سنای آمریکا طرح موسوم به «قانون مقابله با اقدامات بیثباتساز ایران» را با ۹۸ رأی موافق سناتورها در برابر دو رأی مخالف از جانب سناتور سندرز از حزب دموکرات و رندپال از جمهوریخواهان، تصویب کرد. همزمان سنای آمریکا به اضافهشدن اصلاحیهای بر این طرح درباره تشدید تحریمها علیه روسیه رای داد. اولین واکنش منفی در برابر این اقدام را اتحادیه اروپا نشان داد و مرکل صدراعظم آلمان تصویب آن بخصوص درباره تحریم روسیه را خطرناک و موجب تشدید بحران بینالملل ارزیابی کرد.
موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: «اتحادیه اروپا دوام توافق هستهای با ایران را تضمین میکند. برجام سند بینالمللی است و آمریکا نمیتواند یکجانبه از زیر بار تعهدات قانونی خود شانه خالی کند.»
از سوی دیگر، وزرای خارجه آلمان و اتریش در بیانیهای مشترک ضمن اعتراض به مصوبه سنای آمریکا که آن را «تحریم ضد روسی» و جدید نامیدهاند، تصویب تحریم جدید را نقض قوانین بینالمللی تفسیر کردهاند که بر تجارت کمپانیهای اروپایی ضربه خواهد زد و هدف اصلی آن برای نفعبردن بخش گاز و نفت آمریکاست.
در متن بیانیه مشترک آلمان و اتریش آمده است: «…تامین انرژی اروپا مسالهای مهم برای قاره سبز است و نه آمریکا. ما نمیتوانیم این مساله را بپذیریم که کمپانیهای اروپایی با این تحریمهای ضد روسی دچار آسیب بشوند و در معرض خطر قرار گیرند. این تحریمها نقضکننده قوانین بینالملل هستند.»
یکی از کارشناسان سیاسی آمریکا درباره همزمانی تحریم ایران و روسیه در سنای آمریکا و کسب رأی ۹۸ سناتور از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نوشت: سناتورهای جمهوریخواه ابتدا تحریم ایران را مطرح کردند، اما در تبادل نظر و گفتگو با سناتورهای دمکرات با پیشنهاد آنها مواجه شدند که در صورتی به این طرح رأی مثبت میدهند تا روسیه نیز همزمان و همراه ایران در طرح پیشنهادی مطرح و این هردو (ایران و روسیه) در تحریم جدید قرار داده شوند. دمکراتها با طرح تحریم جدید روسیه در عمل، ترامپ را در مخمصه جدیدی گرفتار خواهند کرد تا هرگونه توافق او با پوتین را سختتر کنند. در اینباره کارشناس روابط بینالملل ایران نوشته است: « …در دو هفته گذشته اکثریت جمهوریخواه سنا با اقلیت دمکرات همراه شدند و دست به اقدامی زدند که با رویه نخبگان سیاست خارجی آمریکا ـ بعد از جنگ دوم ـ که همواره شوروی و سپس روسیه پوتین را دشمن شماره یک آمریکا میدانستند، منطبق است. میتوان گفت که اکنون با وجود سیاستهای ترامپ، رابطه آمریکا و روسیه به یکی از پایینترین سطوح خود در سالهای اخیر تنزل کرده است. در عمل، طرح تحریم روسیه که به بهانه «مداخله روسیه در انتخابات آمریکا «انضمام کریمه» و «حمایت از دولت بشاراسد، شکل گرفت، سه ویژگی دارد. نخست اینکه دست ترامپ را برای لغو تعلیق یا تخفیف تحریمهای موجود علیه روسیه بدون موافقت کنگره میبندد. تحریمهای موجود از سوی اوباما و در قالب فرمان اجرایی برقرار شده است و تا قبل از نهایی شدن طرح جدید ترامپ میتواند آنها را لغو کند. دوم اینکه طرح سنا حاوی تحریمهای جدیدی نیز هست که شامل تحریم پروژههای انرژی و تأمین مالی برخی صنایع، تحریمهای جدید در زمینه معدن، فلزات کشتیرانی و راهآهن، تحریم مسئولان روسی ذیربط در نقض حقوق بشر، تحریم برخی مقامات در جامعه اطلاعاتی روسیه و مقامات فعال در ارسال سلاح برای سوریه و حملات سایبری خواهد بود. سوم اینکه تحریمهای جدید که قرار است در قالب یک قانون برقرار شوند، اثراتی دیرپاتر در مقایسه با فرمانهای اجرایی خواهند داشت.»
