به نظر میآمد که حال و هوای جمع حالت رهانندة بزرگ (لینکلن.م) را در لحظات اضطرابآور جنگ داخلی منعکس میکند.
یکی از فرماندهان بعداً به من گفت: «این پایان یک عمر بود و پذیرش این مفهوم برای بسیاری از حاضران در تالار دشوار بود.» به مدت یک دهه از ۱۱ سپتامبر، پنتاگون عملاً چک سفید داشت تا هر برنامهای را که میتوانست به عنوان ضرورت محافظت در مقابل طیفی از تهدیدات بقبولاند، از پیش ببرد.
بودجة دفاعی در طول ۱۰ سال به مبلغ واقعی رشد حیرتانگیز ۶۷ درصدی کرده بود، که ۵۰ درصد بالاتر از میانگین سالانه در زمان جنگ سرد بود (برای انطباق با تورم).
پیام رئیس جمهور به ارتش این بود که لازم است شیر آب بسته شود: ایالات متحده مجبور بود برای حفظ تفوق نظامی خود ـ و رهبری جهانی ـ راهی پیدا کند، ضمن کاهش ۵۰۰ میلیارد دلاری بودجة دفاعی در طی ۱۰ سال آینده.
دستیاران اوباما میگفتند که حتی او از هزینة سرسامآور عکسالعمل کشور به ۱۱ سپتامبر یکه خورده بود. برآوردی که من و همکارانم برای دهمین سالگرد آن حملات کردیم، حاکی بود که ایالات متحده حداقل ۳ر۳ تریلیون دلار خرج پاسخ به حملات در طی این ۱۰ سال، حفظ امنیت کشور، تهاجم به دو کشور و سعی در ملتسازی آنها، و درمان و مراقبت از زخمیها کرده بود. به عبارت دیگر، در ازای هر یک دلار که القاعده برای ویرانی مرکز تجارت جهانی و حمله به پنتاگون مصرف کرده بود، آمریکا در واکنش خود ۶ر۶ میلیون دلار هزینه کرد.
بودجة سالانة ۷۰۰ میلیارد دلاری پنتاگون با جمع کل مصارف بزرگترین بیست ارتش بعدی برابر بود. دیپلماسی، توسعه و کمکهای بشردوستانه ـ که اوباما در مبارزات انتخاباتی افزایش آن را وعده داده بود، تا تصویر آمریکا را در جهان بهبود بخشد ـ به کمتر از یک دهم این مبلغ بالغ میشد.
دنیا این توقع را داشت که آمریکا امنیت جهان را صرفنظر از هزینة آن تأمین کند. اوباما مصمم بود که این ذهنیت را تغییر دهد.
کنگره قبلاً برای حل مسألة تداوم مادهای را به منزلة توافق در مورد بودجه که ناخشنودی و انعطافناپذیری موافق و مخالف را منعکس میکرد، گنجانده بود؛ اگر دموکراتها و جمهوریخواهان نتوانند در مورد کاهش بودجه به توافق برسند؛ بودجة نظامی به طور عمومی کاهش خواهد یافت.
این معامله چنانکه اوباما به کارکنانش گفته بود، نهایت حماقت در قانونگذاری بود: یعنی اینکه ایالات متحده هر کاری را که در دنیا انجام میدهد، ادامه خواهد داد ـ فقط حدود ۹ درصد کمتر. این طرز تفکر کاهش بودجه ـ که در واشنگتن بیسابقه نبود ـ اولویتها را مشخص نمیکرد و منابع را کاملاً از رسیدن به اهدافشان قاصر میگرداند.
بررسی نمیشد که چگونه باید پدافندهای آمریکا را از نو شکل داد تا با انواع تهدیدهایی که احتمال مواجهة آمریکا در آینده با آنها میرود، متناسب باشد، و مفری نبود که پول برای مصرف در فرصتهای جدید آزاد شود. در عوض، همة سیستمهای کهنة اسلحه و همة پایگاههای کمفایدة آمریکا در خارج، باقی میماندند. فقط نحیفتر میشدند.
یکی از دستیاران امنیت ملی اوباما یادآوری کرد که او روزی ضمن بررسی گزینههای امنیت ملی به آنان گفت: «ما خیال نداریم از این راه برویم.» وی قبلاً برای بازنگری وضعیت دفاعی و استراتژی کشور پافشاری کرده بود. در ذهن اوباما، با صرفنظر از هر چه لابیگرها بگویند، سیستمهای جنگافزاری طراحی شده برای جنگ سرد که نزدیک به یک ربع قرن پیش پایان گرفت، میبایست سرانجام به خاک سپرده شوند.