بسماللهالرّحمنالرّحیم. الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فى الارضین. رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِاِخوانِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمانِ وَ لا تَجعَل فى قُلوبِنا غِلًّا لِلَّذینَ ءامنوا رَبَّنآ اِنَّکَ رَءووفٌ رَحیم، (۱) رَبَّنآ اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلاءَهُ زینَةً وَ اَموَلًا… رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلى اَموَلِهِم وَ اشدُد عَلى قُلوبِهِم فَلا یُؤمِنوا حَتّى یَرَوُا العَذابَ الاَلیمَ. (۲)
قال الله الحکیم فى کتابه: اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّمآءِ. تُؤتى اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رِبِّها. (۳)
عرایض خودم را در این روز بهیادماندنى و مهم، براى شما برادران و خواهران عزیز در سه بخش عرض می کنم: در بخش اول، یک واقعیت مهمى درباره جمهورى اسلامى وجود دارد که توجه به آن واقعیت براى ما، امروز حائز اهمیت است.
در بخش دوم، یک اشاره و شرح توصیفىِ کوتاهى از مکتب ماندگار امام بزرگوارمان عرض می کنم؛ اگرچه درباره مکتب امام راحل سخن بسیار گفتهاند و گفتهایم و شنیدهایم، ولى این توصیف کوتاه در این مقطع براى ما لازم است. تصویر کوتاهى از مجموعه آنچه امام بزرگوار بهعنوان یک پدیده بىنظیر در دنیاى معاصر بهوجود آورد.
بخش سوم، اشاره به دو چالش مهمى است که بر سر راه ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى قرار دارد. توجه به این دو چالش، براى درست حرکت کردن ما و درست راه پیمودن ما مهم است.
در بخش اول، آن واقعیتى که به آن اشاره کردم این است که ۲۵ سال از رحلت امام عظیمالشأن می گذرد، ولى شور و اشتیاق براى شنیدن درباره او و دانستن از او کم نشده است. مخصوص کشور ما هم نیست، در دنیاى اسلام بلکه فراتر از دنیاى اسلام، این واقعیت وجود دارد. نهتنها در کشور ما – که نسل سوم انقلاب در آن درحال بالیدن است – بلکه در دنیاى اسلام، جوانان عصر ارتباطات و عصر اینترنت که با مسائلِ دور از محیط خود براحتى می توانند ارتباط بگیرند، دنبال این هستند که درباره مسائل انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و درباره معمار این بناى عظیم، مطالب بیشترى بدانند. پدیده مردمسالارى دینى، نظریه ولایت فقیه، مسائلى است که براى محیط هاى فکرى دنیاى اسلام، حائز اهمیت و داراى جاذبه است.
دشمنان ما تلاش گستردهاى را از روزهاى اول آغاز کردند و هرچه جلو رفتیم، این تلاش بیشتر شده است. از صدها بلکه هزاران ایستگاه تلویزیونى و رادیویى و اینترنتى استفاده کردند براى دشنام دادن به جمهورىاسلامى و به بانى بزرگ آن و به طرفداران آن. خود این مطلب به ما کمک کرده است، یعنى حس کنجکاوى را در مستمعان و مخاطبان در سراسر دنیا برانگیخته است؛ می خواهند بدانند که علت اینهمه دشمنىکردن و سنگپرانى کردن و لجنپراکنى کردن چیست، و آن حقیقتى که آماج این دشمنىهاست، چه ماهیتى دارد، چه حقیقتى دارد.
بنابراین، دشمنان ما به قصد دشمنى نام ما را بردند و درباره امام ما و نظام ما سخن گفتهاند، اما «اِنَّهُم یَکیدونَ کَیدًا. وَ اَکیدُ کَیدًا»؛ (۴) این را خداى متعال میفرماید. آنها با این نیت، این حرکت وسیع را آغاز کردند، اما در نهایت براى ما یک فرصتى بهوجود آمد؛ چون حس کنجکاوى مستمعانِ این دستگاهها در سراسر جهان تحریک شد.
