کتاب شعر «نیلوفر نام دیگر زخم است»،سروده نیلوفر شریفی، شامل سه دفتر است که توسط انتشارات بوتیمار به چاپ رسیده است. در این کتاب، شاعر از وابستگی، درد، جنگ و تاریک بودن دنیای زنان جهان سوم و خاورمیانه می گوید. و این که چگونه این زن با زندگی دست و پنجه نرم میکند و شاعر در هر شعر هر بار به یک زن و یک درد و یک زخم بدل می شود .
«من چند نفر بودم؟
مونسر آمنه ر عایشه
و ساعت
هنوز
روی دیوار
درد می کشید
و دست راستم
لمس بود … »
در این مجموعه، براساس دیدگاه بیانی و زبانی، اکثر شعرها تشبیه محور است و شاعر گاهی با تشخص دادن به کلمات و با حسی مملو از زنانگی و سرشار از عاطفه، با زبانی روایی و توصیفی، حرف خود را بیان می نماید؛ چنان که گویی هدف شاعر ایجاد احساسی از دنیای اطراف نسبت به زن و جنس زن است. آنچنان که دیده می شوند و نه آن طور که شناخته می شوند.
اگرچه خواننده در متن به فضاهای گوناگونی پرتاپ می شود، اما در بعد اندیشگانی کلمات در سطح حرکت می کنند و گزاره صریح و سرراست به تحلیل می رود و معانی جای خود را به لفافه گویی و ابهام و ایهام برای مخاطب نمی دهند و جز همان افسوس و دریغ که حین خوانش برای مخاطب صورت می گیرد، جای تفکر بیشتر برای خواننده باقی نمی ماند و شعرها به تأویل و تفسیرهای گوناگون نمی انجامند و در خوانش و حتی در دوباره خوانی مخاطب به معنایی تازه از متن دست نمی یابد.
تمام شعر ها و حتی موتیف هایی که در کتاب آمده است، همگی یک بسامد دارند، جز حسرت و درد زن امروز در یک جامعه هنجارگریز چیز دیگری را القا نمی کنند. گرچه شعرهای امروزی باید اجتماعی باشد، اما میتوان با استعاره و نمادسازی و دیگر تواناییهایی که در زبان و ادبیات فارسی است، شعر را در بعدهای دیگر نیز سوق داد.
«مادرم می بافد
موهایم را …
و با اندوه
صدا می زند نامم را
دخترم
موهایت
مثل شکوفه های انار
زیباست
مثل ابریشم چین
مثل خوشه های گندم» (ص۱۹)
شکلوفسکی، هنر را به معنای ویرانی سویه خودکار ادراک می دانست؛ یعنی هر تصویر باید ادراکی تازه از موضوع را به دست دهد و نه این که معنایش را تکرار کن . بر اساس دیدگاه هنری، بیانی و ادبی در کتاب «نیلوفر نام دیگر زخم است»،رگه های شاعرانه زیبایی مانند:«صدای رویش استخوان،باران می بارد از گلوی ابرهای سیاه،شب در گلویم پنهان است و…»به چشم می خورد که به لحاظ بیانی نقطه عطف خوبی است برای شاعر، اما این مجموعه دارای حشوها و ضمائر پیوسته زیادی است که نبود آنها خدشه ای به شعر وارد نمی کند.
در تشبیه ها اگر از ادات تشبیه نو استفاده می شد به لحاظ شاعرانگی متن سیر صعودی بهتری داشت؛ چرا که امروزه استفاده از ادات تشبیه «چون،مثل و…» کاربردی در شعر، آن هم در شعر سپید ندارد .
«دست هایم مثل دریا می روند .» (ص ۶۶)
«رگ هایم چون حنجره پرنده ها سبز است» (ص۵۹ ).
یکی از اهداف هنر، کشف زیبایی و ایجاد حسی دلنشین است. گاهی این کشف زیبایی میتواند یک نوع بازی زبانی نیز باشد که در کتاب«نیلوفر نام دیگر زخم است» ،شریفی توانسته در بعضی موارد موفق باشد؛ مانند:«مادرر هزار هیروشمای دیگر استر تکه تکهرزیر یک پیر _ آهن».
به عنوان نمونه در تضاد و تقابل و تقارن ترکیب”آواز خشکم” (ص،۱۵)به صورت تضاد معنایی صورت گرفته و تقابل هایی همانند: گذشته و آینده، زندگی و مرگ، غم و شادی و مواردی از این دست، دراین مجموعه به چشم می خورد.
در این اثر دائماً روی موضوعی زوم میشود و به آن ارجاع داده می شود و حقیقتی به اشکال گوناگون به تکرار می رسد که شاعر با برجسته سازی بعضی کلمات به لحاظ بیانی شعر را به اوج می رساند.
به عنوان نمونه «صدای رویش استخوانها،رزخم از میان آجرها و دیوارهای تو در تو جوانه می زند» و یا«ای قطار سهمگین زمانر تو… کجا می بریرنیستی را؟»،درد، مرگ و ویرانی را می بینیم که در کل این مجموعه پخش و پراکنده است و معنایش از مرگ طبیعی هم فراتر رفته است و نا امیدی و اندوه را در یک بستر نوستالوژیک تداعی می کند.
در کل، اکثر شعرها هوشیارانه معماری شده و عناصری چون عاطفه و تخیل در آن به خوبی دیده می شود و گاه به لحاظ زبانی بر آن ایراداتی وارد است.
code