به مناسبت افتتاح موزه مشاهیر ایران در برج میلاد
مفاخر ایران بر بلندای تهران
 

200 سال قبل موزه «مادام توسو» در لندن گشایش یافت و از آن زمان تا امروز، میلیون‌ها نفر از این موزه بازدید کرده‌اند و هر روز هم به شهرت این مکان افزوده شده است.

دلایل بسیاری برای محبوبیت و موفقیت موزه مادام توسو وجود دارد، ولی شاید اصلی‌ترین آن‌ها همان موضوع قدیمی و آشنایی است که همه آن را می‌شناسیم: « کنجکاوی!» احساسی که باعث می‌شود هر روز افراد زیادی از سراسر دنیا برای بازدید از این موزه و تماشای دنیای منحصر به فرد و شگفت انگیز قدرت و شهرت، وارد آن جاشوند. موزه مادام توسو مکانی است که در آن از نزدیک ،شخصیت‌های پرآوازه ورزشی، سیاسی، تاریخی و هنری را می‌بینی و گویی که با دیدن مجسمه مومی آن‌ها، رویدادهایی را که باعث شده است مردم دنیا در زمان‌های مختلف در مورد این شخصیت‌ها گفتگو کنند، دوباره زنده می‌شود. ‏

این موزه حالا به جز لندن، در شهرهای دیگری مانند نیویورک، واشنگتن، توکیو، هنگ‌کنگ، برلین، آمستردام و همچنین در‌هالیوود و چند شهر دیگر شعبه دارد. مشاهیر زنده و در گذشته بسیاری هستند که مجسمه‌هایشان در موزه مادام توسو به نمایش گذاشته شده است.

در ایران هم علیرضا خاقانی به همراه گروهی از هنرمندان مجسمه ساز، تصمیم گرفتندتندیس‌هایی از مفاخر علمی، هنری و ورزشی ایرانی را بسازند تا این سرمایه‌های گرانقدر و ارزشمند، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند و به این وسیله هنر و فرهنگ ایرانی را برجسته سازی کنند.

این گونه بود که وی در گام نخست ۱۴ مجسمه از مشاهیر بزرگ ایرانی را از جنس سیلیکون ساخت و آن‌ها را در بلندترین برج کشور به نمایش گذاشت. برج میلاد مجسمه‌ها را از خاقانی خریداری کرد و همین چند هفته قبل نیز موزه مشاهیر ایران در برج میلاد افتتاح شد وما هم بر آن شدیم که بازدیدی از این موزه داشته باشیم.‏

مفاخر ایران در برج میلاد!‏

در یکی دیگر از روزهای آلوده پایتخت قدم در برج میلاد می‌گذاریم و تا ارتفاع ۲۷۱ متری آن بالا می‌رویم. تهران غبار آلود زیر پایمان است و با آسانسور، کم کم از آن دور می‌شویم.

همه چیز کوچک وکوچک‌تر می‌شود. خودروها مثل اسباب بازی شده اند. از این بالا شهر کوچک است.

آدم‌ها نقاط کمرنگی به نظر می‌رسند که هر چه به چشم‌انداز‌های دور‌تر بنگری، محو‌تر می‌شوند و بعد دیگر اصلاً نمی‌بینیشان. ‏

از شیشه‌های دور تا دور موزه قرار بود آسمان پیدا باشد. قرار بود حالا که به آسمان نزدیکتریم، آن را بهتر ببینیم. اما از زیر سایه خاکستری رنگی که همه جا را فرا گرفته است، آسمان پیدا نیست.

در عوض مشاهیر ایران، دور تا دور اینجا ایستاده‌اند و بر بلندای رفیع‌ترین برج ایران، تهران را نظاره می‌کنند. ‏

وسط هفته است و به جز ما هیچ کس برای بازدید موزه نیامده است. فقط صدای من است که سکوت سنگین فضا را می‌شکند.

از متصدی گالری می‌پرسم که چرا هیچ کسی نیست؟ و جواب می‌دهد: تا نیم ساعت دیگر چند نفر بازدیدکننده می‌آیند.!‏

دیدار با ناشران و نویسندگان!‏

هیچ کس نیست و شهریار، شاعر بزرگ تبریزی به تنهایی روی صندلی اش نشسته، عصایش در درستش و به دور‌ها خیره شده است. گویی که خود شاعر را در مقابل چشمانم می‌بینم. همان قدر طبیعی. همان موها، حتی همان کت و شلواری که احساس می‌کنم بارها در عکس‌ها آن را دیده ام، همان چین و چروک‌های روی صورت، همان کلاه!‏

‏ کمی آن طرفتر، دور میزی سیمین دانشور به همراه نیما یوشیج نشسته اند. جلال آل احمد هم پشت سر همسرش، سیمین دانشور ایستاده است و رو به رو را می‌نگرد. هر دو در یک قاب، کنار هم با همان شمایلی که همیشه ازشان در ذهن داشته ام و دیده ام.