در کشورهاى اسلامى و در منطقه ما بیدارى اسلامى – که احساسات ضد استکبارى در آن بر هر پدیدهى دیگرى غلبه داشت – خود نشانه همان کنجکاوى و پاسخگیرى و پاسخیابى است، و این همچنان ادامه دارد. ممکن است دستگاههاى اطلاعاتى غربى و آمریکایى اینجور به بزرگترهاى خودشان گزارش کنند که توانستهاند بیدارى اسلامى را در منطقه ما سرکوب کنند. اگر اینجور خیال کنند، این هم یکى دیگر از خطاهاى راهبردى و غلط تحلیلکردنهاى دشمنان ما خواهد بود.
بیدارى اسلامى ممکن است براى مدتى، در بخشى از دنیاى اسلام سرکوب بشود اما بلاشک ریشهکن نخواهد شد. گسترش خواهد یافت؛ و این فهم، این ادراک، این دریافت در کشورها و در نسل جوان مسلمان در این منطقه، چیزى نیست که به این آسانىها بتوانند آن را از بین ببرند. البته تلاش می کنند، تلاش هایشان ممکن است در بعضى از بخش ها براى مدت کوتاهى موفقیتآمیز هم به نظر برسد، اما در نهایت ابتر است.
این کنجکاوى که در نسل جوان امروز، در دنیا – بخصوص در دنیاى اسلام – درباره پدیده مردمسالارى دینى وجود دارد، ناشى از این است که جمهورى اسلامى یک پدیدهاى بود که ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام این مدت ۳۵ سال، با واکنش خشن و خصمانه قدرت هاى مسلط دنیا مواجه بود: هم واکنش نظامى نشان دادند، هم واکنش تبلیغاتى نشان دادند، هم واکنش خصمانه اقتصادى نشان دادند – که از اول انقلاب تحریم ها آغاز شد و روزبهروز تا امروز تشدید شده است – [هم] واکنش سیاسى نشان دادند.
این جبهه پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است که هر کارى از دستش برآمده، کرده است؛ تلاش نظامى کرده است، به مهاجمِ نظامىِ به کشور کمک کرده است، دشمنان را در هر نقطهاى علیه جمهورى اسلامى حمایت کرده است، تبلیغات پرحجم علیه آن بهکار برده است، تلاش تحریمى و محاصره اقتصادى را در اعلى درجه ممکن و بدون سابقه بهکار برده است، اما در مقابل، جمهورى اسلامى، دربرابر اینهمه هجمه و اینهمه مخالفت خشن و بىملاحظه، هم از بین نرفت، هم دچار محافظهکارى نشد، هم به غرب باج نداد؛ روزبهروز هم کشور پیشرفت کرد.
این آن چیزى است که ماهیت این کنجکاوى را تشکیل می دهد. قدرت هاى درجه یکِ نظامى و سیاسى و اقتصادى دنیا، دستبهدست هم بدهند علیه یک کشورى، علیه یک حکومتى، ۳۵ سال تلاش کنند، [ولى] آن حکومت علىرغم تلاش آنها، نه فقط از بین نرود، بلکه روزبهروز قوىتر بشود، به آنها باج هم ندهد، به آنها اعتنا هم نکند. در عرصههاى مختلف، جمهورى اسلامى اقتدار خود را و قابلیت بقاى خود را نشان داد.
امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه می کنند، [مىبینند] نسل دوم و سومِ انقلاب در این کشور داراى چند میلیون دانشجو، چندین هزار طلبه علوم دینى فاضل، چندین هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبه علمى و فکرى که بعضى از آنها در عرصه بینالمللى نامآور و شناخته شدهاند، هزاران فعال و نخبه سیاسى و فرهنگى و تولیدى و اقتصادى؛ واقعیت جامعه ما امروز این است.
جمهورى اسلامى در میدان علم و فناورى، با وجود همه این تحریم ها، ماهواره به فضا می فرستد، موجود زنده به فضا می فرستد و برمی گرداند، انرژى هستهاى تولید می کند، در بسیارى از دانش هاى نوپدید جزو ده کشور اول دنیا قرار می گیرد، شتاب پیشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراکز مسئول این کار در دنیا سیزده برابر متوسط دنیا اعلام می شود، خدمات علمى و فنى به کشورهاى مختلف صادر می کند، با وجود تحریم هاى بىسابقه یک کشور ۷۵ میلیونى را اداره می کند، در سیاست هاى منطقه حرف اول را می زند، در مقابل رژیم غاصب و مورد حمایت زورگویان عالم یک تنه مىایستد، با ظالم نمیسازد و از مظلوم دفاع می کند؛ هر انسان آگاهى به کنجکاوى مىافتد که این موجود چیست، این پدیده چه پدیدهاى است با اینهمه دشمنى، و اینهمه توانایىهاى ذاتى و نشانههاى حیات و بقا؛ ماهیت این کنجکاوى این است. این حالا در زمینههاى مسائل علمى و فناورى و مانند اینها.
