بعد از«بای بسم الله»، در این یادداشت به پدیده ای به نام «شلختگی زمان» در برنامه های فرهنگی – دینی خواهیم پرداخت. تعریفی که برای این پدیده می توان ارائه داد،«عدم تناسب مدت زمانی است که به هر یک از برنامه ها در یک بسته دینی اختصاص داده می شود.»
این شلختگی به خاطر تخصیص و توزیع غیر منطقی و ناعادلانه زمان به برنامه های پیش بینی شده در بسته فرهنگی مورد اشاره به وجود می آید. برای مثال اولویت دادن به مداحی به جای سخنرانی و ادامه برنامه های عزاداری و سینه زنی در ایام تاسوعا و عاشورا به جای اقامه نماز اول وقت. این تبعیض و نابسامانی زمانی به اوج خود می رسد که جایگاه مداح و عالم دینی عوض می شود، به این معنا که یک ساعت از برنامه به مداحی اختصاص داده
می شود و یک ربع به سخنرانی! و یا در مواردی انجام مستحبات دینی بر واجبات تقدم پیدا می کند. در حالی که در روایات و احادیث تاکید شده که هرگز نباید واجبات را فدای مستحبات کرد:«إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا: زمانی که انجام مستحبات به واجبات لطمه می زند باید مستحب را فدای واجب کرد نه واجب را فدای مستحب.»
(وسائل الشیعهرالشیخ حرعاملیر۴ر ۲۸۶ر۶۱- باب جواز التطوع بالنافله أداء وقضاء…ص:۲۸۳٫)
اجازه بدهید این یادداشت را با نقل داستانی تامل برانگیز از زبان استاد شهید، آیت الله مرتضی مطهری ادامه بدهم. این داستان اگرچه کمی طولانی است، ولی برای جمع بندی و نتیجه گیری از بحث، بازخوانی آن ضروری است.
حکایت مرد تازه مسلمان
«دو همسایه که یکی مسلمان و دیگری نصرانی بود گاهی با هم راجع به اسلام سخن می گفتند. مسلمان که مرد عابد و متدینی بود آنقدر از اسلام توصیف و تعریف کرد که همسایه نصرانی اش به اسلام متمایل شد و قبول اسلام کرد.
شب فرا رسید. هنگام سحر بود که نصرانی تازه مسلمان دید درِ خانه اش را می کوبند. متحیر و نگران پرسید: کیستی؟
از پشت در صدا بلند شد: من فلان شخصم، و خودش را معرفی کرد. همان همسایه مسلمانش بود که به دست او به اسلام تشرف حاصل کرده بود.
– در این وقت شب چکار داری؟
– زود وضو بگیر و جامه ات را بپوش که برویم مسجد برای نماز.
تازه مسلمان برای اولین بار در عمر خویش وضو گرفت و به دنبال رفیق مسلمانش روانه مسجد شد. هنوز تا طلوع صبح خیلی باقی بود. موقع نافله شب بود. آنقدر نماز خواندند تا سپیده دمید و موقع نماز صبح رسید. نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقیب بودند که هوا کاملا روشن شد. تازه مسلمان حرکت کرد که برود به منزلش، رفیقش گفت: کجا می روی؟
– می خواهم برگردم به خانه ام. فریضه صبح را که خواندیم، دیگر کاری نداریم.
– مدت کمی صبر کن و تعقیب نماز را بخوان تا خورشید طلوع کند.
– بسیار خوب.
تازه مسلمان نشست و آنقدر ذکر خدا کرد تا خورشید دمید. برخاست که برود، رفیق مسلمانش قرآنی به او داد و گفت: فعلا مشغول تلاوت قرآن باش تا خورشید بالا بیاید، و من توصیه می کنم که امروز نیت روزه کن، نمی دانی روزه چقدر ثواب و فضیلت دارد!
کم کم نزدیک ظهر شد. گفت:«صبر کن، چیزی به ظهر نمانده، نماز ظهر را در مسجد بخوان.» نماز ظهر خوانده شد. به او گفت: «صبر کن، طولی
نمی کشد که وقت فضیلت نماز عصر می رسد، آن را هم در وقت فضیلتش بخوانیم.» بعد از خواندن نماز عصر گفت:«چیزی از روز نمانده.» او را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسید.
