توحش ژرمنی با فرسودگی رومی
برای اینکه مبادا تصور شود که چنین ارزیابی از اروپای قرون وسطی به آرای کنتور محدود میشود، بگذارید از رابرت لوپز مورخ ایتالیایی قرون وسطی، و استاد دانشگاه ییل مطلبی نقل کنم. وی این دوره را دوران «آمیزش توحش ژرمنی با فرسودگی رومی» تعریف میکند.
واقعیت هرچه باشد، مقایسه بین اروپای قرون وسطی و غرب آسیای اسلامی در مورد تولید، ترویج و سلوک با کتب، و تعدد و وسعت کتابخانههای عمومی و خصوصی در این دو منطقه نشان میدهد که منطقه اسلامی آسیای غربی از نظر اتکا بر کتابت، اساسا با اروپای قرون وسطی متفاوت بوده است. در حقیقت اختلاف کمّی در این حوزه به قدری زیاد است که نوعی اختلاف کیفی را در میان این دو تمدن القا میکند. به همین ترتیب، تکوین اندیشه علمی و نظری در این دو منطقه فرهنگی، باهم تفاوتهای اساسی دارد. بررسی آماری متون مربوط به علم ریاضی که بین قرون سوم تا یازدهم هجریرنهم تا هفدهم میلادی درجهان اسلام تألیف شدند، میتواند اوضاع را به صورت عینیتری نشان دهد.
این تحقیق منحصراً معطوف بر آثار در زمینه ریاضیات است که بین قرون سوم تا یازدهم هجریر نهم تا هفدهم میلادی درکشورهای مسلمان تدوین شدند و رسالههای مذهبی، فلسفی و گونههای دیگر را ممکن است سنجش تولید علمی صرف را در جامعه اسلامی مختل کند، به حساب نمیآورد. در این جدول تعداد چنین تألیفاتی در هریک از قرون این دوران مورد مطالعه، فهرست شده است:
دوران حیات فردوسی همزمان با اوج این فعالیت خردورزانه دوره اسلامی بوده است در همین دوران ژربر اوریاکی فقط به این خاطر که از علمای مسلمان اندلس کمی جبر و مقابله آموخته بود، شهرت «ساحر» کسب کرده بود! معانی ضمنی مطالبی که نقل کردیم باید بر همه کس روشن باشد.
کتبریاضیدردورهاسلامی
سال میلادی تعداد کتب
۹۰۰ـ۸۰۰ ۱۱۰
۱۰۰۰ـ۹۰۰ ۹۱
۱۱۰۰ـ۱۰۰۰ ۲۳۵
۱۳۰۰ـ۱۲۰۰ ۱۶
۱۴۰۰ـ۱۳۰۰ ۲۴
۱۵۰۰ـ۱۴۰۰ ۸
۱۶۰۰ـ۱۵۰۰ ۸
۱۷۰۰ـ۱۶۰۰ ۳
در مقایسه با جهان اسلام، دانش در اروپای قرون وسطی اساسا منحصر به آموزههای مذهبی بود. کتابخانههای غربی مجموعههایی مذهبی بودند که در درجه اول برای مقاصد دینی به کار میرفتند. به جای اینکه از آنها به عنوان وسیلهای برای کسب دانش به معنی اخص استفاده شود، از این مجموعهها به عنوان ابزارهای مجادله و بحث با بی دینان استفاده میشد. این مطلب از فحوای نامهای مورخ ۱۱۷۰م ر۵۶۵ق که از طرف راهبی به نام جفری از خدمه کلیسای سن بارب در نورماندی، خطاب به پیتر مانگوت راهبی از بوگرسی۱ در اسقفنشین تورس نوشته شده مستفاد میگردد: «دیر بدون کتابخانه، مانند قلعه است بدون زرادخانه، کتابخانه ما زرداخانه ماست. از آنجاست که ما احکام خدایی را مانند پیکانهای تیزی برای حمله به دشمنانمان بیرون میآوریم. از آنجاست که ما زره تقوا بر تن میپوشیم، و کلاهخود رستگاری بر سر مینهیم، سپر ایمان به دست میگیریم، و شمشیری روحانی که همان کلام الهی باشد بر کمر میبندیم.»
بر عکس، کتابخانههای مسلمانان آن زمان عمدتا غیردینی بود. کتابخانههای مسلمین حاوی منابع زیادی در باب موضوعات علمی، ادبی، نجوم، ریاضیات و تعداد زیادی از دیگر موضوعات غیردینی بود. شاید بگویند که شاهد تاریخی در باب رواج یا استفاده از کتابخانهها در غرب آسیا مبین شیوه زندگی طبقات فرهیخته در آن منطقه است و نه همه مردم، و نباید این شواهد را بر تمام جامعه تعمیم داد؛ اما دقیقا به این خاطر که فردوسی از طبقه عوام نبود و به طبقه نخبگان خردمند زمان خود متعلق بود، این شواهد قطعا به اثر وی مربوط میشود. به عبارت دیگر، شواهد مربوط به ماهیت منابع ادبی که در دسترس نخبگان فرهیخته زمان فردوسی بود بدون هیچ تردیدی به بررسی فعالیتهای ادبی وی نیز مربوط میشود.
