دهه هفتاد، دهه خیزش شعرهای غیرمترقبه بود. دهه شکسته شدن خط قرمزهای فرم و زبان و روال شعر. دهه عصیان شاعران جوانی که عمری از کلیشه اطاعت کرده بودند و حق اظهارنظر یا پیشنهاد سبکی نداشتند.
شعر جوان، فارغ از تهران بزرگ، از شهرها و روستاهای ماضی بعید سر برآورد و در یک چشم به زدنی(یا به قول معلم عربیمان: لمحه العینی یا طرفه العینی به نظرم!) تمام مراکز ادبی ایران را فرا گرفت.
شاعران مبتکر از بین همین جوانها، خودی نشان دادند و رفته رفته مجلات ادبی تهران را تسخیر نمودند. طوری که بدون جنگ و خونریزی، سردمداران نهضت ادبی نیما در اختیار کارگزینی قرار گرفتند.
کاش اتاق فکری در پس این همه شور و شوق جوانمرگانه وجود داشت و شاعران خوشفکر دهه هفتادی که فلک را سقف شکافته بودند، طرحی نو در میانداختند. طرحی ماندگار با شاعرانی عمیق!
یکی از شاعران شمال شهرستان که خوش درخشید و با نام شاعر خوب جنوبی، اصفهانی ماند؛ جناب «مسلم سرلک» است که شاعری صمیمی و فروتن و دوست نزدیک عباس خان گلکار، استاد مسلم کاریکاتور و طنز پارسی است و در شعر نیز چون استاد سلطانی، صاحب نام و اعتبار است.
سرلک با نام کوچک مسلم، بیشتر از اینکه با شعرهایش معروف عام و خاص شود، مثل من نان نام خود را میخورد و از دو “سین” مسلم و سرلک رانتخواری میکند. زود در یادها میماند و شعرش به چشم میآید!شعرهای چاپ شده از سرلک در نشریات ادبی دهه هشتاد، از تازگی و طراوت خاصی برخوردار بوده و خیلی زود نام او را در محافل ادبی ایران مطرح کرد.
شعر مسلم سرلک که اگر با همان سوژههای ملموس و کلمات ساده و بیان امروزی مردمی ادامه مییافت، زیباترین شعرفرانویی را به ارمغان میآورد، هنوز هم خواندنی و زیباست.
در مجموعه شعر «خوابهای محرمانه»، زبان یکدست مسلم سرلک دچار تغییرات شده و انگار این دفتر، مجموعهای از گزیده اشعار اوست که از نظر فرم و زبان در هیجان است.
* زبان نزدیک همین اخیر بودر هوا درید تا دورر دوید و پلنگر به سرعت یواش شد.
* اگر چه آسمان خالی استر نگاه کنر در این قفس هنوزر پرندهای جاری است.
* دستهایم به تو فکر میکنندر وقتی زیر چانهامر مشت میشوند.
* نه اخم و نه گیسهای آشفتهر نه شلیک واژه خلاصر زندانی شمار فقط به قید ضمانت جانر آزاد میشود.مسلم سرلک، مسافر همیشه در سفر شعر امروز است؛ با مُهری پر از نماز شکسته. او خواب دیده است که جهان با تمام وجود پروانه میشود. به گمان او دریا نهنگ خواهد شد.
سرلک بیشک شاعر برتر دهه فردا خواهد بود. چرا که او در این دشت از یاد رفته، فصل فصل غزال و یال و رمه را، رقصان دویده است:
* ترحیم آگهیر به وصلههای من نمیچسبدر به دنیا که میآیمر دنیا به من نمیآیدر همقد خودم نیستمر هموزن شعریر با ردیفهای سپید شما حتیر وگاه که درها را کنار رودررو میبینمر هر اتفاقی شبیه ناگوار میافتدر و من بدون شب از خواب میروم.
…. شب خوش!
code