درستها و نادرستها
توماس سوئل - ترجمه سید محمدحسین وقار - بخش دوم و پایانی
راه دیگر نگریستن به این قضیه آن است که خطای جمع صفر میلیونها انسان بسیار فقیر را نسل بعد نسل و تا زمانی که این نظریه به کناری نهاده شد، بدون دلیل در فقر و فاقه غرقه ساخته بود. این بهایی بی‌اندازه گزاف است که بابت یک فرض بی‌اساس پرداخت می‌شود. خطاها چه بسا تأثیرات عظیمی داشته باشند.‏

خطای ترکیب

چیزی را که اهل منطق «خطای ترکیب» می‌نامند، این باور است که آنچه در مورد جزء صادق است، در مورد کل نیز صادق است. یک طرفدار بیسبال در ورزشگاه در حالت ایستاده می‌تواند بازی را بهتر ببیند؛ اما اگر همه طرفداران بایستند، همه بهتر نخواهند دید. بسیاری از سیاستهای اقتصادی متضمن خطای ترکیب است؛ زیرا وقتی سیاستمداران به کمک گروه، صنعت، ایالت یا دیگر دارندگان منافع خاص می‌آیند، منافع آنها را به گونه‌ای ارائه می‌کنند که گویی این نفع خالص برای جامعه است و نه اینکه اساساً از «عَمْرو می‌دزدند تا به زید بدهند.»‏

مثلاً بسیاری از دولتهای محلی از سیاستهایی پیروی می‌کنند که برای جلب بنگاههای جدید یا مردم دارای درآمد بیشتر طراحی شده است، و انتظار دارند هر دو آنها درآمد مالیاتی بیشتری را ایجاد نمایند. تمام یک محله را تخریب کرده و ساخت خانه‌ها و مراکز خرید سطح بالا به جای آن را وسیله‌ای برای تجدید حیات جامعه دانسته‌اند. دولت فدرال اغلب برای این عملیات یارانه پرداخت می‌کند، بدون در نظر داشتن آنکه بنگاهها و مردم دارای درآمد بالاتر که به این محلات جذب می‌شوند، اساساً از محل دیگری منتقل می‌شوند، حال آنکه مردمی معمولاً با درآمد پایین‌تر که از این محلها رانده می‌شوند نیز به جای دیگری منتقل می‌گردند. اما دولتها ـ از سطح محلی گرفته تا سطح ملی ـ برنامه‌های بی‌شماری را برای مشارکت در چیزی اجرا کرده‌اند که معمولاً حداکثر عملی با جمع صفر و اغلب عملی با جمع منفی است؛ زیرا میلیونها زندگی در سراسر کشور مختل می‌شود و میلیاردها دلارِ حاصل از مالیات صرف تخریب مناطقی می‌گردد که هیچ‌گونه نفع خالصی برای کل کشور ندارد. از آنجا که سیاستهای تحمیلی دولت، برخلاف معاملات بازار، معاملات اختیاری نیست، عملیات جمع صفر و جمع منفی می‌تواند الی‌الابد ادامه یابد. ‏

با این همه، ممکن است در هر محل خاص، نقشه‌های تأثیرگذار قبل و عکسهای تأثیرگذار بعد از اجرای آن طرح برای نشان دادن صحنه «قبل» و «بعد» از بازسازی و گرامیداشت اصلاحات مشهود ارائه ‌گردد. سالهای سال عکاسان دوست داشتند از زاغه‌نشینی‌های واشنگتن عکسهایی بگیرند که گنبد ساختمان کنگره در پس‌زمینة آنها مشهود بود. در نهایت، پروژه‌های گسترده جمع‌آوری زاغه‌نشینی‌ها به این عکسهای خجالت‌آور پایان داد؛ اما مردمی که از این محل آواره شدند، برای زندگی به جاهای دیگری رفتند و بسیاری از مناطق دیگر را به زاغه‌نشینی تبدیل کردند. البته این زاغه‌های جدید حالا در فاصله سیاسی مناسبی از ساختمان کنگره واقع شده بود!‏

اغلب گفته می‌شود که خرج کردن دولت برای اقتصاد مفید است؛ زیرا پول پرداختی خرج می‌شود و دوباره خرج می‌شود، ایجاد شغل می‌کند، درآمدها را افزایش می‌دهد و ضمن این فرایند، درآمد مالیاتی ایجاد می‌کند. اما معمولاً اگر پول دولت در دست مؤدیانی می‌ماند که مالیات از آنها اخذ شد، آنها هم آن را خرج می‌کردند و آن نیز باز خرج می‌شد، ایجاد اشتغال می‌کرد و در ضمن این فرایند، درآمدها را افزایش می‌داد. این وضعیت نیز در حدی که به انتقال پول مربوط باشد، در بهترین حالت‏ یک فرایند جمع صفر است، و در حدی که نرخهای بالای مالیات برای تأمین مالی مخارج دولت انگیزه انجام همه کارهای لازم برای ایجاد فعالیت اقتصادی و رفاه ناشی از آن را کاهش می‌دهد، فرایند جمع منفی است.‏