مشاهیر دیگری هم هستند، سهراب سپهری با قلم موی نقاشی در درستش، محمد تقی بهار، پروفسور حسابی، جهان پهلوان غلامرضا تختی، پروین اعتصامی، حتی ستار خان قره داغی (سردار ملی) را نیز می‌بینم. کمال الملک، علی اکبر دهخدا، شهید چمران و در آخر فردوسی، شاعر بزرگ که البته جثه اش از اندازه واقعی کمی بزرگتر ساخته شده است.

چند نفر برای بازدید وارد می‌شوند. از دیدن مجسمه‌ها به وجد آمده اند. همگی از طبیعی بودن تندیس‌ها، از این که این قدر موها، انگشتان و چین و شکن‌های روی پوست واقعی است، متعجب شده‌اند و مشتاقانه با هر کدام از آن‌ها عکس می‌گیرند و وقتی پسری موهای یکی از مجسمه‌ها را می‌کشد، با اعتراض مسئول گالری مواجه می‌شود.

دکتر علیرضا خاقانی، خالق این مجسمه‌ها روی لوحی در این موزه نوشته است: “باز آفرینی چهره مشاهیری که در ساختن زیر بناهای فرهنگی کشورمان هر یک به گونه‌ای نقش داشته اند، همچون تعهدی در قبال خود آن مشاهیر گرانقدر و احساس وظیفه‌ای در قبال هم وطنانم بود.”

وی ادامه داده است: “واقعیت در آمیخته با حس هنرمند نهایتاً به خلق اثری می‌انجامد که در ورای زمان و تاریخ باعث می‌شود مخاطب در مواجهه با اثر هنری، موضوع اثر را درک کند. به عبارتی دیگر مخاطب نه با مجسمه‌ای از فرد، بلکه با خود او رو به روست و این تجربه‌ای جذاب و به یادماندنی را خلق می‌کند.”

در مراسم افتتاح این موزه که با حضور چهره‌هایی مانند ایرج حسابی، فرزند پروفسور حسابی برگزار شد، وی با بیان این که هنرمندان، نویسندگان و دانشمندان نگه دارنده فرهنگ ایران در جهان هستند، گفت: شخصیت یک مملکت را هنرمندان آن می‌سازند. وقتی قدر بزرگان مان را بدانیم در واقع صف ویزای آمریکا و کانادا را خلوت کرده ایم! چرا که همه نوابغ ایران دوست دارند که در کشور خود خدمت کنند، اما باید قدرشان را بدانیم تا دلبستگی آن‌ها به میهنشان افزایش یابد.

روش ساخت مجسمه‌ها

با علیرضا خاقانی- مجسمه ساز، در مورد ساخت تندیس‌های مشاهیر ایران به گفتگو می‌نشینم. وی که ۳۹ سال دارد و دارای دکترای ساخت اندام‌های مصنوعی است، می‌گوید: روشی که ما در ساخت این مجسمه‌ها به کار برده‌ایم، قبلاً هیچ کجا استفاده نشده بود. ما از روش و موادی استفاده کرده‌ایم که بادوام باشد. از روش‌های ساخت پروتز به اینجا رسیدیم که البته ساخت این مجسمه‌ها با آن، تفاوت‌هایی دارد. اگر از مجسمه‌ها خوب نگهداری شود، در طول زمان نیاز به ترمیم خاصی نخواهند داشت. اما شنیده‌ام که مردم زیاد احتیاط نمی‌کنند و به مجسمه‌ها دست می‌زنند. این کارها باعث می‌شود که این مجسمه‌ها به مرمت نیاز پیدا کنند.