تازه مسلمان بعد از نماز مغرب حرکت کرد که برود افطار کند. رفیق مسلمانش گفت: «یک نماز بیشتر باقی نمانده و آن نماز عشاء است. صبر کن تا حدود یک ساعت از شب گذشته.» وقت نماز عشاء (وقت فضیلت) رسید و نماز عشاء هم خوانده شد. تازه مسلمان حرکت کرد و رفت.
شب دوم هنگام سحر بود که باز صدای در را شنید که می کوبند، پرسید: کیست؟
– من فلان شخص همسایه ات هستم، زود وضو بگیر و جامه ات را بپوش که به اتفاق هم به مسجد برویم.
– من همان دیشب که از مسجد برگشتم، از این دین استعفا کردم. برو یک آدم بی کارتری از من پیدا کن که کاری نداشته باشد و وقت خود را بتواند در مسجد بگذراند. من آدمی فقیر و عیال مندم، باید دنبال کار و کسب روزی بروم.
(مجموعه آثار شهید مطهری . ج۱۸، ص: ۲۵۲)
راهکار مقابله با «انفعال دینی»
این داستان، بر ضرورت مدیریت «زمان» و مقابله با پدیده نابسامانی یا «شلختگی زمان» در عبادات و برنامه های دینی تاکید دارد. امر مهمی که در برنامه های مذهبی روزگار ما سخت مورد غفلت قرار گرفته است. یکی از تبعات ناگزیر این غفلت،
بی تفاوتی و«انفعال دینی» – بخصوص در نسل نوجوان و جوان – است. به این معنا که رفته رفته میان نسل امروز و دین شکاف و دلزدگی ایجاد می شود.
هر چند پدیده بی نظمی و«نابسامانی زمان» دامنگیر اکثر برنامه های دینی روز و روزگار ماست، ولی این پدیده در برنامه های مداحی(مرثیه خوانی و مولودی خوانی) که پیش و بیش از«معرفت افزایی» با هدف «شور افزایی» برگزار می گردد، ظهور و بروز بیش تری دارد. به طوری که در بعضی از برنامه ها، زمان مداحی آنقدر طولانی می شود که با کمال تاسف مجالی برای سخنرانی عالمان و اندیشمندان که باید اصل و اساس مجالس اصیل دینی باشند، باقی نمی ماند. یعنی بخش اعظم برنامه ها –
بی هیچ تقدم و تاخر معقول و عادلانه ای – صرفا بر اساس ذوق و سلیقه گرداننده مجلس و به منظور بازار گرمی به مداحی و مرثیه خوانی اختصاص داده می شود. بدیهی است محصول چنین مدیریتی چیزی جز این نخواهد بود که مداح به جای یک ربع، یک ساعت مداحی کند و عالم دینی به جای یک ساعت، یک ربع! و این به نوعی مصداق «افراط و تفریط» در سلوک دینی ماست.
افراط و تفریط در«سلوک دینی» مذموم است
مولی الموحدین، حضرت علی(ع)
می فرماید:«إقتَصِدْ فی مَعیشَتِکَ و اقتَصِدْ فی عِبادَتِک.»، در أمور خود – چه معیشتی و چه عبادتی – هر دو در حد وسط و اعتدال باش. (سفینه، ج ۲ ، ص ۴۳۱)
حضرت لسان الغیب حافظ شیراز نیز در همین خصوص گفته است:
دلا، دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
از فحوای کلام امیر(ع) می توان نتیجه گرفت که هر گونه «افراط» و «تفریط» در اسلام مذموم است. چرا که نتیجه محتوم آن «دین گریزی» و میدان فراهم کردن برای رشد و قد کشیدن نحله های دینی غیر اصیلی همچون القاعده، طالبان، داعش و گروه های
تکفیری است.
در زمان حضرت علی نیز فرقه خوارج که خود را مسلمان تر از امیر المومنین(ع) می دانستند، به خاطر دینداری جاهلانه که بر مبنای درک و برداشت صوری و سطحی از اسلام استوار بود و با حقیقت اسلام ناب محمدی فاصله ای از زمین تا آسمان داشت، فاجعه شهادت قرآن ناطق حضرت علی را رقم زدند.
در تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی نیز، عالمان و شخصیت های بزرگی چون شهید مطهری ها،
بهشتی ها، مفتح ها، چمران ها، باهنرها و… توسط گروه های افراطی دینی به شهادت رسیدند. گروه هایی
که با نقاب دین به میدان آمده بودند و خود را برحق و دیگران را گمراه و باطل می دانستند.