طرفداران سیاست حفظ «فضای باز» به منظور ممانعت از «تجمع بیش از حد جمعیت»، از این حقیقت غافلند که اندازه کل جمعیت از این‌گونه سیاستها تأثیر نمی‌پذیرد، و این بدان معناست که مردمی که از زندگی آنها در یک منطقه معین ممانعت می‌شود، منطقه دیگری را پرجمعیت‌تر از چیزی می‌سازند که در غیر این صورت می‌بود.‏

خطای مهره‌های شطرنج‏

‏ پیشتر در قرن هجدهم، آدام اسمیت درباره یک نظریه‌پرداز جزم‌اندیش نوشت: «در غرور خود خردمند» است و «به نظر می‌رسد که به تصور خود قادر است اعضای مختلف جامعه بزرگ را با همان سهولتی بچیند که مهره‌های مختلف را با دست بر صفحه شطرنج می‌چیند.» این‌گونه نظریه‌پردازان امروز هم حداقل به همان اندازه فراوان‌‌اند و حداقل همان تأثیر را بر شکل‌دهی قوانین و خطوط مشی دارند.‏

انسانها ـ برخلاف مهره‌های شطرنج ـ ترجیحات، ارزشها، برنامه‌ها و اراده‌های فردی خاص خود را دارند که همه آنها ممکن است با اهداف تجربه‌های اجتماعی در تعارض یا مانع آنها باشد. علاوه بر آن، صرف‌نظر از ارزش تجربه‌های اجتماعی خاص، تجربه‌هایی از این نوع چه بسا هزینه‌های سنگین اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. اگرچه ممکن است برخی تجربه‌کنندگان اجتماعی بر این باور باشند که در صورت شکست برنامه یا سیاستی، به‌سادگی می‌توانند برنامه‌ای دیگر و پس از آن یکی دیگر را آزمایش کنند تا برنامه‌‌ای بیابند که موفق باشد، اما بلاتکلیفی ناشی از تجربیات بی‌پایان می‌تواند رفتار مردم را به گونه‌ای تغییر دهد که تأثیر معکوسی بر اقتصاد داشته باشد.‏

برخی اقتصاددانان مانند جان مینارد کینز، بلاتکلیفی در قبال آینده را ناشی از سیاستهای تجربی حکومت «برنامه اصلاحات» در دهه ۱۹۳۰ می‌دانستند که از سرمایه‌گذاری بسیار ضروری برای خروج از رکود بزرگ، ممانعت می‌کرد. بوریس یلتسین ـ نخستین رهبر غیرکمونیست روسیه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی ـ نیز در اشاره به کشور خود، از «کشوری بسیار ثروتمند، بسیار با استعداد و بسیار خسته از این همه تجربه» سخن گفت.

از آنجا که مردم اشیایی بی‌جان مانند مهره‌های شطرنج نیستند، هر تلاشی برای استفاده از آنها به مثابه جزئی از یک طرح بزرگ، ممکن است نه تنها ناموفق که مسأله‌ساز از آب درآید، و این نظر که «اگر در ابتدا موفق نشوید، بکوشید و باز هم بکوشید»، دستورالعملی برای مصیبت در زمانی است که مصرف‌کنندگان تمایلی به خرج کردن و سرمایه‌گذاران تمایلی به سرمایه‌گذاری ندارند؛ زیرا چهارچوب قابل اتکایی از انتظارات در برابر خود نمی‌یابند، و در جوّی از تجربه‌های بی‌پایان، راهی ندارند که بدانند اتفاق بعدی چه خواهد افتاد. ‏

خطای بازْاِنتها‏

ما بدون توجه به بنیادی‌ترین حقیقت اقتصاد که منابع ذاتاً محدودند و کاربردهای متفاوتی دارند، بسیاری از چیزهای مطلوب را تأیید می‌کنیم. چه کسی می‌تواند مخالف بهداشت، امنیت یا فضای باز باشد؟ اما تک‌تک این چیزها بازانتها هستند، حال آنکه منابع نه تنها محدود‌ند که کاربردهای دیگری هم دارند که آنها نیز به نوبه خود ارزشمندند.‏