خاقانی با اشاره به این که موزه مفاخر ایرانی الگویی از موزه مادام توسو بوده است، می‌افزاید: قیمت مجسمه‌های مادام توسو فوق العاده بالاست و قیمت مجسمه‌های ساخت ما با همه هزینه‌هایی که دارد، در برابر مجسمه‌های موزه مادام توسو ناچیز به نظر می‌رسد. یک موزه دیگر هم در سن‌پطرزبورگ روسیه فعال است. کارشان این است که مجسمه‌ها را می‌سازند و به کشورهای مختلف می‌برند و به نمایش می‌گذارند. آنان حتی به تهران هم آمده‌اند و مجسمه انسان‌های عجیب‌الخلقه را به نمایش گذاشته‌اند.‏ از او می‌پرسم که چرا گروه او هم از روش ساخت مجسمه به وسیله موم، که در موزه مادام توسو انجام می‌شود، استفاده نکرده اند؟ پاسخ می‌دهد: موم شکننده است و رنگی که رویش می‌زنند، دوام آن چنانی ندارد و به مرور زمان، هم تغییر رنگ می‌دهد و هم تغییر شکل پیدا می‌کند. از اینرو ترجیح دادیم از سیلیکون سود ببریم.‏

در حال حاضر ۱۴ مجسمه در موزه مشاهیر ایران است. خاقانی در مورد این که بر چه اساسی آن‌ها را انتخاب کرده است، اظهار می‌دارد: بیشتر، مشاهیر ادبی معاصر مد نظرم بوده است که آن‌ها را برای نمایشگاهی در خانه هنرمندان ساخته بودم و مدتی هم در آنجا به نمایش گذاشته شدند. احمد شاملو و صادق هدایت هم در میان آن‌ها بودند که برج میلاد ترجیح داد فقط همان ۱۴ مجسمه را ببرد و در حال حاضر تندیس احمد شاملو پیش خودم است.

هدف اصلی ام این بود که این شخصیت‌های ادبی بزرگ شوند. کسی این‌ها را سفارش نداده بود، پس خودمان تصمیم گرفتیم چه افرادی باشند و به همراه گروهم آن‌ها را ساختم. حالا هم در حال ساخت تعدادی دیگر هستیم که اغلب آن‌ها هم از میان در گذشتگان هستند. یک سری از آن‌ها شاعران و مشاهیر قدیمی هستند مثل ابوریحان بیرونی، خواجه نصیر الدین طوسی، زکریای رازی، ابوعلی سینا، حافظ، سعدی و مولانا و یک سری دیگر هم شخصیت‌های معاصرند، مثل دکتر علی شریعتی. فکر می‌کنم این مجسمه‌ها هم تا پایان سال جاری آماده شوند.

وی در مورد مراحل ساخت مجسمه مشاهیر توضیح می‌دهد: از خیلی از این افراد، عکس‌های زیادی در دست نیست. اما همان تعداد عکسی را هم که دارند، از همه جا جمع آوری می‌کنیم. عکس‌هایی در حالت‌های مختلف و فیگورهای متفاوت. بعد تخمین می‌زنیم که فرد مورنظر بیشترین عکسش مربوط به چه دوره‌ای است و درچه دوره‌ای در اوج بوده است و مجسمه فرد را در همان سن می‌سازیم. مثلاً شهریار را می‌شد در ۴۰ سالگی هم ساخت، اما چهره او در دوران پیری، برای مخاطب آشنا‌تر است.‏

ابتدا عکس را به صورت سه بعدی و خمیری در می‌آوریم. این کار هنر خاصی را می‌طلبد و در مورد این که درکارمان چقدر موفق بوده‌ایم و تندیس‌ها چه قدر شبیه شخصیت‌های مورد نظر شده‌اند، بینندگان باید نظر بدهند. مثلاً شهریار و نیما با هم عکس دارند و این کمک می‌کند که به عنوان مثال بدانیم سر شهریار چه قدر از نیما بزرگتر بوده است تا اندازه‌ها را واقعی دربیاوریم. این کار با دیگر کارهای مجسمه سازی خیلی متفاوت است. در اینجا ریزه کاری‌ها، خطوط پوست و همه چیز اهمیت فراوانی دارد و صرف زمان زیادی را می‌طلبد. بعد از این که خمیر تهیه شد، از آن قالب‌گیری و به جای خمیر، سیلیکون به قالب تزریق می‌شود. جایگذاری چشم‌ها، رنگ‌آمیزی، و کاشت موها از دیگر مراحل کار است و بعد از آن فیگور تن مشخص می‌شود، دست‌ها سر جایش قرار می‌گیرد و لباس به آن پوشانده می‌شود.

