در نهضت مشروطیت، بازرگانان سنتی، با ترقیخواهان و آزادیخواهان جبهه متحد ساخته و با تشکیل انجمنها، جهتگیریهای سیاسی میکنند. برخی از این انجمنها حتی پس از پیروزی نهضت مشروطیت ادامه بقا داده و بازار، نقش مهم خود را حفظ میکنند. بازار در تاریخ اقتصادی و سیاسی این شهر، همواره نقشی عمده بر عهده داشته است. اوج فعالیتهای سیاسی بازاریان تبریز را باید در جریان انقلاب مشروطه جستجو کرد.
در کتاب ایران بین دو انقلاب، به نقش بازار، بازاریان و اساساً طبقه بازرگان جامعه و تحول اساسی که در پیکره بازار و در آستانه قرن بیستم به وجود آوردند اشاره کرده و به روشنی نشان میدهد که چگونه این قشر در هم تنیده توانسته به رهبران جنبش ملی تبدیل شود: «بازار از حجرهها، کارگاهها، بانکها، محل کار اصناف، فروشگاهها، مراکز تجاری، و اماکن مذهبی تشکیل میشد. در این بازارها، تجار کالای خود را میفروختند، صنعتگران به تولید اشتغال داشتند،بازرگانان مسجد میساختند، مراجع مذهبی وعظ میکردند، دولت به ذخیره غله میپرداخت، صرافان وام میدادند، و اشراف و برخی شاهان نیز بر سر وام چانه میزدند.
به رغم اینکه بازارها و بازاریان کارکردهای اقتصادی ـ اجتماعی مهم و حساسی داشتند، به دلیل تفاوتها و اختلافهای گروهی، نفوذ سیاسی چندانی نداشتند؛ زیرا عوامل جغرافیایی، شهرها را از یکدیگر جدا میکرد و رقابتهای فرقهای، سازمان، و زبانی درون شهرها نیز به چندپارگی بازار شهر میانجامید. بنابراین طبقه متوسط سنتی، نه به صورت یک نیروی سیاسی ملی و گسترده، بلکه به مثابه پدیدهای اجتماعی ـ اقتصادی بود. نفوذ و فشار غرب و واکنش شاهان قاجار ـ یا شاید نبود واکنش جامع و مناسب دولتی ـ این وضعیت را کاملاً دگرگون کرد. طبقه متوسط، که در آغاز سده نوزدهم به صورت اجتماعات همبسته کوچک بومی بود، در آغاز سده بیستم به یک نیروی همبسته ملی تبدیل شد که برای نخستین بار، از شخصیت و هویت سیاسی مشترک خود، آگاهی داشت.»۴۱
با پیوستن ایران به اقتصاد جهانی ـ که در پی حصول پیشرفتهایی در راهسازی، ایجاد خطوط تلگراف، انتشار روزنامه، و ایجاد نظام پستی پدید آمد ـ بازارهای محلی در اقتصاد ملی ادغام گردید و حجم بالای واردات کالاهای ماشینی، و رواج کشاورزی تجاری، صنایع سنتی را تضعیف و خودکفایی جوامع بومی را از بین برد. نتیجه آنکه «بیشتر بازاریان، بیگانگان را دشمن مشترک خود قلمداد کردند.»۴۲
عواملی چون اتخاذ و اجرای تصمیمات مهم اقتصادی در تهران، فروش امتیازات گوناگون به بیگانگان، نادیده گرفتن درخواستهای مردم مبنی بر وضع عوارض بیشتر بر واردات، و نیز وضع تعرفههای حمایتی برای بقای تولیدکنندگان بومی ـ که از طرف دولت اتفاق افتاد، نه تنها تولیدکنندگان بومی، بلکه بازرگانان ایرانی را نیز تضعیف کرد. برای مثال یک بازرگان اروپایی برای واردات تولیدات پنبهای ۵ درصد عوارض گمرکی پرداخت میکرد؛ حال آنکه بازرگانان ایرانی واردکننده همان کالا، افزون بر آن، ۸ر۷ درصد عوارض اضافی، مالیاتهای بازار و محلی و عواض راه میپرداخت.۴۳
علاقهتجار تبریز به انقلاب مشروطه
