قلم انداز
آغاز دیجیتالیسم
جهان امروز، فی‌الواقع جهانی است نو و مجزای از آنچه که در گذشته بوده است. و چون چنین است، باید نسبت به تدوین و ساماندهی نظام هستی شناخت آن اقدام کرد. اگر دیجیتالیته، نوعی از هستی است ـ که هست ـ هستی‌شناسی آن باید متناسب باشد. در اصل این مدعا تردیدی وجود ندارد چرا که صاحبنظران اعتراف کرده‌اند: «همه جهان جدید به صورت یک شبکه درآمده است؛ شبکه هستومندی که بافت اصلی و تاروپود آن را اطلاعات و نظام ارتباطات الکترونیک تشکیل می‌دهد.» (= عصر اطلاعات، ظهور جامعه شبکه‌ای، ج ۱ ر ۲۲).
اما به نظر می‌رسد تلاش‌های آگاهانه و قابل اعتنایی دربارة هستی شناخت این جهان صورت نگرفته است. آنچه تا امروز شاهد آن بوده‌ایم. گونه‌ای از گزارش و توصیف است که البته مطابق با واقع است ولی هنوز گام‌های تحلیلی بایسته برداشته نشده است و خلایی به چشم می‌خورد که باید دربارة آن تأمل و تفکر کرد.
آیا می‌توان برای دیجیتالیسم آغازی در نظر گرفت؟ اگر چنین چیزی هم ممکن باشد، آغازهای مختلفی پیشنهاد خواهد شد و آغازهای مختلفی مورد اشاره قرار خواهد گرفت که نمی‌توان گفت آغازهای مورد اشاره اشتباه یا غلط است‌، هر آغازی که ذکر شود، وجهی دارد و غلط نیست.
نکته بسیار مهم این است که در دیجیتالیسم ما شاهد یک پدیده بکر و بی‌سابقه نیستیم، بلکه مجموعه‌ای از عوامل و مسائل آن را سامان می‌دهند و به حرکت درمی‌آورند: علم، هنر، فکر، فرهنگ، فلسفه، زمینه‌هایی هستند که هر کدام نقش و سهمی در آغاز دیجیتالیسم دارند: به عنوان مثال، خط یا نقش چیزی است که اگر نمی‌بود، امکانی برای هیچ نوع پدیده‌ای نمی‌داشت از جمله دیجیتالیسم ولی مطلقاً در آغازها به چنین چیزی اشاره نمی‌شود. نیز ریاضی.
دیجیتالیسم در مبانی خویش متکی به ریاضی است و حضور زمان در اینترنت با ریاضی گره خورده و محاسبات ریاضی اینترنت و کلاً دیجیتالیسم جزو قواعد و قوائم کار به شمار می‌رود. به دیگر سخن، آنچه تحت عنوان دیجیتالیزم قابل مطالعه است، حاصل مجموعه‌ای از عوامل است که از گذشته‌های دور در ادوار مختلف بشری جریان داشته و به دوران متأخر رسیده است.
ادوار گوناگونی سپری شده است تا روزگار نو از راه برسد یا پدید بیاید و یکی از واقعیت‌های روزگار نو، همین پدیده است. بدین ترتیب دیجیتالیزم محل اتصال و تلاقی جریانهای مختلف فکری و فرهنگی است که بیش از هر چیز جنبه ارتباطی و مدرن دارد. ما در آینه دیجیتالیسم می‌توانیم بسیاری از واقعیت‌های کهن و قدیمی و بسیاری از واقعیت‌های نو و نوپدید را ملاحظه کنیم. شاید خطا نباشد اگر ادعا کنیم که تمام یا بسیاری از انقلابهای انسانی در این آینه قابل مشاهده است.
به این اعتبار، آن چیزی که سازنده و پردازنده دیجیتالیته است، عصاره‌ای از داشته‌ها، توانایی‌ها، خواست‌ها و موجودیت‌ فکری ـ ارتباطی بشر است که به این صورت متجلی شده است. از این رو، هر علم و فن و هر فکر و فرهنگی به گونه‌ای در این پدیده سهم داشته و ایفای نقش کرده است.

code

نسخه مناسب چاپ