به وسیله کار، انسان از سلطة بیچون و چرای طبیعت رها میشود و میتواند وقت آزاد پیدا کند که در نتیجه به اندیشه و تدبیر بپردازد و شگفتیهای جهان آفرینش را دریابد و با عبادت، شکرگزاری خود را به درگاه خداوند عرضه کند. به علاوه، انسان نیاز به استراحت و خواب نیز دارد تا قوای جسمی و ذهنی او ترمیم شود و بتواند فعالیت های سازنده را ادامه دهد.
برای برخی افراد ممکن است به تدریج هدف ناشی از کار فراموش شود و خودِ کار جنبة هدف بگیرد. این افراد، «معتادان به کار» خوانده میشوند. کسانی که به قیمت فراموش کردن استراحت و خواب، کار میکنند و در نتیجه به تدریج تک بُعدی میشوند، اعتیاد به کار سبب از خود بیگانگی هم میشود. خانواده این فرد به تدریج از او فاصله میگیرند و او نمیتواند نقش خود را در خانواده ایفاء کند. خستگی، بیحوصلگی و حتی اضطراب و افسردگی نیز در این افراد ملاحظه میشود. گاهی وابستگی به کار مانع از تشکیل خانواده در این افراد میشود و زمانی به خود میآیند که در بازنشستگی احساس خلاء میکنند و چیزی نیست که وقت، ذهن و عواطف آنان را به خود مشغول دارد.
رعایت اعتدال در کار را فراموش نکنیم و اوقات عبادت و استراحت را پراهمیتتر تلقی کنیم.
دکتر فربد فدائی ـ روانپزشک