میزان علاقهمندی و شیفتگی تجار تبریز به انقلاب مشروطه را از کمکهای بیدریغ برخی از آنان میتوان حدس زد.۴۴ برای تجار و بازاریان، به نسبت توان و علاقه آنها به انقلاب، قبضهای کمک ارسال میکردند.۴۵ «از تجار و اصناف و غیره قبض اعانه نوشته، میگرفتند و به مواجب مجاهدین و خرج فشنگ و غیره خرج میکردند.»۴۶
با امتناع مظفرالدین شاه در امضا و تصویب نظامنامة انجمنهای ایالتی (در تاریخ چهاردهم جمادیالثانی ۱۳۲۴ق)، مردم تبریز برای چندمین بار در آن ایام، بازار و مغازهها را بستند و خواستار ادامة روند مشروطه شدند. بستن بازار تبریز از بازار شیشهگرخانه آغاز شد و با تیراندازی دو نفر در دیگر بازارها، ترس بازاریان و مغازهداران از محمدعلی میرزا ـ ولیعهد قاجار در تبریز ـ ریخته شد و آنان با بستن مغازهها و همراهی با مشروطهخواهان تهران، دولت و حکومت را در تنگنا قرار دادند. بازاریان اولین گروهی بودند که با تعطیل کردن محل کسب و کار خود، در مسجد صمصامخان تجمع کردند و به تدریج علما و روحانیون به آنان پیوستند. پس از ده روز تعطیلی بازار و هوشیاری مردم تبریز، بالاخره شاه طی تلگرافی از تهران به تبریز، اجازه داد تا مردم نمایندگان خود را انتخاب کرده، راهی تهران کنند.۴۷
محمدعلی میرزا که در زمان ولیعهدیاش در تبریز، اجازة تشکیل انجمن ایالتی را نداده بود، توجهی به مجلس شورای ملی نکرد. زمانی که بیاعتنایی شاه جوان به مشروطه و مجلس شورا به گوش اهالی تبریز رسید، کسبة شهر، بازار را بستند و به طور جدی خواستار مشروطة تامّه شدند.۴۸
در این دوره، تجار و بازرگانان کمکهای مالی فراوانی به ملیگرایان و آزادیخواهان کردند. آنان بار مالی تحصنها را به طور کامل برعهده میگرفتند. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطهطلب و مخارج خانوادههای آنان به کمک امثال حاجی مهدی کوزهکنانی و حاج میرزا آقا فرشی و دیگر تجار تهیه و تامین میشد.۴۹ وجود نامهایی چون علی موسیو، حاج مهدی کوزهکنانی،۵۰ حاج محمدباقر ویجویهای، حاج علی دوافروش، حاج اسماعیل امیر خیزی، میرکریم بزاز، مشهدی عباس قندفروش، جعفر چورکچی، محمدتقی طباطبایی ناظمالتجار، حاج رسول صدقیانی، حاج رضا جورابچی، مشهدی علی ماهوتچی، حاج میرزا آقا فرشی، حاجی تقی لک تبریزی،۵۱ حاج محمدعلی بادامچی، و حتی خود ستارخان، سردار ملی، و بسیاری نامهای دیگر در تاریخ مبارزات مشروطیت، این ادعا را به اثبات میرساند که در واقع «اهرم حرکت این جنبش عظیم اجتماعی و ملی را طبقة مزبور تشکیل میدادند.»۵۲
پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی
باید توجه داشت که عوامل متعددی همچون فروش منابع ثروت ملی در قالب امتیازات گوناگون به استعمارگران؛ نظام خانخانی و قدرت ایلات و عشایر و عدم وجود امنیت در راهها و به ویژه راههای کوهستانی؛ آگاهی تجار و بازرگانان از تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی مغربزمین؛ پیوند تجار با روحانیون و حمایت متقابل آنان از یکدیگر؛ و عواملی از این دست باعث گردید که تجار و پیشهوران و اصناف، در جنبش مشروطیت پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی حرکت کنند.۵۳