تصویب طرح تحریم همزمان ایران و روسیه در سنای آمریکا، باید به مجلس نمایندگان برود تا پس از تصویب کنگره به امضای ترامپ برسد. برخی از کارشناسان آمریکایی تصویب این طرح را ممانعت دمکراتها از نزدیکی ترامپ با پوتین دانستهاند و حتی احتمال وتوی آن را از سوی ترامپ میدهند.
در مورد ایران نیز مهمترین بخش طرح تحریم جدید متوجه فعالیتهای غیرهستهای مندرج در فرمانهای اجرایی بخصوص در مورد برنامههای موشکی ایران، همچنین حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر است که به قانون تبدیل شود. بخشهای دیگر طرح تحریم در عمل، بایکوت سپاه پاسداران را در نظر گرفته است و در مواردی کاملاً مغایر با معاهده برجام است.
ترامپ بعد از ۵ ماه ریاست جمهوری همچنان در تلاطم رفتاری در داخل آمریکا و سردی روابط با اتحادیه اروپا بسر میبرد. براساس آمارها، محبوبیت و مقبولیت او در جامعه آمریکا تا حد ۳۰ درصد سقوط کرده است. دولتهای مهم عضو اتحادیه اروپا در تلاشند تا مسیر سیاستمداری خود با ترامپ را جدا سازند و از او فاصله بگیرند. شکاف در حزب جمهوریخواه در ادامه حمایت از ترامپ از یکسو و در سوی دیگر یکپارچگی دمکراتها علیه رفتارها و سیاستهای او موجب شده است که هنوز دولت ترامپ را در واشنگتن دولتی مستقر و مستحکم ندانند. مقابله رئیس جمهور آمریکا با رسانهها بر تشدید فضای ملتهب در واشنگتن میافزاید و از چهره ترامپ شخصیتی غیرقابل پیشبینی و طغیانگر میسازد. ترامپ خاورمیانه را با همه بحرانهای آن به دست اسرائیل و سعودیها سپرده است. آشفتگی شدیدتر در خاورمیانه و عبور تا مرز جنگ جدید، به خصوص بعد از بحران قطر و عربستان، نمای آشکار از مدیریت ترامپ شده است. ترامپ هر فرصتی که به دست میآورد نمایشی از ایران ستیزی را در گفتار خود آشکار میسازد. اگرچه وزیر خارجهاش، «تیلرسون» در کنگره گفت هنوز سیاست و استراتژی دولت درباره ایران تنظیم نهایی نشده است و در دست تحقیق و بررسی است، اما هیچ دولتی در صحنه بینالمللی نیست که به آینده سیاستهای ترامپ اطمینان کامل داشته باشد. آمریکای ترامپ اصلیترین پایگاه و محور آشفتگی در صحنه بینالمللی شده است. او خود بارها گفته است در سیاست بینالمللی از دو محور بهرهگیری میکند، تهدید و معامله، تهدید را برای تمکین پیش میکشد تا معامله سودآوری برای آمریکا بدست آید. یکی از کارشناسان بینالمللی ما مینویسد: «در مجموع، طرح جدید تحریم ایران اگر نهایی شود. میتوان آن را بد عهدی دیگری از جانب آمریکا به شمار آورد که با تعهد آمریکا مبنی بر اجرای توأم با حسن نیت توافقها و انجام هر اقدام لازم برای اجرای موفقیت آمیز آن، به ویژه با شرح مندرج در بندهای ۲۶ تا ۲۹ برجام منطبق نیست. اگر این طرح بعد از تصویب سنا، به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا برسد و ترامپ نیز آن را امضاء کند،اولین پیآمد آن گسترش شکاف اروپا با آمریکا و فاصله گرفتن پوتین از مذاکره باترامپ برای مصالحه خواهد بود.
موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: «اتحادیه اروپا دوام توافق هستهای با ایران را تضمین میکند. برجام سند بینالمللی است و آمریکا نمیتواند یکجانبه از زیر بار تعهدات قانونی خود شانه خالی کند.»
از سوی دیگر، وزرای خارجه آلمان و اتریش در بیانیهای مشترک ضمن اعتراض به مصوبه سنای آمریکا که آن را «تحریم ضد روسی» و جدید نامیدهاند، تصویب تحریم جدید را نقض قوانین بینالمللی تفسیر کردهاند که بر تجارت کمپانیهای اروپایی ضربه خواهد زد و هدف اصلی آن برای نفعبردن بخش گاز و نفت آمریکاست.
در متن بیانیه مشترک آلمان و اتریش آمده است: «…تامین انرژی اروپا مسالهای مهم برای قاره سبز است و نه آمریکا. ما نمیتوانیم این مساله را بپذیریم که کمپانیهای اروپایی با این تحریمهای ضد روسی دچار آسیب بشوند و در معرض خطر قرار گیرند. این تحریمها نقضکننده قوانین بینالملل هستند.»
یکی از کارشناسان سیاسی آمریکا درباره همزمانی تحریم ایران و روسیه در سنای آمریکا و کسب رأی ۹۸ سناتور از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نوشت: سناتورهای جمهوریخواه ابتدا تحریم ایران را مطرح کردند، اما در تبادل نظر و گفتگو با سناتورهای دمکرات با پیشنهاد آنها مواجه شدند که در صورتی به این طرح رأی مثبت میدهند تا روسیه نیز همزمان و همراه ایران در طرح پیشنهادی مطرح و این هردو (ایران و روسیه) در تحریم جدید قرار داده شوند. دمکراتها با طرح تحریم جدید روسیه در عمل، ترامپ را در مخمصه جدیدی گرفتار خواهند کرد تا هرگونه توافق او با پوتین را سختتر کنند. در اینباره کارشناس روابط بینالملل ایران نوشته است: « …در دو هفته گذشته اکثریت جمهوریخواه سنا با اقلیت دمکرات همراه شدند و دست به اقدامی زدند که با رویه نخبگان سیاست خارجی آمریکا ـ بعد از جنگ دوم ـ که همواره شوروی و سپس روسیه پوتین را دشمن شماره یک آمریکا میدانستند، منطبق است. میتوان گفت که اکنون با وجود سیاستهای ترامپ، رابطه آمریکا و روسیه به یکی از پایینترین سطوح خود در سالهای اخیر تنزل کرده است. در عمل، طرح تحریم روسیه که به بهانه «مداخله روسیه در انتخابات آمریکا «انضمام کریمه» و «حمایت از دولت بشاراسد، شکل گرفت، سه ویژگی دارد. نخست اینکه دست ترامپ را برای لغو تعلیق یا تخفیف تحریمهای موجود علیه روسیه بدون موافقت کنگره میبندد. تحریمهای موجود از سوی اوباما و در قالب فرمان اجرایی برقرار شده است و تا قبل از نهایی شدن طرح جدید ترامپ میتواند آنها را لغو کند. دوم اینکه طرح سنا حاوی تحریمهای جدیدی نیز هست که شامل تحریم پروژههای انرژی و تأمین مالی برخی صنایع، تحریمهای جدید در زمینه معدن، فلزات کشتیرانی و راهآهن، تحریم مسئولان روسی ذیربط در نقض حقوق بشر، تحریم برخی مقامات در جامعه اطلاعاتی روسیه و مقامات فعال در ارسال سلاح برای سوریه و حملات سایبری خواهد بود. سوم اینکه تحریمهای جدید که قرار است در قالب یک قانون برقرار شوند، اثراتی دیرپاتر در مقایسه با فرمانهای اجرایی خواهند داشت.»
