و استفراغ شاکی هستند و با این دلایل از رفتن به مدرسه امتناع میکنند.
یکی از عوامل مهمی که در کودک اختلال اضطراب جدایی ایجاد می کند،احساس طرد شدن از طرف والدین است و بجا خواهد بود که اگر فراز و نشیبهای زندگی ما را به اجبار از کودکان خردسالمان جدا میکند، از قبل برای این جدایی زمینهسازی کنیم. برای بعضی از والدین دشوار است به کودک بفهمانند که آنها برای عمل جراحی، تعطیلات، یا برای انجام وظیفهای اجتماعی از خانه دور خواهند بود. در بیشتر اوقات انجام نپذیرفتن این زمینه سازی ها به ریشه دواندن اضطراب جدایی در کودکان می شود. گاهی والدین برای رام کردن کودکی که درخواستی غیر قابل اجرا دارد و برخواسته خود پافشاری دارد با تهدیدی چون «اگر همین الآن نیایی اینجا، همین جا ولت میکنم و میروم» قصد تربیت کودک را دارند. غافل از اینکه این نوع گفتار، ترس رها شدن را بر خواهد انگیخت و کودک را بیش از پیش در خیال تنها رها شدن در دنیا فرو خواهد برد.
همچنین قابل ذکراست که مادرانی که خودشان وابستگی شدیدی به کودک خود دارند در
شعله ور شدن این اضطراب در فرزندان خود موثرند. اختلال اضطراب جدایی ممکن است به دنبال بعضی از فشارها ی روانی زندگی (مانند مرگ یک خویشاوند یا یک حیوان خانگی،بیماری کودک یایک
خویشاوند،تغییرمدرسه،تغییرمنزل یا مهاجرت) ظاهر شود. در هفته آینده به شیوه های فرزند پروری درست در برخورد با اضطراب جدایی و درمان اختلال اضطراب جدایی خواهیم پرداخت.
پروفسور علی گرجی- زهرا بیان
مرکز تحقیقات علوم اعصاب شفا
code