لباس‌های سنتی بر دیوار نا مهربانی!‏
 

ایران کشوری با قدمت چند هزار ساله، بدون شک دارای نماد‌ها و شاخص‌های اصیلی است که نشان از هویت و اصالت فرهنگ و هنر مردم این بوم و بر دارند. آثار به جای مانده از اسلاف و پیشینیان ما در حوزه‌های گوناگون نیز موید این مطلب است که توجه به فرهنگ و نماد‌های هویتی در میان ایرانیان از اعتبار و جایگاه خاصی برخوردار بوده است و به کار گیری خلاقیت و هنرهای اصیل ایرانی در خلق آنها باعث شده است تا هیچ گاه گرد کهنگی بر روی آنها ننشیند.
وجود گویش‌های متنوع، خطوط و نقوش زیبا در صنایع و نماد‌های معماری، نقاشی‌ها و نگار گری‌های بی نظیر و سازه‌های چشم نواز، همگی از اصیل بودن فرهنگی بی همتا و عجین شده با هنر و ذوق ایرانی خبر می‌دهند که برخی از آنها اگر در دنیا بی نظیر نباشند، در زمره آثار کم‌نظیر خلق شده توسط نوع بشر است. با وجود چنین خلاقیت‌های حیرت آوری در میان هنرمندان سده‌های دور، تصور پوشیدن لباس‌های شکیل در آمیخته با هنر و سازگار با روح و جسم آدمی، دور از ذهن نیست و دلیل این مدعی نیز تنوع ساختار و طرح و نقش‌های پوشاک سنتی در میان اقوام ایرانی است و فراوانی آن‌ها تا حدی است که کمتر قومی را در کشور می‌توان یافت که نوع پوشش آنها با قومی دیگر مشابه باشد.
این لباس‌ها که ترکیبی از رنگواره‌ها و ظرافت‌های هنری را به همراه دارد، چشمان هر هنر دوستی را شیفته ظرافت و خلاقیت هنرمندان و دوزندگان آنها می‌کند. استفاده از رنگ‌های طبیعی به منظور تلفیق نقش با طبیعت، طراحی متناسب با فرهنگ و سنن هر قوم، سازگاری با محیط‌های کار و تلاش، هماهنگی و تناسب با محافل و مجالس و توجه به سن افراد، از شاخص‌های لباس‌های سنتی اقوام ایرانی محسوب می‌شود.
بی مهری به البسه سنتی در هزاره سوم:‏
‏ با وجود ظرائف خاص هنری و زیبایی‌های چشم نواز پوشاک سنتی ایرانی، متاسفانه در عصر کنونی هیچ رغبتی در نسل جدید به ویژه بانوان و جوانان در به تن کردن این پوشاک دیده نمی‌شود و خانواده‌های امروزی لباس‌هایی با سبک غربی و حتی دارای کلمات لاتین در بستر لباس را، به لباس‌های فاخر و زیبای سنتی ترجیح می‌دهند و طراحان لباس‌های جدید هم تمایلی برای الگو برداری از این دست لباس‌ها در طراحی‌های نوین ندارند و آنها نیز بیشتر در راه ترویج طرح‌های نوین و غربی گام بر می‌دارند.
در حقیقت لباس‌های بومی و سنتی را می‌توان بزرگترین بازنده جدال نابرابر مدرنیته و سنت در عرصه پوشاک، دانست. هر چند هنوز در برخی از مناطق ایران نظیر مناطق ترکمن نشین یا کرد نشین، پوشش غالب مردم به ویژه در مناطق روستایی یا حتی شهری لباس‌های سنتی است، ولی این نکته را باید بپذیریم که ذائقه پوشش مردم در سال‌های اخیر دچار دگردیسی اساسی شده است و لباس اکثریت افراد جامعه، پوشش‌های سنتی نیست و فقط درصد اندکی از مردم به پوشیدن این لباس‌هامبادرت می‌ورزند که قاطبه آنها را نیز افراد مسنی تشکیل می‌دهد که بیشتر در روستا‌ها یا شهر‌های کوچک سکونت دارند. در حقیقت استفاده از این نوع پوشاک محدود به مراسم شادی، افتتاحیه، اختتامیه، جشن‌های خانوادگی، رقص خنجر، جشن گندم، جشن خرما، جشن درو و برخی جشنواره‌های بومی و سنتی شده است. هر چند هر از گاهی مسئولان نیز در بدو ورود به استان‌های کشور، به صورت نمادین اقدام به پوشیدن این لباس‌ها می‌کنند!