تصویب طرح تحریم همزمان ایران و روسیه در سنای آمریکا، باید به مجلس نمایندگان برود تا پس از تصویب کنگره به امضای ترامپ برسد. برخی از کارشناسان آمریکایی تصویب این طرح را ممانعت دمکراتها از نزدیکی ترامپ با پوتین دانستهاند و حتی احتمال وتوی آن را از سوی ترامپ میدهند.
در مورد ایران نیز مهمترین بخش طرح تحریم جدید متوجه فعالیتهای غیرهستهای مندرج در فرمانهای اجرایی بخصوص در مورد برنامههای موشکی ایران، همچنین حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر است که به قانون تبدیل شود. بخشهای دیگر طرح تحریم در عمل، بایکوت سپاه پاسداران را در نظر گرفته است و در مواردی کاملاً مغایر با معاهده برجام است.
ترامپ بعد از ۵ ماه ریاست جمهوری همچنان در تلاطم رفتاری در داخل آمریکا و سردی روابط با اتحادیه اروپا بسر میبرد. براساس آمارها، محبوبیت و مقبولیت او در جامعه آمریکا تا حد ۳۰ درصد سقوط کرده است. دولتهای مهم عضو اتحادیه اروپا در تلاشند تا مسیر سیاستمداری خود با ترامپ را جدا سازند و از او فاصله بگیرند. شکاف در حزب جمهوریخواه در ادامه حمایت از ترامپ از یکسو و در سوی دیگر یکپارچگی دمکراتها علیه رفتارها و سیاستهای او موجب شده است که هنوز دولت ترامپ را در واشنگتن دولتی مستقر و مستحکم ندانند. مقابله رئیس جمهور آمریکا با رسانهها بر تشدید فضای ملتهب در واشنگتن میافزاید و از چهره ترامپ شخصیتی غیرقابل پیشبینی و طغیانگر میسازد. ترامپ خاورمیانه را با همه بحرانهای آن به دست اسرائیل و سعودیها سپرده است. آشفتگی شدیدتر در خاورمیانه و عبور تا مرز جنگ جدید، به خصوص بعد از بحران قطر و عربستان، نمای آشکار از مدیریت ترامپ شده است. ترامپ هر فرصتی که به دست میآورد نمایشی از ایران ستیزی را در گفتار خود آشکار میسازد. اگرچه وزیر خارجهاش، «تیلرسون» در کنگره گفت هنوز سیاست و استراتژی دولت درباره ایران تنظیم نهایی نشده است و در دست تحقیق و بررسی است، اما هیچ دولتی در صحنه بینالمللی نیست که به آینده سیاستهای ترامپ اطمینان کامل داشته باشد. آمریکای ترامپ اصلیترین پایگاه و محور آشفتگی در صحنه بینالمللی شده است. او خود بارها گفته است در سیاست بینالمللی از دو محور بهرهگیری میکند، تهدید و معامله، تهدید را برای تمکین پیش میکشد تا معامله سودآوری برای آمریکا بدست آید. یکی از کارشناسان بینالمللی ما مینویسد: «در مجموع، طرح جدید تحریم ایران اگر نهایی شود. میتوان آن را بد عهدی دیگری از جانب آمریکا به شمار آورد که با تعهد آمریکا مبنی بر اجرای توأم با حسن نیت توافقها و انجام هر اقدام لازم برای اجرای موفقیت آمیز آن، به ویژه با شرح مندرج در بندهای ۲۶ تا ۲۹ برجام منطبق نیست. اگر این طرح بعد از تصویب سنا، به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا برسد و ترامپ نیز آن را امضاء کند،اولین پیآمد آن گسترش شکاف اروپا با آمریکا و فاصله گرفتن پوتین از مذاکره باترامپ برای مصالحه خواهد بود.