چیست در ایام، بهترینه علایق
تا که بدین عُلقه دل نهند خلایق؟
عُلقه پاکی که بی عوارض طاری
فکر تو را ره دهد به کُنه حقایق
پرورَدت همچنان درخت برومند
رونق باغ و بهار و زیب حدایق
بستُردت گردها ز لوحه خاطر
گَرد غم روزگار و غفلت سابق
دیر زمانی چو بِگروی به طریقش
اوست چو جانانهای چنان که تو عاشق
این چه علاقه است و بهر چیست دلاویز؟
بهر متاعی است بیگزندِ عوایق
این چه متاعی است بیبدیل و همانند
بیخطر از دستبرد رهزن و سارق
چیست متاعی چنین مبارک پیوند؟
این بوَد آن علمِ با عمل شده لاحق
علمِ متّوج به تاج معرفت حق
علم مقید به جلب رأفت خالق
علمِ مبرا ز انتساب رُعونت
علم منزه ز کید و شیدِ منافق
کیست بدین علم در زمانه مسلم
غیر جناب امام جعفر صادق؟
خواجه دینپروران و بر همه فایق
شاخصی از اهل بیت پاک پیمبر
جِدّ بلیغش به سعی جَد متوافق
علم لدّنیش بود و مکتسبش نیز
گستره فضلش آفتاب مشارق
پیر خرد بر درش چو قاری ابجد
عالِم کل در برش چو طفل مُراهِق۱
طورِ معالم منوّر از قبساتش
کوه مَکارم به وزن او متطابق
مسندِ ارشاد، زیب و زیور از او یافت
کرد مسخر جهان به منطق ناطق
پایه و بنیان نهاد مذهب حق را
کرد ستون هاش آهنین به مواثق۲
فکر متینش نویدِ حل مسائل
رأی رزینش کلید گنج مغالق۳
محضر درسش هماره بود چو کانون
گرم ز انبوه عالمان مناطق
در ره دین هرکجا مضیقه عیان گشت
فکرت او بود رهگشای مضایق
زد ز سر صدق، پشت پا به خلافت
کرد به ارشاد خلق، طیّ طرایق
مکر سیاست رها به دنیویان کرد
وز پی دین زد قلم به شرح دقایق
مسأله گفت آن که متکی به خدا بود
مظلمه بُرد آن که مُنتَسب به دوانق۴
در ره فرهنگِ دین مجاهده فرمود
گشت در این اشتغال، راتق و فاتق
دعوت بومسلم از برای خلافت
هیچ نپذرفت آن حفیظِ وثایق
بود پریشیده فقه و مکتب و آیین
کرد بسامان، سوابقش چو لواحق
تا که کند رختِ نو به پیکر اسلام
کرد برون ز آستین جبّه، مرافق
روح پیمبر قرین بهجت و شادی است
از هممِ این چنین نواده لایق
تا که شکوفد به باغ، نرگس شهلا
تا که بروید به دشت، تازه شقایق
مذهب او باد در امان ز موانع
سایه او باد بر رئوس و مفارق
گشت رهاورد حج عمره،«ادیبا»
این اثر نغز بهر اهلِ ذوائق
پینوشت ها:
۱٫ طفل نابالغ – ۲٫ استوار دارندهها-۳٫ دشواری ها – ۴٫ مقصود «منصور دوانیقی» خلیفه آن زمان است که دشمن امام بود.
code