«کاریکلماتور نوشتن، تکرار پرویز شاپور نیست. افزودن به نوآوریها و تکامل دادن به نگاه اوست. «حسین ابراهیمی» که جوان است و جویا، نوشتن را به شیوه شاپور شروع کرده و این دفتر گزینهای از نوشتههای اوست. او چه یافته و چه آورده؟ آیا به سهم خود نگاه و چگونه گفتن شاپور را تکامل داده است؟ کتاب را که خواندید، در این باره باهم حرف میزنیم.»
بخشی از مقدمه استاد عباس گلکار، طنزاندیش معاصر اصفهانی، بر مجموعه کاریکلماتورهای حسین ابراهیمی با عنوان پارتی، پلههای ترقی را برقی میکند، از انتشارات فصل پنجم، از نظرتان گذشت تا تکرار کرده باشم گفته جناب گلکار را که نوشتن کاریکلماتور، تکرار پرویز شاپور نیست و این نوع از نوشتههای ادبی که جای خوبی برای خود در حوزه ادبیات طنز ما کسب کرده است، میتواند شیدایی ذهن طنزاندیش جوانان اهل قلم را به نمایش بگذارد و بر ذخایر ما بیفزاید.
پرویز شاپور ـ به تشویق احمد شاملو ـ نوعی از کوتاهنویسی شوخ و شنگ و رندانهای را وارد حوزه طنز کرد که برای تمام سلایق جای مانور دارد. بازی با کلمات که به مفاهیم عالی میرسد و در محدوده کلمات قصار، شعرک، دل نوشته، شعرینه تنفس میکند و از نُرم کلمات و جملات ساده دستوری بیرون میزند تا در همین جابهجاییها مفاهیم جدیدی اتفاق بیفتد و بر دلها بنشیند.
حسین ابراهیمی با اولین مجموعه کاریکلماتورهایش موفق دیده میشود. هرچند به قول آقای ابراهیمی، این نمونهها از بین صدها نمونه انتخاب شده است. از دوستان و استادان فن گرفته تا ناشر، شاعر تمام سلیقهها را اعمال کرده و حاصل کار همین است که میبینید تعداد ۱۱۲ تکه کاریکلماتور، بافت زرین شهر اصفهان که امید است مورد قبول اهل دل واقع افتد. در این گرانی کاغذ مرغوب، ناشر سنگ تمام گذاشته، یک صد آفرین بر بیگی حبیبآبادی و همکارانش. امید که در این زمستان کتاب دیده شود.
* دزد، جامد فرّار است
* خطر فقر بر هیچ صراطی مستقیم نیست.
* غیبت، نقد ترسوهاست.
* گونیا، کنجکاو است.
* با سایهام همسایهایم.
* دیوار هم به عکس پدرم تکیه میدهد.
* نزدیکترین دردها، درد دوریست.
* بوسه، ترجمه دوستت دارم به تمام زبانهاست.
* برای دیر رسیدن همیشه وقت است.
حسین ابراهیمی در ۳۰ سالگی خود میخواهد از راهیان کاریکلماتور باشد. او باید دقایق و ظرایف طنز هوشمند را بشناسد، از محبت اساتید مهربان درس بگیرد، از تشویق شاعر و ناشر و منتقدِ طنز، برای بالا کشیدن و ارتقای استعداد خود استفاده کند و بداند که چاپ کتاب، پایان کار نیست. این آغار ثبت و ضبط حیرانی خود است در چهارراه کلمات. باز کردن پرونده در بین اهل نظر.
لذا بایستی با احتیاط حرکت کند و به زنجیر چرخ مجهز شود. هر نوشته کوتاه دارای کنایه و ایهام و سجع را کاریکلماتور نداند و در انتخاب برای چاپ بیشتر دقت کند. زیاد بنویسد، کمتر چاپ کند. زیاد بخواند، کمتر بنویسد. برای ماندن در جایگاه بالاتر از نردبان خودش بالا رود و به طناب دیگران اعتماد نکند. هر تشویقی را باور نکند و هر بَهبَه و احسنی را به دل نگیرد. شب و روز برای سی سال دوم عمر ادبی خود برنامه داشته باشد تا نامی در بین بزرگان کسب کند.
حسین ابراهیمی، جوان نقدپذیری است. بیشک در مجموعه دومش پیشرفت او را خواهیم دید و به پشتکار او آفرین خواهیم گفت.
* از آرزوهای گربه است که در کارش موش بدوانند.
* باران، حساب جاری طبیعت است.
* ریزش کوه مقابل رودخانه سنگ تمام گذاشت.
* میوه پس از رسیدن از درخت پیاده شد.
نمونههایی که در این معرفینامه آمد، گویای تیزهوشی نویسنده آن است و یادمان باشد که کاریکلماتور، نه شعر است، نه قصه؛ یک کشف است، یک شهود که بایستی جانی شیفته و ذهنی آماده برای صید آن داشت و خلاصه به قول آقای ابراهیمی: گفتوگوی چشمها را با گوش جان شنیدن است.
code