در زمینه مسائل سیاسى و اجتماعى، جلوه بالاى مردمسالارى در این کشور که ۳۵ سال است از انقلاب ما گذشته است، و در طول این ۳۵ سال، ۳۲ انتخابات داشتیم؛ ۳۲ انتخابات سراسرى در این کشور بهوجود آمده است؛ این شوخى است؟ یک نمونه بىنظیر [است]. انتخاباتهاى جمهورى اسلامى با مشارکت هاى بالا – بالاتر از متوسط و میانگین جهانى و بعضاً بسیار بالاتر؛ شرکت ۷۰ درصدى، ۷۲ درصدى؛ انتخاباتهاى ما از این قبیل است – جلوه مردمسالارى[است].
نمونه بىنظیر دیگر دو پدیدهاى است که ما مردم، با آنها عادت کردهایم اما براى یک ناظر جهانى فوقالعاده جذاب و مهم است، و آن عبارت است از راهپیمایى بیستودوم بهمن و راهپیمایى روز قدس در ماه رمضان. جشن انقلاب را مردم بهطور مداوم، هرسال تا این ۳۵ سال گرفتهاند، با یک راهپیمایى عظیمِ پرشورِ پرشکوه در روزهاى سرد پایان بهمن. ما عادت کردهایم و اهمیت موضوع و عظمت موضوع به چشممان نمىآید اما ناظر جهانى، اینها را می بیند و براى او بسیار خیرهکننده است.
اینها عوامل آن جذابیتى است که کنجکاوىها را تحریک
می کند و راه نویى را به ذهن هاى علاقهمندان و افرادى که اهل سؤال و استفسار و تحقیقند، ارائه می دهد. این واقعیت مهم دوران ما است که عبارت است از توجه و کنجکاوى عمومى در دنیاى اسلام از سوى جوانها، روشنفکران، آگاهان و کسانى که اهل فهم مسائل اند، نسبت به این پدیدهاى که در کشور ایران اسلامى، به توفیق الهى و به تأیید الهى تحقق یافته است و روزبهروز رشد کرده است. این مطلب اول.
این واقعیت، ساخته و پرداخته دست معمار بزرگ است. درباره امام خیلى حرف زدهایم، شاید بعضىها خیال کردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف می زنیم؛ ولى نه، آنچه درباره امام بزرگوارمان گفتهایم، نه اغراق است، نه مبالغه است، بخشى از واقعیت است. بیش از آنچه توصیف کردهایم و توانستهایم ارائه بدهیم، امام بزرگوار و عزیز ما داراى مضمون و معنا و مغز بود.
آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض دید و فکر ملت ها در سراسر عالم است، ساخته و پرداخته آن دست تواناست. ما براى اینکه راه را درست برویم، باید نقشه معمار را بدانیم. اگر در یک بناى متعارف معمولى، نقشه در اختیار نباشد، نقشه اصلى معلوم نباشد، سازندگان و بنایان هرچه هم چیرهدست باشند، ممکن است اشتباه کنند. باید نقشه اصلى را دانست تا بتوان براساس آن نقشه اصلى، اگر هنرى در سازندگى و در احیاء هست، آن را بهکار برد.
نقشه او نقشهاى نبود که فقط از ذهن انسان صادر بشود، قطعاً مؤیدمنعندالله بود؛ خود امام بزرگوار این را می دانست و به آن معترف بود. خود او می گفت آنچه پیش آمده است با دست قدرت الهى است و درست فهمیده بود و چشم بصیر و بیناى او درست دیده بود. ما مواظب باشیم؛ آن نقشه را بشناسیم تا بتوانیم راه را ادامه بدهیم. اگر نقشه را ندانستیم، زاویه پیدا می کنیم؛ وقتى زاویه پیدا شد، روزبهروز هرچه پیش برویم، از راه اصلى و صراط مستقیم دور می شویم. وقتى از صراط مستقیم دور شدیم، از هدف ها دور می شویم، به هدف ها نمی رسیم؛ براى اینکه به هدف برسیم، باید راه را گم نکنیم؛ براى اینکه راه را گم نکنیم، باید نقشه اصلى و اساسى، جلوى چشم ما باشد، آن را بشناسیم و بدانیم.