صرف‌نظر از هر تلاشی که برای ارتقای بهداشت انجام ‌گیرد، تلاش بیشتر هم ممکن است. هر چقدر هم که چیزها ایمن‌ باشند، می‌توان آنها را ایمن‌تر ساخت. و اگرچه فضای باز وجود دارد، اما می‌توان آن را بازتر کرد. اگرچه ممکن است این چیزها بدیهی به نظر برسد، اما مدافعان، جنبش‌ها، قانونها و سیاستهایی هستند که تعهدی بازانتها به ایجاد هر چه بیشتر از این چیزها را تبلیغ می‌کنند، بدون آنکه اشاره‌ای به حد یا اصلی بنمایند که بتوان طبق آن مرزی را تعیین نمود و از آن بدتر، بدون توجه به کاربردهای جایگزینِ منابع که مردم می‌خواهند به هر چیز مطلوب مورد علاقه خود اختصاص دهند. ‏

بهداشت مسلماً چیزی مطلوب است و بیشتر مردم از مشاهده آنکه میلیاردها دلار صرف تحقیقات سرطان می‌شود، خوشحالند. اما آیا کسی می‌خواهد نیمی از درآمد ملی را به رفع خشکی و ترک‌خوردگی پوست اختصاص دهد؟ کنترل جرائم مسلماً مطلوب است، اما آیا کسی می‌خواهد نیمی از درآمد ملی را به ریشه‌کنی آخرین آثار دزدی از فروشگاهها اختصاص دهد؟ اگرچه هیچ‌کس طرفدار این معاوضه خاص نیست، اما آنچه تقاضاهای بازانتها برای فضای باز، مهار جرم، بهداشتِ بهتر یا هوا و آبِ پاکتر تبلیغ می‌کند، اصل مفهوم معاوضه را به کناری می‌نهد. این همان چیزی است که این‌گونه تقاضاها را، هم از نظر میزان تحدید آزادی مردم که برای تحقق این تقاضاها ضروری است و هم از نظر مبلغ پول مورد نیاز، بازانتها می‌سازد. تقاضاهای بازانتها مجوزی است برای گسترش فزاینده دیوان‌سالاریهای دولت با گسترش فزاینده بودجه‌ و اختیارات.‏

نتیجه‌گیریهای بی‌انتها گونه خاصی از خطای بازانتها را تشکیل می‌دهد. بیشترِ مخالفت سرسختانه با ساخت مسکن، احداث بزرگراه یا حتی سامانه‌های آب و فاضلاب بر این اعتقاد استوار است که این امکانات تنها به جلب مردم بیشتر، ترافیک بیشتر و شهرنشینی بیشتر به سوی خود شده و موجب می‌شود فضای سبزی که به سرعت در حال تخریب‌ است، با بتن و اسفالت پوشانده شود. اما نه تنها تعداد مردم نامحدود نیست، که هر کس که از محلی به محل دیگر می‌رود، از تراکم جمعیت در محلی که ترک گفته، می‌کاهد و در عین حال به تراکم جمعیتِ مقصد خود می‌افزاید. اما درباره اسفالت کردن فضاهای سبز، تلقی این موضوع به مثابه یک مسأله ملی در کشوری که بیش از نُه‌دهم زمینهایش هنوز آبادنشده، مستلزم همان نتیجه‌گیریهاست.‏

نتیجه‌گیریهای بی‌انتها منحصر به موضوعات زیست‌محیطی نیست. آرای محاکم در پرونده‌های ضد تراست این ترس را ایجاد کرده که بنگاهی در حال رشد انحصاری «در شرف تکوین» است. در دعوایی قابل توجه در برابر دیوان عالی ایالات متحده، ادغام شرکت کفش برآون و فروشگاه کفش کینی نقض شد؛ زیرا تملک فروشگاههای زنجیره‌ای کینی، با فروش یک درصد کفش آمریکا، از جانب برآون بازار کفش را بر روی دیگر سازندگان کفش می‌بست و فرایند ایجاد انحصاری را آغاز می‌کرد که لازم بود در همان مرحله «در شرف تکوین» متوقف می‌گشت. اما این‌گونه استدلال، در صورت اعتقاد به نتیجه‌گیری بی‌انتها، بدان معنی است که با افزایش دما به میزان دَه درجه از هنگام سحر، همه تا قبل از پایان ماه می‌سوزیم و برشته می‌شویم!‏

خلاصه و نتیجه

با این همه، امکان دارد بسیاری از باورهایی که زیر فشار بررسی دقیق فرومی‌ریزند، در نبودِ مداقه تا ابد ادامه یابند، به‌خصوص وقتی مدافعان متبحر قادر باشند با ممانعت از بررسی دقیق و با جلب عواطف یا منافع، به آن باورها دوام بخشند. از عمر برخی از خطاهای رایجِ امروز که نادرستی آنها قرنها پیش به اثبات رسیده، صدها سال می‌گذرد، اگرچه امروزه دوباره آنها را در لفافه شعارهای روزآمد پیچیده‌اند تا با زمان حاضر نیز همخوانی داشته باشند.‏ این نمونه مختصرِ خطاهای عمومی تنها مقدمه‌ای است بر خطاهای فراوان خاص.

نسخه مناسب چاپ