دیوارنوشتهها
اتکای فراوان جامعه اسلامی بر سواد در دوران قرون وسطی از طریق شاهد دیگری نیز تأیید میشود، یعنی از طریق «دیوار نوشتهها»، یعنی مطالبی که بر در و دیوار نوشته میشد. گزارشهایی در باب فراوانی دیوار نوشتهها در ایران و در بقیه مناطق غرب آسیا در متون آثار ادبی کلاسیک فارسی و عربی به صورت پراکنده موجود است. این گزارشها نشان میدهند که فنّ کتابت در میان عوام مسلمانان بسیار رایجتر از اروپاییان بوده است. چنین دیوارنوشتههایی حتی در مورد ایران قبل از اسلام هم گزارش شدهاند.
ابن قتیبه (وفات:۲۷۸قر۸۹۱م) از ترجمة متنی از دورة قبل از اسلام نقل میکند که یکی از درباریان ایرانی پسرش را از نوشتن روی دیوارها یا دروازهها نهی میکند. در حاشیة همین مطلب و به عنوان یک جملة معترضه قابل ذکر است که این دیدگاه در بسیاری از مطالعات شاهنامه وجود دارد که آنچه از ادبیات ایرانیان قبل از اسلام به استثنای آثار اصیل دینی به ما رسیده، به طور شفاهی انتقال یافته است. من این دیدگاه را غیر محتمل میدانم. حکومتی به وسعت و پیچیدگی ساسانی نمیتوانسته از لحاظ اداری تنها با اتکا بر «سنّت شفاهی» باقی بماند، چنان که تنها رقیب آن، یعنی امپراتوری روم نیز بر شفاهیات متکی نبود. مقدار چشمگیری سند و مدرک پراکنده در متون کهن عربی وجود دارد که سطح بالای سواد را در جامعة ایران قبل از اسلام ثابت میکند. به هر حال این اطلاعات و شواهد وسیع، بررسی نشده باقی ماندهاند.
اما بازگردیم به اصل مطلب خودمان؛ این قضیه قابل اثبات است که در زمانی که بیشتر اروپاییها از جمله اعیان و اشراف اروپا بیسواد یا منتهای مراتب کمسواد بودند، نه تنها بیشتر طبقات پیشهور، اشرافی بلکه شاید عده معتنابهی از عامه مردم و سپاهیان در غرب آسیا سواد خواندن داشتند و احتمالا بر کتابت نیز قادر بودند. ابوالفرج اصفهانی(۲۸۴ـ۳۵۶قر۹۶۷ـ۸۹۷م) که شهرتش را مدیون تألیف کتاب الاغانی است، نه تنها یک مجلد کامل را به ذکر «کنیزکان شاعره» اختصاص داده که ثابت میکند سواد محدود به «نخبگان و سرآمدان» نبوده، بلکه رسالة کوتاهی شامل تعداد زیادی از دیوارنوشتههای جالب همت تدوین کرده است. وی نام این کتاب را «ادب الغرباء» گذاشته است. دیوارنوشتههای این کتاب از مساجد، مهمانخانهها، استحکامات، سنگ قبرها، تخته سنگها و دروازهها گردآوری شده بوده است. یکی از راویان وی، یک صوفی به نام علی بنعبدالله واسطی، از فراوانی گیج کنندة دیوارنوشتههای یافتشده روی دیوارهای داخلی منارة مسجد اصلی سامرا در عراق متحیر شده بوده. این نشان میدهد که افراد باسواد در میان عامة مردم زمان او کم نبودهاند. نیازی به گفتن نیست که چنین شرایطی در اروپای قرون وسطی وجود نداشته است.
انسان وجود یک ذهنیت متنمدارانه را حتی در میان اعضای اصناف دونپایهتر در ایران دورة قرون وسطی احساس میکند؛ مثلا حتی پیشگویانی که در دورة فردوسی زندگی میکردند، مجبور بودند که برای انجام حرفه خود بر متون کتبی متکی باشند. منوچهری (وفات:۴۳۲ر۱۰۴۱م) میگوید:
به سانِ فالگویانند مرغان بر درختان بر
نهاده پیشِ خویشاند، پر از تصویر دفترها
حداقل مطلبی که از این بیت به دست میآید، این است که نوعی تمایل به متون کتبی در بین فالگیران و پیشگویان هم شایع بوده است.اکثر مسلمانان غرب آسیا به نظام آموزشی دسترسی داشتند و این نظام به هیچوجه محدود به اولاد نخبگان و سرآمدان نبود. زمخشری(۴۶۶ـ ۵۳۸قر۱۱۴۳ـ۱۰۷۴م)، حکایتی نقل میکند که نشان میدهد چگونه معلمی در یک مدرسه فرزندان اغنیا و اولاد فقرا را تعلیم میداد. یاقوت از ابوحیان توحیدی (وفات:۴۱۴قر۱۰۲۳م) نقل میکند که وقتی ابنکیسان (وفات:۲۹۹قر۹۱۲م) یکی از متون دستوری ثعلب را تعلیم میداد، بیش از صد نفر از اشراف و ادیبان و تعداد زیادی از دیگر مردم در مجلس درسش حضور داشتندو اضافه میکند که ابنکیسان با فقرا و نجیبانی که به محضر وی میآمدند، عینا مثل هم رفتار میکرد.
*ترجمه فرهاد اصلانی و معصومه پورتقی
۱-Baugercy.