نقشه امام، کار اصلى امام، بناى یک نظم مدنى – سیاسى براساس عقلانیت اسلامى بود. مقدمه لازم این کار، این بود که نظام پادشاهى – که هم فاسد بود، هم وابسته بود، هم دیکتاتور بود؛ این سه خصوصیت در نظام پادشاهى وجود داشت: هم دچار فساد بود، فسادهاى گوناگون اخلاقى و مالى و غیره؛ هم وابستهى به قدرتها بود، یک روز وابسته به انگلیس، یک روز وابسته به آمریکا، حاضر بود منافع خود را و کشور را در مقابل منافع بیگانگان فراموش کند؛ و هم دیکتاتور بود، مستبد بود، رأى مردم، خواست مردم براى نظام پادشاهى مطرح نبود؛ هرکدام از اینها یک فصلِ بلند است، یک کتاب است -[ریشهکن شود].
مقدمه آن کار بزرگى که امام می خواست انجام بدهد، ریشهکن کردن این نظام فاسدِ وابسته دیکتاتور بود. همت را بر این گماشت و نظام ریشهکن شد. در کشور ما مسئله این نیست که نظام پادشاهى برود، به جاى او نظام پادشاهى یا شبهپادشاهىِ دیگرى بنشیند؛ مسئله این است که آن خصوصیاتى که نظام پادشاهى داشت باید ریشهکن میشد و امام بزرگوار ریشهکن کرد. سخنان امام، رهنمودهاى امام، رفتار امام همه در اینجهت است.
در بناى آن نظم مدنى و سیاسى دو نکته اساسى وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است؛ به یک معنا دو روى یک حقیقت است: یکى عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالارى و از طریق انتخابات، و دوم اینکه این حرکت – که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هرآنچه ناشى از حرکت مردمسالارى و سپردن کار به مردم است – باید در چهارچوب شریعت اسلامى باشد. این، دو بخش است، یا با یک نگاه، دو بُعد از یک حقیقت است.
افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تکیه به آراء مردم، جزو دین
نمی بود و از شریعت اسلامى استفاده نمی شد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می کرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامى چهارچوب است؛ در همه قانونگذارىها و اجراها و عزلونصبها و رفتارهاى عمومى که تابع این نظم سیاسى و مدنى است، باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام بهوسیله مردمسالارى است؛ یعنى آحاد مردم نمایندهى مجلس را انتخاب می کنند، رئیسجمهور را انتخاب می کنند، وزرا را با واسطه انتخاب می کنند، خبرگان را انتخاب می کنند، رهبرى را با واسطه انتخاب می کنند؛ کار، دست مردم است.
این، پایه اصلى حرکت امام بزرگوار است. این بناى عظیمى که این بزرگوار گذاشت، متکى به این دو پایه است. التزام به شریعت اسلامى، روح و حقیقت نظام اسلامى است؛ این را توجه داشته باشند. شریعت اسلامى اگر در جامعه بهطور کامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را – آزادى افراد را، آزادى فردى را – تأمین می کند، هم آزادى ملت را که اسم آن استقلال است – استقلال یعنى آزادى در ابعاد یک ملت، که وابسته به کسى و به جایى نباشد.
یک ملت آزاد یعنى ملتى که بههرصورت تحت نفوذ و سیطره مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد – تضمین
می کند، [هم] عدالت را در جامعه تضمین می کند، هم معنویت را تضمین
می کند؛ این چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنویت. اگر شریعت اسلامى بر جامعه حاکم شد، این پدیدههاى اساسى در نظم جامعه اسلامى، خود را نشان می دهند. بنابراین امام بزرگوار ما شریعت اسلامى را که روح جمهورى اسلامى است، مورد تکیه قرار داده است؛ مردمسالارى دینى را هم که یک وسیله و ابزار است که آن هم متخَذ از شریعت است، مورد تکیه قرار داده.
هیچ قدرت و غلبهاى در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته از اختیار مردم و انتخاب مردم. آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد. آن قدرتى که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبهاى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است. این آن نسخه جدیدى است که امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسى عالم این فصل مهم را افزود.
