عده زیادی از سینماداران ایرانی، سالهاست که از مشکلات فراوان خود برای روشن نگهداشتن چراغ سینماها و کمک به هنر ـ صنعت سینما در ایران میگویند.
خیلیها با کمترین سود ممکن سالن سینمای خود را در مناطق پرجمعیت شهر فعال نگه داشتهاند و خیلیهای دیگر با ضرر و زیان بسیار. ولی حرف خیلیهای دیگر هم این است که اگر اجازه تغییر کاربری بدهند، با کمال میل میروند سراغ فعالیتهای پرسود تجاری، آن هم در مناطقی که ارزش ملک و زمینی در آنها نجومی است. یعنی در شرایط فعلی تولید و اکران فیلم، ادامه سینماداری را ممکن نمیدانند چون دخل و خرجشان جور نیست و پولی بابت پرداخت هزینههای جاری سینما ندارند. از این عده برخی هم مانند مالک سینما قدس، منتظر دریافت اجازه تغییر کاربری نمیماند و ترجیح میدهد به جای تحمل ضرر و زیان بیشتر، چراغ سینما و آپاراتش را خاموش کند تا زمانی که تکلیفش روشن شود.
سینما قدس در میدان ولیعصر(عج) تهران قرار دارد که به طور معمول یکی از پرترددترین میدانهای اصلی شهر به شمار میآید. وقتی سینمایی با این موقعیت جغرافیایی ممتاز، با چنین بحرانی روبرو شود، چارهای جز تعطیلی پیش رویش نمیماند، تکلیف دیگر سینماهای شهر روشن است.
سوای از چند سینمای معروف که به صورت چند سالنه فعالیت و از امکانات دولتی استفاده میکنند، بقیه سینماهای تهران که اغلب مالکیت خصوصی دارند، به ویژه در شهرستانها وضعیت مطلوبی ندارند.
تعداد فیلمهای پرمخاطب به ویژه در ماههای اخیر به شدت کاهش یافته و با توسعه فعالیتهای سینمای خانگی مجاز و غیرمجاز، بسیاری از سینماها با چند ردیف تماشاگر آپاراتشان را روشن میکنند که طبیعی است حاصلی جز زیان مضاعف برایشان ندارد. از سوی دیگر بسیاری از خانوادههای چند نفره برای تماشای فیلم موردنظرشان در سالنهای سینما باید علاوه بر بهای بلیت هزینههای جانبی دیگر را هم متحمل شوند که برای بسیاری از آنها میسر نیست به همین دلیل هم عطای تماشای فیلم در سینماها را به لقایش میبخشند و با تهیه نسخه خانگی فیلمها به همین امکان ارزان موجود بسنده میکنند.
به نظر میرسد در شرایط کنونی بیش از آنکه به فکر افزایش تعداد سالنهای سینما در سطح شهر باشیم، باید برای ارتقای جذابیتهای آثار سینمایی برای مخاطبان چارهای بیندیشیم. چرا که ادامه روند نمایش فیلمهای بدون مخاطب باز هم به آمار سالنهای تعطیل شده شهر اضافه خواهد کرد. سینمای مستقل با مخاطب خاص، اگر تبلیغ مناسبی داشته باشد، معمولاً در کوتاهمدت مخاطب خودش را پیدا میکند و نمایش معقولی هم دارد، ولی آیا بدنه سینمای تجاری ما به گونهای شکل گرفته است که بتوان بدون تحمیق مخاطب و دست کم گرفتن او، فیلم جذاب نشانش بدهد و به تناسبی در عرضه و تقاضا برسد؟
تعطیلی سینما قدس تهران، یک بار دیگر زنگهای خطر را برای سینمای ایران به صدا درآورده است و این اتفاق، به ویژه در آستانه برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر بسیار نگرانکننده و ناخوشایند است.
بعضیها فکر میکنند با پرداخت یارانه برای هزینههای آب و برق سینماها مشکلات موجود حل میشود در حالی که تنها راه حل مشکل سینماهای خالی، سوت و کور و در آستانة تعطیلی، نمایش فیلم جذاب و پرمخاطب است.