عهدنامة شاپور
ابن ابیالحدید معتزلی در شرح عهدنامه امیر مؤمنان علی علیهالسلام به مالک اشتر مینویسد: در عهدنامة شاپور پسر اردشیر برای پسرش، سخنانی دیدم که شبیه سخن امیرالمؤمنین(ع) در این عهدنامه است و آن این سخنان شاپور است:
بدان که پایداری فرمانروایی تو به پیوستگی درآمد خراج است و آن فراهم نشود جز به آبادی سرزمینها؛ و رسیدن به کمال هدف در این راه، نیکوداشتن احوال خراجگزاران با دادگری میان ایشان و یاریدادن آنان است که پارهای از کارها سبب پارهای دیگر از کارهاست و عوام مردم ساز و برگ خواصاند و هر صنف را به صنف دیگر نیاز است.
برای کار خراج، بهترین دبیری را که ممکن باشد، برگزین و باید که اهل بینش و پاکدامنی و کفایت باشند، و با هریک از آنان، مردی دیگر را بفرست که بر او یاری رساند و زودتر آسوده شدن از جمع کردن خراج را ممکن سازد و اگر آگاه شدی که یکی از ایشان خیانت و ستمی کرده است، او را عقوبت و در عقوبت او مبالغه کن.
برحذر باش که بر سرزمینی پرخراج، کسی جز مرد بلندآوازة بزرگ منزلت را نگماری و هیچ یک از فرماندهان سپاه خود را که آمادة جنگ و سپر در قبال دشمنان هستند، بر کار خراج مگمار که شاید گرفتار خیانت یکی از ایشان یا تباه ساختن کار ولایت از سوی او شوی و در این حال، اگر آن مال را بر او ببخشی و از تبهکاری او چشم بپوشی، مایة هلاک و زیان تو و رعیت میشود و انگیزة تباهی دیگری میگردد و اگر او را مکافات کنی، تباهش کردهای و سینهاش را تنگ ساختهای و این کار از دوراندیشی به دور، و اقدام بر آن نکوهیده است، در عین حال که کوتاهی در این باره هم ناتوانی است.
و بدان که برخی از خراجدهندگان پارهای از زمین و ملک خود را به اختیار برخی از ویژگان و اطرافیان شاه مینهند و این کار به دو منظور صورت میگیرد که برای تو شایسته است آن هر دو منظور را خوشنداشته باشی:
یا برای جلوگیری از ستم عاملان خراج و ظلم والیان است که این نمودار بدرفتاری عاملان و ناتوانی پادشاه در اموری است که زیر فرمان اوست، یا برای خودداری از پرداخت آنچه برایشان واجب است، صورت میگیرد و این کاری است که با آن آداب رعیت تباهی و اموال پادشاه نقصان میپذیرد. از این کار برحذر باش و هر دو را عقوبت فرمای، چه آن کس را که مال خود را در اختیار نهاده است و چه آن را که پذیرفته است.
*جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه
(ج۷، ص۱۲۹)
ابن ابیالحدید معتزلی در شرح عهدنامه امیر مؤمنان علی علیهالسلام به مالک اشتر مینویسد: در عهدنامة شاپور پسر اردشیر برای پسرش، سخنانی دیدم که شبیه سخن امیرالمؤمنین(ع) در این عهدنامه است و آن این سخنان شاپور است:
بدان که پایداری فرمانروایی تو به پیوستگی درآمد خراج است و آن فراهم نشود جز به آبادی سرزمینها؛ و رسیدن به کمال هدف در این راه، نیکوداشتن احوال خراجگزاران با دادگری میان ایشان و یاریدادن آنان است که پارهای از کارها سبب پارهای دیگر از کارهاست و عوام مردم ساز و برگ خواصاند و هر صنف را به صنف دیگر نیاز است.
برای کار خراج، بهترین دبیری را که ممکن باشد، برگزین و باید که اهل بینش و پاکدامنی و کفایت باشند، و با هریک از آنان، مردی دیگر را بفرست که بر او یاری رساند و زودتر آسوده شدن از جمع کردن خراج را ممکن سازد و اگر آگاه شدی که یکی از ایشان خیانت و ستمی کرده است، او را عقوبت و در عقوبت او مبالغه کن.
برحذر باش که بر سرزمینی پرخراج، کسی جز مرد بلندآوازة بزرگ منزلت را نگماری و هیچ یک از فرماندهان سپاه خود را که آمادة جنگ و سپر در قبال دشمنان هستند، بر کار خراج مگمار که شاید گرفتار خیانت یکی از ایشان یا تباه ساختن کار ولایت از سوی او شوی و در این حال، اگر آن مال را بر او ببخشی و از تبهکاری او چشم بپوشی، مایة هلاک و زیان تو و رعیت میشود و انگیزة تباهی دیگری میگردد و اگر او را مکافات کنی، تباهش کردهای و سینهاش را تنگ ساختهای و این کار از دوراندیشی به دور، و اقدام بر آن نکوهیده است، در عین حال که کوتاهی در این باره هم ناتوانی است.
و بدان که برخی از خراجدهندگان پارهای از زمین و ملک خود را به اختیار برخی از ویژگان و اطرافیان شاه مینهند و این کار به دو منظور صورت میگیرد که برای تو شایسته است آن هر دو منظور را خوشنداشته باشی:
یا برای جلوگیری از ستم عاملان خراج و ظلم والیان است که این نمودار بدرفتاری عاملان و ناتوانی پادشاه در اموری است که زیر فرمان اوست، یا برای خودداری از پرداخت آنچه برایشان واجب است، صورت میگیرد و این کاری است که با آن آداب رعیت تباهی و اموال پادشاه نقصان میپذیرد. از این کار برحذر باش و هر دو را عقوبت فرمای، چه آن کس را که مال خود را در اختیار نهاده است و چه آن را که پذیرفته است.
*جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه
(ج۷، ص۱۲۹)