در انقلاب مشروطه، دکانهای بازار و بازارچههای این شهر، بارها و بارها مورد هجوم و غارت مخالفان این نهضت و عمال آنان قرار گرفت. حاج محمدتقی جورابچی در کتاب خاطراتش که وقایع تبریز و رشت را بین سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ق در بر میگیرد، از این بابت اظهار تأسف کرده و اشاره میکند «این خسارتی که در عرض این سه چهار ماه به اهل تبریز رسید، به هیچ شهری نرسیده.»۵۴ وی در جای دیگری در این باره مینویسد: «هرگاه آن خانهها و بازارها را که غارت کردهاند بنویسم، به حساب نمیآید که یک ثلث تبریز را خراب و ویران نمودند.»۵۵ ادامه دارد
پینوشتها:
۴۱٫ یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران: نشر نی، ۱۳۷۸، ص۷۵، ۷۶٫
۴۲٫ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۷۶٫
۴۳٫ همان، ص۷۷٫
۴۴٫ عبدالحسین ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطهخواهی با مقدمه: محمد حریری اکبری، تبریز، اختر، ۱۳۸۹، ص۷۶٫
۴۵٫ برای مثال وقتی برای حاج میرزا آقا فرشی (تاجر فرش) قبض اعانه صد تومانی به منظور کمک به مشروطهطلبان ارسال کردند، وی پانصد تومان که در آن زمان مبلغ چشمگیری بود، پرداخت کرد و گفت: «صد تومان برای من کم است. از افراد همردیف من باید وجه زیادی گرفته شود تا کارها سامان یابد.» (ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطهخواهی، ص۷۶)
۴۶٫ محمدتقی جورابچی، حرفی از هزاران کاندر حکایت آمد، به کوشش: علی قیصری، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۸۶، ص۱۴۸٫
۴۷٫ محمدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶، ص۲۳۴ـ۲۳۵
۴۸٫ ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، ص۲۶ و ۲۸٫
۴۹٫ ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه خواهی، ص۷۶٫
۵۰٫ از بازرگانان معروف و تأثیرگذار در جریان مشروطه بود. وی که از طرف مردم تبریز به «ابوالمله» ملقب گردید، «با دلی گشاده و چهرهای مصمم، پیشگام تأمین هزینه انقلاب» شد. حاج مهدی کوزهکنانی در باره حمایتش از نهضت مشروطه میگوید: «در این راه که به خرسندی و سرافرازی ایرانیان خواهد انجامید، من جان و دارایی خود را هرگز دریغ نخواهم داشت. همة هزینة قیام را از کیسه و جیب خود خواهم پرداخت.» حمایت مالی این تاجر آزادیخواه از ستارخان، در پیروزی مردم تبریز بسیار تأثیرگذار بود. (ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، ص۲۳۵؛ ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطهخواهی، ص۷۲ و ۷۸).
۵۱٫ یکی از تجار آزادیخواه که با پیشکش کردن همه موجودی غلهاش به فدائیان در هنگام محاصرة یازدهماهة تبریز، ارادت خود را به این جنبش نشان داد. در تاریخ ثبت است که هنگامی که ستارخان قصد داشت وجه آن را به حاج تقی بپردازد، وی چنین میگوید: «سردار، شما با جان برای آزادی فداکاری میکنید، من هم باید با بذل مال فداکاری نمایم. حاضرم تمام دارایی خود را در راه آزادی تقدیم کنم و اگر لازم باشد، جان خود را نیز فدا خواهم کرد.» (ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطهخواهی، ص۷۶)
۵۲٫ ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه خواهی، ص۷۱-۷۲٫
۵۳٫ همان، ص۷۲-۷۵٫
۵۴٫ جورابچی، حرفی از هزاران که اندر حکایت آمد، ص۱۴۶٫
۵۵٫ همان، ص۱۴۹٫