ایران کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بوده است. جمعیت ایران در طی این هشت دهه، از حدود ۸ میلیون نفر در سال ۰۶-۱۳۰۰ به ۷۸ میلیون نفر تا پایان سال ۱۳۹۲ رسیده است. بر این اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور از میزان حدود ۱۳۰۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۰۰ به حدود ۱۴۰۰مترمکعب در سال ۱۳۹۲ تقلیل یافته و در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب بدتر خواهد شد.
براساس شاخص فالکن مارک، کشور ایران در آستانه قرار گرفتن در بحران آبی است و با توجه به اینکه در دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ خورشیدی حدود ۶۹ درصد از کل آب تجدیدپذیر سالانه مورد استفاده قرار میگیرد، براساس شاخص سازمان ملل و مؤسسه بینالمللی مدیریت آب، ایران اکنون در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد.
بر اساس شاخصهای موجود، کشور ایران برای حفظ وضع موجود خود تا سال ۲۰۲۵ باید بتواند ۱۱۲ درصد به منابع آب قابل استحصال خود بیفزاید که این مقدار با توجه به امکانات و منابع آب موجود غیرممکن به نظر میرسد.
منابع آب تجدید پذیر کل ایران به ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بالغ میگردد و مطالعات و بررسیها نشان میدهد که در سال ۱۳۸۶ از کل منابع آب تجدیدشونده کشور حدود ۸۳ میلیارد متر مکعب آن (۶۴ درصد) به بخش کشاورزی، ۵ر۵ میلیارد متر مکعب (۵ درصد) به بخش خانگی و مابقی به بخش صنعت و نیازهای متفرقه دیگر اختصاص داشته است. این در حالی است که کارشناسان بحران آب در ایران را تحت تأثیر چهار عاملِ رشد جمعیت، کشاورزی ناموثر، مدیریت بد و عطش توسعه میدانند.
جمعیت ایران در قرن نوزدهم میلادی زیر ۱۰ میلیون نفر تخمین زده میشود، در حالیکه هم اکنون در قرن ۲۱ جمعیت ایران به بیش از ۸۰ میلیون نفر رسیده است. این رشد جمعیت در آینده هم همچنان روند صعودی خواهد داشت، در حالیکه منابع پایه مثل آب، زمین کشاورزی و جنگلها در حال اضمحلال و کاهش هستند. جمعیت بیشتر به غذای بیشتری نیاز دارد، به همین دلیل تولید محصولات کشاورزی به شدّت افزایش یافته و آبهای زیرزمینی و روان به سرعت در حال مصرف هستند.
با توجه به این که بیشتر مصرف آب ایران در بخش کشاورزی است و مصرف خانگی سهم کمی در استفاده از آب دارد، لذا صرفهجویی مردم ایران تأثیر زیادی بر بحران کمبود آب کشور نخواهد داشت. خانهها تنها ۵ درصد آب موجود در کل کشور را استفاده میکنند، ولی صرفه جویی در بخش کشاورزی میتواند تاثیر زیادی در حل بحران آب داشته باشد. طبق آمار، در حالیکه تنها ۱۲ درصد از کل مساحت ایران زیر کشت رفته، حدود ۷۰ درصد از مصرف آب ایران در بخش کشاورزی صورت گرفته است، این در حالیست که تنها ده درصد تولید ناخالص ملی کشور از راه کشاورزی به دست میآید و تنها ۱۷ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول هستند. این آمار به سادگی نشان میدهد که چه حجم عظیمی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، در حالیکه سطح زیر کشت محصولات کشاورزی نسبت به میزان آب مصرفی در این بخش بسیار پایین است. این بدان معناست که در سیستم کشاورزی رایج و کنونی در ایران به نسبت آب مصرفی، میزان استحصال محصول بسیار پایین است و با وجود صرف هزینه بسیار چه از طرف منابع آبی و چه از طریق نهادههای کشاورزی (سم و کود) متأسفانه میزان تولید محصولات کشاورزی برای جمعیت ایران به حد نصاب نیست. متأسفانه در حال حاضر این چالشها در بخش کشاورزی بر خلاف سیاستهای کشور در جهت نیل به اقتصاد مقاومتی است و لذا کشور را در بسیاری از جهات خصوصاً در حوضه مواد غذایی اصلی همچون برنج، دانههای روغنی و خوراک دام وابسته به واردات کرده است.
از طرف دیگر، در یک مقایسه کلی از میزان نزولات جوی در نقاط مختلف دنیا، متوسط بارندگی سالانه در اروپا حدوداً ۷۵۰ میلی متر، در آسیا ۵۰۰ میلی متر، در ایران ۲۵۰ میلی متر است؛ بنابراین در مقایسه با کشورهای پرباران، ایران از حداقل ریزشهای جوی برخوردار است. در کنار کم بهره بودن ایران از نزولات جوی به علت موقعیت جغرافیایی، در حدود ۳ر۲ از خاک کشور در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد که این مسئله معضل کم آبی کشور را تشدید میکند.
با رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی، مصارف آبی هم افزایش مییابد، از سوی دیگر اعداد و ارقام حکایت از گران بودن هزینههای تامین آب دارد. با توجه به اینکه بیشتر آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی است، حال سوالی که مطرح است اینکه با توجه به بحران کمبود آب پیش روی، چگونه بخش کشاورزی میتواند پاسخگوی نیاز غذایی جمعیت در حال افزایش باشد؟ چگونه میتوان در راستای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی و کاهش وابستگی به واردات در بخش کشاورزی به خودکفایی برسیم؟ چگونه میتوانیم امنیت غذایی در کشور ایجاد کنیم؟ چگونه میتوان وضعیت معیشتی قشر ضعیف جامعه و کشاورزان که از گردانندگان مهم صنعت غذایی کشور هستند را تثبیت کنیم؟ به عقیده متخصصان کشاورزی، ایجاد مقاومت نسبت به خشکی در گیاهان زراعی از بهترین راههای مقابله با بحران کم آبی است. در جهان و همچنین در ایران تحقیقات وسیعی در حیطه اصلاح نباتات سنتی و بیوتکنولوژی مدرن برای فائق آمدن بر مشکل کم آبی در جریان است، با این حال متأسفانه موفقیتهای به دست آمده با استفاده از روشهای اصلاح کلاسیک و سنتی به دلیل محدودیت منابع ژنتیکی لازم برای بهبود مقاومت گیاهان به خشکی، چندان زیاد نیست.
با این وجود در طبیعت گیاهانی زیست میکنند که در شرایط بسیار خشک نظیر بیابانهای مرکزی ایران، قادر به حیات و حتی تولید هستند. وجود این قابلیتهای ژنتیکی است که پژوهشگران را به استفاده از این منابع ژنتیکی باارزش در روشهای مهندسی ژنتیک سوق داده است؛ چرا که روشهای اصلاح سنتی قادر به بهرهبرداری از این منبع ژنتیکی عظیم و با ارزش نیست. در ایران هم همانند سایر کشورهای فعال در حوزه زیست فناوری، پژوهشهای وسیعی در جریان است تا برخی مکانیسمهای فیزیولوژیک و ژنهای مقاوم در برابر خشکی شناسایی شده یا در حال شناسایی به گیاهان زراعی انتقال داده شوند. به عنوان نمونه، به ایجاد گیاه برنج مقاوم به خشکی میتوان اشاره کرد که در صورت تحقق، این امکان را به وجود میآورد که گیاه برنج را به روش گندم کشت کرده و مصرف آب را به یک سوم تا یک چهارم مقدار کنونی کاهش داد و از این طریق، در مصرف مقدار زیادی آب صرفه جویی کرده و آب صرفه جویی شده را در زراعتهای دیگر یا مصارف دیگر مورد استفاده قرار داد. علاوه بر این، کشاورزان شالیکار هم نگرانی کمتری بابت بحران کم آبی داشته و زراعت این گیاه میتواند توسعه یابد.
با توجه به بحران کم آبی در کشور، مخالفان استفاده از تکنولوژی نوین و محصولات تراریخته تا کنون چه راه حل مناسبی برای تامین غذای سالم و کافی برای جمعیت رو به افزایش ایران پیشنهاد کردهاند؟ آیا زمان آن نرسیده که به جای مخالفت بدون پایه و اساس علمی، مسائل و معضلات کشور را بررسی دقیق تری کنیم و بر اساس داشتهها و سرمایههای موجود راهکار ارائه دهیم؟ متأسفانه در حال حاضر و در نتیجه چنین محاسبات اشتباه و غیر اصولی است که کشور را مجبور به واردات برنج و دانههای روغنی و خوراک دامی از سایر کشورها کرده است. طبق آمار رسمی، تامین ۵۰ درصد برنج ایران وابسته به واردات است. رقم واردات برنج در سال ۹۳ حدود یک میلیون و ۱۸۵ هزار تن به ارزش یک میلیارد و ۴۱۰ میلیون دلار بوده است. کشور ایران با دارا بودن منابع غنی و سرشار طبیعی و انسانی میتواند در مورد مهمترین محصولات کشاورزی و غذایی خود نظیر برنج خودکفا شود. با توجه به معضل خشکی در کشور و محدودیت آب از یک طرف و تولید برنج با سیستم زراعی متداول در ایران (غرقابی) که نیازمند آب فراوانی است و از طرف دیگر، ایجاد واریتههای متحمل به خشکی برای نیل به خود کفایی در این محصول ضروری است.
برنج متحمل به خشکی، امکان تغییر سیستم زراعت برنج به کشت خشکه (البته با آبیاری کم، نه دیم)، ضمن کاهش هزینههای تولید، امکان توسعه کشت این محصول در استانهای آذربایجان شرقی و غربی، قزوین، اردبیل، زنجان، اصفهان، فارس و حتی سیستان و بلوچستان را فراهم و محدودیت کشت برنج در مناطق پرآب مانند استانهای شمالی را برطرف خواهد کرد. با توسعه کشت برنج خشکه به سایر استانهای گفته شده میتوان کشور را از یک وارد کننده بزرگ برنج به صادر کننده عمده برنج تبدیل کرد.