دلایل عدم استفاده از البسه سنتی در خانواده‌ها:
عوامل بسیاری در مورد عدم استفاده از پوشش‌های سنتی در جوامع امروزی مطرح است که بدون شک اولین دلیل آن، تغییر سبک زندگی در جامعه مدرنیته و صنعتی امروز است. هر چند برخی از کارشناسان معتقدند با توجه به تغییرات در سطح جامعه و متفاوت شدن سبک زندگی، نیاز به تنوع در طرح لباس و نوع پوشش امری طبیعی است و نباید در برابر آن مقاومت کرد، ولی ذکر این نکته ضروری است که تغییر سبک زندگی نباید به حذف یا نادیده انگاشتن نماد‌های فرهنگی و هویتی یک قوم بیانجامد. بلکه با یک نگاه منطقی و خلاقانه باید از الگوهای لباس‌های سنتی در طراحی لباس‌های جدید بهره گرفت تا علاوه بر مرتفع ساختن نیاز‌ها و الزامات سبک‌های نوین زندگی، فرهنگ‌ها و نماد‌های هویتی نیز را زنده نگه داشت.
دومین عامل در مهجوریت پوشاک سنتی ایرانی را می‌توان مهاجرت افراد دانست، مهاجرت از روستا‌ها به شهرها و حتی استان‌های دیگر باعث می‌شود، افراد خود را با محیط‌های جدید سازگار کنند و لازمه سازگاری با آن‌ها همرنگ شدن با جماعت است و تغییر سبک پوشش اولین گام در این راه محسوب می‌شود.
البته گرانی لباس‌های سنتی در مقایسه با سایر پوشاک، افزایش مُد گرایی
و برند پوشی‌های نسل جدید، الگوبرداری از نماد‌های غربی و حجم زیاد برخی از آنها، جنس لباس‌ها و متناسب نبودنشان با آب وهوای شهرها، صرف وقت زیاد به هنگام پوشیدن نسبت به بقیه پوشش‌ها و دست و پاگیر بودن آنها به دلیل استفاده از زیور آلات را می‌توان از سایر دلایل بی رغبتی افراد به پوشاک سنتی دانست.
هر چند شاید به دلایل گوناگون و تغییر سبک زندگی مردم، استفاده از برخی لباس‌های سنتی در محیط‌های کار یا بازار مقدور نباشد، ولی دلیل قانع کننده برای استفاده نکردن از این پوشاک در مراسم شادی و خانوادگی و جشنواره‌ها وجود ندارد.
سنت را برای همیشه به موزه نسپاریم: ‏
بدون تردید اگر تلاشی جدی و تاثیر گذار برای معرفی و احیای لباس‌های بومی و سنتی صورت نگیرد، نسل این دست پوشش‌ها نیز به سان بسیاری از صنایع و هنرهای دستی و گویش‌های محلی به خطر می‌افتد و شاید چند سال بعد این لباس‌ها را فقط بتوانیم در موزه‌ها ببینیم. لباس و زبان هر قوم را می‌توان در زمره اصلی‌ترین شاخص‌های هویتی آن قوم دانست که ریشه در قدمت و تاریخ آن دارد و هر گونه اهمال و سستی در حفظ پیشینه و ساختار آن‌ها می‌تواند لطمات
جبران ناپذیری به فرهنگ جامعه بزند. متاسفانه در سال‌های اخیر پان تهرانیسم و رواج کلماتی نظیر «محلی» یا «شهرستانی» باعث شده است تا بیشتر افراد به نوعی از تاریخ و گذشته خود که ریشه در هویت آبا و اجدادشان دارد، گریزان باشند و به نوعی خود را به شهرهای بزرگتر منتسب کنند. ‏
این نگاه و رویکرد مسموم باعث بی توجهی به فرهنگ و هویت تاریخی می‌شود که اولین تبعات را می‌توان در حذف یا فراموشی گویش، تغییر نوع پوشش و حتی نام خانوادگی افراد دید. بدون شک توجه به شاخص‌های فرهنگی و هویتی همه اقوام می‌تواند در زنده نگه داشتن فرهنگ‌های بومی و سنتی و از جمله پوشاک ایرانی موثر باشد. استفاده از این پوشش توسط مجریان صدا و سیما، نمایش و استفاده در فیلم‌ها و سریال‌ها و حتی تیزر‌های تبلیغاتی که به نوعی بینندگان اجباری دارند، برگزاری نمایشگاه‌های پوشاک سنتی، اهدای لباس‌های سنتی به عنوان بخشی از جوایز بانک‌ها، برگزاری مسابقات طراحی و دوخت لباس‌های سنتی با جوایز چشمگیر، برگزاری زنگ یا روز لباس‌های سنتی در مدارس و به ویژه مدارس دخترانه نیز از دیگر راهکار‌های کاربردی آشنا ساختن نسل جدید با این یادگاری های هنری محسوب می‌شود.
وحید حاج سعیدی

نسخه مناسب چاپ