در این نسخه جدید، یکى از عناصر اصلى – همانطور که اشاره کردیم – به کمک مظلوم شتافتن و با ظالم مقابله کردن است. به کمک مظلوم باید رفت که در دوره ما، در زمان ما، مصداق اتم مظلومیت ملت فلسطین بود که شما دیدید امام بزرگوار از روز اول تا آخر عمر، راجع به فلسطین تأکید کرد، تکیه کرد، حمایت کرد و وصیت کرد که این مسئله را ملت ایران و مسئولان کشور فراموش نکنند؛ کمک به مظلوم و ایستادگى در مقابل ظالم، نفى دستاندازىهاى ظالم، انکار صریح هیبت و ابهت ظالم و شکستن این ابهت. این هم یکى از بخش هاى این نظام و این نسخه جدیدى است که امام بزرگوار ما عرضه کرد.
این یک خلاصهاى و یک تصویر کوتاه و توصیف کوتاهى است از مجموعه آن نظم سیاسى و مبنایى که امام بزرگوار ما پس از فروپاشى نظام پادشاهى به کشور آورد، عرضه کرد، مورد قبول قاطع مردم قرار گرفت، و تحقق پیداکرد. و این نسخه مثل خیلى از حرفهاى سیاسى، در کتاب ها نماند؛ آمد در واقعیت، تحقق پیداکرد، تبلور پیداکرد؛ ملت ایران هم همت کردند، وفادارى نشان دادند، فداکارى کردند، این را حفظ کردند، نگه داشتند، و روزبهروز قوىتر کردند تا به امروز رسیده است.
خب، پس امام موفق شد. امام در آن کارى که می خواست انجام بدهد، به توفیق کامل دست پیداکرد، [اما] آیا این کار بزرگ ادامه پیدا خواهد کرد؟ آیا بخش هاى خالى این جدول – که بهطور طبیعى بخش هاى خالى یى در این جدول هاى اجتماعى و تاریخى قرار دارند – پُر خواهد شد؟ این بستگى دارد به اینکه من و شما چقدر همت کنیم؛ ما چقدر آگاهى نشان بدهیم؛ ما چقدر آن خط روشن را مراعات کنیم و در آن خط روشن حرکت بکنیم. بله، کاملاً ممکن است؛ با این ملتى که ما داریم مشاهده می کنیم، با این تجربهاى و این حرکت موفق و سِیر مستمرى که در این ۳۵ سال – و بعد از رحلت امام در این ۲۵ سال – این ملت نشان داده است؛ بله، ادامه این راه ممکن است؛ خانههاى خالى پُر خواهد شد، کارهاى بزرگ انجام خواهد گرفت، و این ملت به اذنالله و به حول و قوهى الهى به اوج قلهها خواهد رسید.
اما این راه، مثل همه راههاى مهم که به سمت هدفهاى بزرگ کشیده شده است، چالش هایى هم دارد، موانعى هم دارد؛ این موانع را باید بشناسیم تا بتوانیم از آنها عبور کنیم. اگر مانع را نشناختیم، عبور از مانع یا دشوار خواهد شد، یا حتى غیر ممکن خواهد شد. بنده امروز دارم اینها را به شما حضار محترم این مجلس عظیم و باشکوه و در واقع به ملت ایران که این سخنان را خواهند شنید، عرض می کنم، اما باید جوانان ما، فرزانگان ما، زبدگان فکرى ما، روى هرکدام از این سرفصلها و بخش ها بنشینند فکر کنند، کار کنند، مطالعه کنند؛ نهفقط بحثهاى ذهنىِ شبهروشنفکرى، [بلکه] بحث هاى کاربردى، بحث هاى عملیاتى، بحث هاى ناظر به واقعیت. اینهایى که ما عرض می کنیم، سرفصلهایى است براى کارهاى فکرى که انشاءالله بهوسیله جوانان ما – که از ما خیلى بهترند، خیلى آمادهترند – دنبال خواهد شد.
«حرم امام خمینی ــ ۱۴ر۳ر۱۳۹۳»
پی نوشت:—————–
۱) سوره حشر، بخشى از آیه ۱۰
۲) سوره یونس، بخشى از آیه ۸۸
۳) سوره ابراهیم، آیه ۲۴ و بخشى از آیه ۲۵
۴) سوره طارق، آیات ۱۵ و ۱۶
*با مقداری تلخیص
code