شعر «سوت ترن»نیز ازکتاب آواز فرشتگان۱۳۲۵،توسط شاعر برای کتاب نیم قرن در باغ شعر کودکان،گزینش شده است،که تغییرات آن را در کمان های مربوط به سال های چاپ نشان داده ایم:
مسافری بدو بدورزود زود زود بیا جلو
چونکه سوار من شویرهرجا بخواهی
می روی
گاهی میان تونلیرگاهی روان روی پلی
آسوده وبی دردسر(۱۳۶۶:آسوده می کنی سفر)
نداری از سختی خبر (۱۳۵۵:از رنج و سختی بی خبر)
این خبر اما داشته باشرمیا ز منزلت یواش(۱۳۶۶:اما بدان در هر کجارمن می شناسم وقت را)
من سر ساعت می رومرمنتظرت نمی شوم
(۱۳۲۵:آهسته نه،دوان دوانراگر نمی دانی بدان)
وقتی شدم مشغول دوراگر بیایی بجلو(۱۳۶۶:نیا جلو نیا جلو)
(۱۳۲۵:کنم بزیر خود ترارمیشوی از میان دوتا)(۱۳۵۵:برای تو خطر داردربلا و دردسر دارد)
تاایستادم بیا جلورراه افتادم سوار نشو(۱۳۵۵:در حرکت سوار نشو)
(۱۳۶۶:بر روی خط من نایستراینجا که جای بازی نیست
خطر داره خطر دارهرهزار تا دردسر داره).
قایق خواب،شعری از کتاب سفر با تور چاپ ۱۳۵۵ است که در کتاب نیم قرن با اعمال گزینش شاعر به چاپ رسیده است.روایت داخل دو کمان،شعر اصلی چاپ شده در کتاب سفر با تور است:
شب چراغ از لب بام دنیارتابد آرام بر آب دریا(تابد از دور بر آب دریارمات و کم نور چراغ دریا)
گاه چون سایه به خاکستر ابررگاه روشن به دل آبی ها(گاه خاموش به خاکستر ابررگه شود روشن در آبی ها)
سیم پاشیده به دریا مهتابرماه خوابیده به هر موج و حباب(نقره پاشیده به دریا مهتابرماه چسبیده به چین چینه آب)
قایقی ساخته گهواره بر آبرسرنشینان همه در عالم خواب(قایقی هست روان آهستهربر سر موج سوی عالم خواب)
می کشد موج به ساحل ها سرررفته قایق به تماشای سحر(می رود قایق به کم کم ز نظر)
می پرد خواب چو پروانه ز چشمرکرده بیداری بر دیده گذر(می شود با آن بیداری دوررخواب
می ریزد دردیده تر)
مه به پایان ره خویش رسیدردل به دریا زد و مهتاب پرید(موج ها،آرام غوغا نکنیدرشورش و ولوله برپا نکنید)
نور بر خاور تاریک دمیدرتا شب تیره شود صبح سپید(قایق خواب به زنجیر شماستربا اسیر خود بد تا نکنید)
(شب به خود پوشش مهتاب کشیدربر سر و روی جهان خواب دوید
می رود قایق آرام،آرامرمی کشد سینه به دریای سپید)
شعر «گاوه میگه» (۱۳۶۶: ۵۴ ) با عنوان متفاوت:«تن پر هنر»(۱۳۲۵: ۴۸) درسال ۱۳۲۵ ، به چاپ رسیده است:
گاوه می کند ماماما ر می گوید آی بچه ها
دو شاخ تیز به سر دارمر یک تن پر هنر دارم
علف که خوردم شیر شودرماست و کره و پنیر شود
پستان من بگیر وبکشرتا بشنوی فش فش فش
چو سودمندم،برزگررخوبم نماید خشک و تر
با مهر غمخواری کندر من را پرستاری کند
code