شد فاش در آفاقم آوازه شیدایی
معروف جهان گشتم از دولت رسوایی
خیز ای دل دیوانه کز بهر تو میگردند
ویرانه به ویرانه طفلان تماشایی
وقت است که خون گردد، بیم است که خون گریم
دل از ستم تنها من از غم تنهایی
تا چند به دورانت میخواهم و خون نوشم
آب طربت خون باد ای ساغر مینایی
فرمود طبیب امروز تجویز به گل قندم
فحش از چه نمیگویی لب از چه نمیخایی
گفتی که شوم سرمست گیرم به دو بوست دست
از بهر چه خواهی بست عهدی که نمیپایی
یار من و یار تو آن غایب و این حاضر
یغما من و خاموشی بلبل تو و گویایی
یغمای جندقی
معروف جهان گشتم از دولت رسوایی
خیز ای دل دیوانه کز بهر تو میگردند
ویرانه به ویرانه طفلان تماشایی
وقت است که خون گردد، بیم است که خون گریم
دل از ستم تنها من از غم تنهایی
تا چند به دورانت میخواهم و خون نوشم
آب طربت خون باد ای ساغر مینایی
فرمود طبیب امروز تجویز به گل قندم
فحش از چه نمیگویی لب از چه نمیخایی
گفتی که شوم سرمست گیرم به دو بوست دست
از بهر چه خواهی بست عهدی که نمیپایی
یار من و یار تو آن غایب و این حاضر
یغما من و خاموشی بلبل تو و گویایی
یغمای جندقی
code