هر عیب که هست، از مسلمانی ماست
بر خلاف چنین تصوری، بنای دین مبین اسلام که از کاملترین ادیان الهی است، بر اعتدال، آسانی و عدم سختگیرى نهاده شده است که برای هر فطرت روشنی، گیرایی و جاذبه دارد. این امر در مورد عبادات و برنامه های مذهبی نیز صادق است. یعنی فلسفه عبادات اسلامی بر رعایت حال بندگان خدا و سهولت و آسانی نهاده شده است. چنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»: خدا، آسانىِ شما را میخواهد، و دشوارىِ شما را نمیخواهد. (بقره، ۱۸۵)
«وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»: و در دین (اسلام) براى شما هیچ مشقّت و سختى
طاقت فرسایى قرار نداده است. (حج، ۷۸)
«لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا»: خداوند هیچکس
را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند. (بقره، ۲۸۶)
پیامبر اکرم (ص) نیز می فرماید:«ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشه گیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و سهل و آسان است، مبعوث کرده است».
( الفروع من الکافی، ج ۵، ص ۴۹۴٫)
با عنایت به احادیث بالا، می توان نتیجه گرفت که:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست، از مسلمانی ماست
ضرورت «مدیریت زمان»
با عنایت به آیات فوق، طولانی کردن مدت زمان برنامه های دینی به علت عدم مدیریت شایسته نیز می تواند یکی از مصداق های این «سختی» تلقی شود که علاوه بر ایجاد ملال و کاهش تاثیر معنوی این برنامه ها، در دراز مدت میان نسل امروز و دین فاصله ایجاد می کند. بدیهی است شرکت در این برنامه ها در حد معقول، امری پسندیده و دارای ثواب است. ولی وقتی یک مراسم عبادی آنقدر طولانی شود که زندگی عادی انسان را فلج کند، از نظر آموزه های دینی، شرکت در چنین مراسمی توصیه نمی شود. چرا که مراسم دینی نباید آنقدر طولانی شود که انسان را از کار و زندگی بیاندازد. از این منظر ضروری است که برنامه ریزی های فرهنگی در مساجد، تکایا، حسینیه ها و هیات ها متناسب با تحمل و توان جسمی، روحی و روانی و شرایط سنی مخاطبین صورت گیرد. بدون تردید ایجاد جذابیت و کوتاه بودن برنامه ها در افزایش استقبال مخاطبان تاثیرگذار خواهد بود. ضمن آن که در اسلام عبادت منحصر به نماز و روزه و انجام مناسک مذهبی نمی شود، و هر کاری که با خلوص نیت و برای رضای خدا انجام شود، حکم عبادت را دارد، بخصوص خدمت به بندگان خدا. چنان که سعدی گفته است:
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
«شلختگی زمان»، آفت مراسم دینی
برای پیشگیری از تبعات «شلختگی زمان» که یکی از آفات مراسم دینی است، ضرورت مدیریت هوشمندانه زمان در برنامه های مذهبی برای بهره وری بیش تر توسط متولیان و گردانندگان این مجالس به شدت احساس می شود که امید است در آینده به این مهم بیش تر توجه شود.
حُسن ختام این نوشتار را به فرازی از بیانات عالمِ عامل، حجت الاسلام والمسلمین فاطمی نیا در همین خصوص اختصاص می دهم:
«… طول دادن بیش از حد مجالس احیاء را ملاحظه بفرمایید. در تمام سالها ما یک شب داریم که فضلیت آن واقعا از عقول ما خارج است. اما در مجالس آنقدر مراسم را طولانی میکنند که مردم خسته میشوند، وقتی رمق دعا کردن از مردم گرفته شد تازه میگویند قرآنها را بیاورید. من قبلا در جاهای دیگر عرض کرده ام تاکید روایات بر این است که ما به نشاط نگاه کنیم. در حالی که در شب های قدر جلسه های احیاء را ۵ الی شش ساعت خواهیم داشت. دعای کمیلمان که باید بیست دقیقه طول بکشد معمولا دو ساعت و نیم، سه ساعت زمان میبرد. این ها روز قیامت جواب دارد، اگر صاحب شریعت بگوید چرا لطائف و ظرائف شریعت ما را در ذهن مردم ثقیل جلوه دادید، چه جواب خواهیم داد؟! یک جوان میخواهد برود دعای کمیل یا مراسم احیاء، اما میداند که رفتنش با خودش است، برگشتنش با کرام الکاتبین است! آخر شش ساعت هم احیاء می شود؟! آخر چه کسی گفته؟!»
code