سخن آخر اینکه، با توجه به میزان منابع آب و سرانه مصرف، ایران از جمله کشورهایی است که در گروه کشورهای مواجه با کمبود فیزیکی آب قرار دارد. این گروه شامل کشورهایی است که در سال ۲۰۲۵ با کمبود فیزیکی آب مواجه خواهند بود. این بدان معناست که حتی با بالاترین راندمان و بهرهوری ممکن در مصرف آب، برای تأمین نیازهایشان آب کافی در اختیار نخواهند داشت. حدود ۲۵درصد مردم جهان از جمله ایران مشمول این گروه هستند. این آمار در حالی فاجعه انگیزتر است که سازمان محیط زیست ایران، سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را در قیاس با استاندارد جهانی سه برابر بیشتر تخمین میزند. این برداشت بیرویه عامل خشکیدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران است که منجر به ایجاد کانونهای گرد و غبار و مشکلات آلودگی هوا در بسیاری از مناطق کشور شده است و در حال حاضر به یک معضل بزرگ زیست محیطی در ایران تبدیل شده است.
در حال حاضر بزرگترین چالش و مشکل زیست محیطی ایران مساله کم آبی است و بدین دلیل سطح زیر کشت محصولات کشاورزی در دهههای اخیر کاهش چشمگیری داشته است. این بحران تا جایی ادامه یافته است که تولید گندم و برنج که غذای اصلی ایرانیان و حتی جهانیان را تشکیل میدهد با خطر کمبود آب مواجه شده است. در حال حاضر افزایش جمعیت، کاهش سطح زیر کشت و بحران کم آبی از مهمترین عوامل در شکست برنامههای خودکفایی دولتهای قبل در کشور ارزیابی شده است. لذا در راستای افزایش کمی و کیفی محصولات زراعی، جامعه متخصصین صنعت کشاورزی کشور استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک و تولید گیاهان تراریخته را به عنوان تنها و کاربردیترین روش برای مقابله با این بحران معرفی کردهاند.
به گفته دکتر عیسی کلانتری وزیر سابق کشاورزی، اگر تا چند سال آینده معضل کمبود آب در ایران رفع نشود هفتاد درصد جمعیت کشور مجبور به ترک ایران میشوند. بنابراین تحلیلها به سادگی گویای این واقعیت هستند که سطحی نگری و بی تدبیری چگونه میتواند در آیندهای نزدیک تبدیل به یک فاجعه ملی شود و نسل آینده کشور را به خطر بیاندازد.
در این جا لازم میدانم به عنوان یک متخصص در زمینه علوم زیستی خاطر نشان سازم که خطر کمبود آب در کشور به مراتب میتواند از خطر جنگ بیشتر باشد و تا جایی که کارشناسان پیشبینی کردهاند در آینده میتواند علت درگیری و شروع جنگ جهانی دیگری شود.
خوشبختانه در دولت یازدهم به دلیل توجه مدیران و سیاستگذاران بخش کشاورزی، برای اولین بار کشور از واردات نهال کشت بافتی بینیاز شده است. تجلی بارزتر همراهی جامعه پژوهشی، دانشگاهها و بخشهای اجرایی کشور نیل دوباره به خودکفایی گندم بود که شاید واژه خودکفایی هم از توصیف این موفقیت ناتوان باشد چراکه در سال ۹۱ که به عنوان سال تولید ملی نامگذاری شده بود، دولت دهم بیش از ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تن گندم وارد کرد و سیلوهای کشور با وجود تنها هزار و ۸۰۰ تن گندم، تقریبا خالی بود در حالی که در پایان سال ۹۵، حدود ۷ میلیون و ۷۸۱ هزار تن گندم در سیلوهای کشور موجود است که این موفقیت جز از طریق واگذاری دانش فنی تولید بذر به شرکتهای دانش بنیان و توجه ویژه وزارت جهاد کشاورزی خصوصاً معاونت زراعت به یافتههای پژوهشی نوین و همدلی و همراهی پژوهشگران حاصل نمیشد (قره یاضی، روزنامه شرق).
از دستاوردهای بزرگ دولت یازدهم در بخش کشاورزی رسیدن به خودکفایی در تولید گندم که جزء مواد غذایی پایه و اصلی کشور است، میتوان نام برد، خوشبختانه برای نخستین بار در دولت یازدهم یک کشتی بزرگ برای صادرات گندم مازاد کشور در خوزستان پهلو گرفت. لذا امید است که در دولت دوازدهم هم به بحث محصولات مهندسی شده ژنتیکی و دانش بیوتکنولوژی در بخش کشاورزی، مخصوصاً محصولات کشاورزی تراریخته توجه بیشتری شود و با بهرهگیری از یافتههای متخصصان داخلی در تولید برنج با نیاز آبی پایین بتوانیم به خودکفایی برسیم و کشور را از وابستگی به واردات اقلام غذایی اصلی مردم همچون برنج و گندم بینیاز کنیم.
دکتر الهام باقری راد
بیولوژیست
تراریختهها؛ راهکاری برای بحران کمبود آب