خاقانی در مورد لباس مجسمه‌ها می‌گوید: لباس بیشتر آن‌ها را می‌دوزیم، ولی در مورد بعضی از مشاهیر معاصر لباس خودشان را اگر موجود باشد، می‌گیریم و به مجسمه‌هایشان می‌پوشانیم. ‏ وی همچنین می‌گوید: ساخت هر کدام از مجسمه‌ها اگر جداگانه انجام گیرد، یک ماه زمان می‌برد. ولی چون ساخت آن‌ها همزمان در حال انجام است، سریع‌تر به پایان می‌رسد.‏

مجسمه‌های سفارشی

خاقانی در مورد این که آیا ممکن است به صورت سفارشی هم مجسمه شخصیت‌های مختلف را بسازند، می‌گوید: اگر شخص سفارش دهنده از مشاهیر بزرگ باشد، فکر نمی‌کنم مشکلی برای قرار گرفتن مجسمه اش در برج میلاد وجود داشته باشد. مثلاً ما در حال ساخت مجسمه دکتر نواب، پدر علم دندانپزشکی ایران هستیم که به سفارش انجمن دندانپزشکان است. این را برای خودشان می‌خواهند، ولی اگر مشکلی نداشته باشند،احتمالاً مسئولان برج میلاد هم برای قرار گرفتن این مجسمه در میان مشاهیر ایران مخالفتی نخواهد کرد، چرا که او هم از بزرگان این کشور است. سفارش‌های دیگر هم می‌پذیریم. ولی اگر از بزرگان نباشند، در موزه مشاهیر جای نخواهند گرفت و من خودم هم راضی به این کار نمی‌شوم.

صاحبان فرهنگ

به گفته آقای خاقانی، به طور کلی هدف اولیه ساخت هر نوع مجسمه‌ای، تجلیل از شخصیت‌هاست و مجسمه، نمادی برای بزرگداشت آن‌ها است. این شیوه از مجسمه سازی در مقایسه با دیگر روش‌ها، به خصوص در کشور ما جدید است و باعث ایجاد ارتباط نزدیکی میان شخصیت‌های مورد نظر و بینندگان می‌شود.

وی می‌افزاید: خواهش می‌کنم بازدیدکنندگان موزه مشاهیر ایران، از این مجسمه‌ها حفظ و نگهداری کنند. این‌ها متعلق به مردم است و اگر به آن‌ها آسیب نرسانند، می‌توانند این اشیای فرهنگی را به نسل بعدی خود نیز مننتقل کنند.

خاقانی همچنین می‌گوید: من با همه این مجسمه‌ها ارتباط خوبی داشته‌ام. خودم آن‌ها را انتخاب کرده‌ام. اما قضاوت این که کدامشان به واقعیت شبیه‌تر است، با مردم است نه من! اما خودم مجسمه استاد شهریار را خیلی دوست دارم. چهره ملک الشعرای بهار هم خیلی خوب درآمده است. البته برای تک تک آن‌ها به یک اندازه انرژی گذاشته‌ام، اما میزان موفقیت کارها را باید از مردم پرسید. وی ادامه می‌دهد: توصیه می‌کنم همه این مجسمه‌ها را از نزدیک بینند، چرا که از روی عکس‌ها شاید خیلی نتوان فهمید که آیا این مجسمه‌ها حرفه‌ای ساخته شده‌اند یا خیر؟ در ساخت این مجسمه‌ها به یقین کم و کاستی‌هایی هم وجود دارد، اما به مرور زمان و در مجسمه‌های بعدی این نواقص کمتر خواهد شد. مهم این است که انجام این کار آغاز شده است. هنوز بسیاری از دیگر شخصیت‌ها هستند که باید مجسمه‌هایشان ساخته شود. به طور مثال تندیس شهدا و قهرمانان دفاع مقدس هنوز ساخته نشده است، ولی مهم این است که این کار شروع شده است. از سوی دیگر بهتر است به مفهوم و هدفی که پشت این کار بوده است، بیشتر توجه شود. چرا که شاید این مجسمه‌ها باعث شوند مردم بیشتر مشاهیر خود را بشناسند و به شناخت بیشتر از فرهنگ خود، ترغیب شوند. فراموش نکنیم وقتی خودمان ابوعلی سینا و زکریای رازی و مولانایمان را صاحب نباشیم، کشورهای دیگر می‌آیند و می‌خواهند آن‌ها را تصاحب کنند. ‏

خاقانی با تأکید بر این که آینده روشن و خوبی را برای این موزه پیش‌بینی می‌کند، می‌افزاید: دوست دارم که مردم هم علاقه‌مند و پیگیر توسعه موزه مشاهیر ایران باشند، تا مطمئن شویم کاری که کرده‌ایم، مورد قبول آن‌ها بوده و آثار خوبی از خود بر جای گذاشته است.

شبنم سید مجیدی

نسخه مناسب چاپ