در این سلسله نوشتارها، تا امروز کوشش کردهایم تصویری از فضای مجازی و اصول و فروع آن ارائه بدهیم که نزدیک به واقع باشد. در طرح موضوعی با عنوان «دیجیتالیسم» هدفی جز این نداشتیم و نداریم که با آنچه سیطرة دیجیتال بر زندگی و سطوح فکری و فرهنگی و اخلاقی میتوان خواند، بیشتر آشنا شویم و چند و چون این موضوع را اندکی بیشتر و ملموستر بکاویم، چه در این پدیدة فراگیر، مسائل فراوانی وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
یکی از دلایل کمتر مورد توجه قرار گرفتن این مسائل، حضور همه جانبه و همه جایی دیجیتالیته و ابزار و آلات و ادوات و امکانات آن است که از چندی پیش، تقریباً همه جا را فراگرفته است. گذشته از شهرها و مراکز علمی و سازمانهای اجتماعی، امروزه حتی در دورافتادهترین روستاها هم، میتوان مظاهر ارتباطی و دستکم صوتی و تصویری دیجیتالیسم را مشاهده کرد.
همین اندازه از شیوع و حضور، به صورتی ناخودآگاه ـ البته طبیعی ـ آن را به یک امر عادی و متعارف تبدیل میکند و کمکم کنشها و واکنشها کوچک و بزرگ برآمده از اینترنت (به طور کلی) و زیرساختهای ارتباطی و اطلاعاتی دیگر، حالت «هنجار» پیدا میکند و زیر پوست «عادت» میرود و طبیعی است که بعد از آن، باید از «عادی» و «معمول» و «متعارف» بودن تمام آنچه به این پدیدهها مرتبط است، سخن گفت.
البته ما ممکن است به حسب جغرافیا و اقلیم زیستیمان و نیز به حسب الگوی سیاسی و اجتماعی خاصّی که داریم، با این حدّ از برداشت و تلقی فاصلههایی داشته باشیم که آنچه را که ما میگوییم «غیرعادی» جلوه میدهد و موضوع کلّی و اصلی بودن آن را کمرنگ نشان میدهد. با این حال، مسلم است که هیچ جامعهای، آری، هیچ جامعهای از آنچه سیطرة دیجیتالیسم و گسترش دیجیتالیته میخوانیم، دور نیست و فاصلة مورد تصور، چنان نیست که بتوان واقعاً آن را «دور» محسوب کرد.
در واقع، زندگی امروز و انسان امروز، یا در متن مجاز و فضای مجازی واقع است، یا در نزدیکی و حاشیه آن که رو به سمت این متن و همین کانون دارد. جای شک نیست که با آنچه پیش آمده و با قاطعیت در حال سیطره است، سخن گفتن از روان اینترنتی و جامعه اینترنتی و به دنبال آن روانشناسی و جامعهشناسی اینترنتی، امری وهمی و زاید نیست بلکه سخن گفتن از فرد و اجتماعی است که در برابر نگاه ما، جای فرد و اجتماع گذشته یا کلاسیک را گرفته است.
از همین جاست که دروازههای چند ده بحث گوناگون به روی ما گشوده میشود و لامحاله باید به مطالعاتی بیندیشیم که از عادیترین و روشنترین مسائل و مباحث شروع میشودو به ساختارها و بنیادهایی میرسد که یکی از آنها هستیشناسی جدید و معرفتشناسی مرتبط با این نحوه از هستی و انسان و عالم است.
شاید سخن گفتن از هستیشناسی اینترنتی یا معرفتشناسی جدید و متمایز حاصل آمده از زیرساختهای پدیدههای اصلی و فرعی آنچه فضای مجازی خوانده میشود، زودهنگام باشد و عدهای آن را به سخره هم بگیرند ولی…
یکی از دلایل کمتر مورد توجه قرار گرفتن این مسائل، حضور همه جانبه و همه جایی دیجیتالیته و ابزار و آلات و ادوات و امکانات آن است که از چندی پیش، تقریباً همه جا را فراگرفته است. گذشته از شهرها و مراکز علمی و سازمانهای اجتماعی، امروزه حتی در دورافتادهترین روستاها هم، میتوان مظاهر ارتباطی و دستکم صوتی و تصویری دیجیتالیسم را مشاهده کرد.
همین اندازه از شیوع و حضور، به صورتی ناخودآگاه ـ البته طبیعی ـ آن را به یک امر عادی و متعارف تبدیل میکند و کمکم کنشها و واکنشها کوچک و بزرگ برآمده از اینترنت (به طور کلی) و زیرساختهای ارتباطی و اطلاعاتی دیگر، حالت «هنجار» پیدا میکند و زیر پوست «عادت» میرود و طبیعی است که بعد از آن، باید از «عادی» و «معمول» و «متعارف» بودن تمام آنچه به این پدیدهها مرتبط است، سخن گفت.
البته ما ممکن است به حسب جغرافیا و اقلیم زیستیمان و نیز به حسب الگوی سیاسی و اجتماعی خاصّی که داریم، با این حدّ از برداشت و تلقی فاصلههایی داشته باشیم که آنچه را که ما میگوییم «غیرعادی» جلوه میدهد و موضوع کلّی و اصلی بودن آن را کمرنگ نشان میدهد. با این حال، مسلم است که هیچ جامعهای، آری، هیچ جامعهای از آنچه سیطرة دیجیتالیسم و گسترش دیجیتالیته میخوانیم، دور نیست و فاصلة مورد تصور، چنان نیست که بتوان واقعاً آن را «دور» محسوب کرد.
در واقع، زندگی امروز و انسان امروز، یا در متن مجاز و فضای مجازی واقع است، یا در نزدیکی و حاشیه آن که رو به سمت این متن و همین کانون دارد. جای شک نیست که با آنچه پیش آمده و با قاطعیت در حال سیطره است، سخن گفتن از روان اینترنتی و جامعه اینترنتی و به دنبال آن روانشناسی و جامعهشناسی اینترنتی، امری وهمی و زاید نیست بلکه سخن گفتن از فرد و اجتماعی است که در برابر نگاه ما، جای فرد و اجتماع گذشته یا کلاسیک را گرفته است.
از همین جاست که دروازههای چند ده بحث گوناگون به روی ما گشوده میشود و لامحاله باید به مطالعاتی بیندیشیم که از عادیترین و روشنترین مسائل و مباحث شروع میشودو به ساختارها و بنیادهایی میرسد که یکی از آنها هستیشناسی جدید و معرفتشناسی مرتبط با این نحوه از هستی و انسان و عالم است.
شاید سخن گفتن از هستیشناسی اینترنتی یا معرفتشناسی جدید و متمایز حاصل آمده از زیرساختهای پدیدههای اصلی و فرعی آنچه فضای مجازی خوانده میشود، زودهنگام باشد و عدهای آن را به سخره هم بگیرند ولی…
code