مهدی بزاز دستفروش: ۲۸ دی ماه مصادف است با سیزدهمین سالگرد درگذشت یحیی ذکاء، پژوهشگر و ایرانشناس برجسته و یکی از بنیانگذاران موزه در ایران آنچه در پی خواهد آمد اشارهای مختصر است به فعالیتهای ذکاء در عرصه و حفاظت از آثار تاریخی و هنری ایران.
یحیی ذکاء به سال ۱۳۰۲شمسی در تبریز دیده به جهان گشود. جد او حاج میرزا علی اعیان از تجار بنام این شهر و پدرش کارمندی مطلع و با سواد بود. یحیی ذکاء تحصیلات ابتدایی را در مدرسه رشدیه تبریز به پایان رساند.
در سال ۱۳۱۶ به دلیل انتقال پدر به پایتخت همراه خانواده به تهران رفت و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام ادامه داد، سپس وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشته باستانشناسی پرداخت، وی به سال ۱۳۳۵ با رتبه اول از این دانشکده فارغالتحصیل شد و پیش از آنکه وارد خدمت وزارت فرهنگ شود، مدتی در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول بود، استاد زنده یاد ایرج افشار در این باره مینویسد:
«یحیی پس از گذراندن دوره نظام در آذربایجان و پیش از این که در وزارت فرهنگ به خدمت درآید مدتی بیش از یک سال در کتابخانه دانشکده حقوق که محمدتقی دانشپژوه و من آنجا میبودیم به تجربه در کار کتابداری پرداخت. روزگار خوبی را باهم گذراندیم. اما شور و شوق بیتابانهای که به تحقیق و تجسس در قلمرو تاریخ هنر و عتیقهشناسی و آثار باستانی داشت او را به وزارت فرهنگ کشانید و در آنجا خدمات متعددی را عهده دار شد و ارزشمندی علمی خود را نمودار ساخت. چندی رئیس موزه مردم شناسی و چندی رئیس موزه هنرهای تزئینی و مدت کوتاهی رئیس کتابخانه ملی بود. سالهای اواخر دوران خدمت را باسمت مشاورت وزارتخانه میگذرانید ولی با موزههای نگارستان و رضا عباسی کار میکرد و در گردآوری اشیاء آن دو موزه رنجها برد. (افشار، ۲۹۷:۱۳۸۰)
ذکاء در برنامهریزی و راهاندازی چندین موزه نقش داشت و بر این اساس میتوان او را یکی از بنیانگذاران موزه در ایران نامید، از طرفی وی بعنوان یکی از خبرهترین کارشناسان اموال فرهنگی در کشور مطرح و در شناخت نقاشیهای دوره قاجار استادی مسلم بود، نوشتههایی که وی درباره محمد زمان، صنیعالملک، محمود خان ملکالشعراء و اسماعیل جلایر منتشر کرده همه در حکم مرجع و مورد استناد است. (افشار، ۳۰۰:۱۳۸۰)
ذکاء محقق و ایرانشناسی برجسته بود که در سمینارها و کنگرههای متعدد بینالمللی شرکت داشته و سخنرانیهای جامع و مستندی ایراد کرده است. از وی حدود ۱۴۰ مقاله با موضوعات گوناگون در نشریات مختلف فرهنگی، هنری و ادبی ایران و جهان به چاپ رسیده است.
تألیفات ذکاء نیز حدود ۴۰ عنوان کتاب در موضوعات گوناگون از جمله: هنر، باستانشناسی، تاریخ، زبانشناسی، مردم شناسی و… میباشد. یحیی ذکاء سر انجام در روز چهارشنبه ۲۸ دی ماه ۱۳۷۹در ۷۷ سالگی به دیار باقی شتافت. (بزاز دستفروش،۱۳۸۳: ۱۱۶)
آنچه که نام یحیی ذکاء را در عرصه موزه داری ایران مطرح میسازد، همانا عشق و علاقه وافر وی به حفظ یادگاران با ارزش تاریخ و فرهنگ و هنر این سرزمین و تلاشهای وی برای ارائه و معرفی این آثار در قالب آثار تحقیقی (کتاب و مقاله) و ایجاد موزههای متعدد در کشور است. ذکاء در بخشی از نوشتاری که از وی به سال ۱۳۷۴ در ماهنامه کلک انتشار یافته در این خصوص مینویسد:
«باید اذعان نمایم که من شخصاً با علاقهای که به آثار و هنر میهن خود دارم نزدیک به چهل سال است در شناخت و شناسانیدن گوشههایی از آن کوشیده و رنج بردهام و بر اثر تلاشها و کوششهایم موزههای: هنرهای تزئینی، آبگینه و سفالینههای ایران، نگارستان و رضا عباسی تاسیس شده است.» (ذکاء، ۱۳۴:۱۳۷۴)
موزه آبگینه و سفالینههای ایران
ورود ذکاء به عرصه موزه داری به سال ۱۳۳۷ برمی گردد. استاد محمدحسن سمسار، یاردیرین ذکاء و یکی از برجستهترین کارشناسان آثار تاریخی و هنری ایران که در آن سالها با وی در اداره موزهها و فرهنگ عامه همکار بود، در توصیف آن دوران میگوید:
«آنجا دانشگاه دومی برای من بود محیط اداره با وجود یارانی چون یحیی ذکاء، محیطی بیشتر آموزشی بود تا اداری، یکی دوسال در آنجا با آموختن و آزمودن همراه بود تا کار بنیاد نهادن موزه هنرهای تزئینی آغاز شد. زنده یاد ذکاء مأمور تأسیس موزه شد و من نیز با او همراه شده در خانهای ساخته شده در نیمه عصر قاجار در خیابان چراغ گاز یا چراغ برق با کمترین امکان و بیشترین تلاش، موزه برپا شد و سالی پس از آن شادروان ذکاء به معاونت اداره کل موزهها برگزیده شد.» (سمسار، ۲:۱۳۸۱)
بطوریکه اشاره شد، ذکاء در شناسایی و ارزیابی آثار تاریخی و هنری، بویژه در زمینه آثار نگارگری و نقاشی کارشناسی خبره و صاحب نظر بود، استاد سمسار در این باره به خاطرهای از وی اشاره میکند که درنهایت به شناسایی و حفظ یکی از نفایس هنری ایران منجر شد:
«شادروان ذکاء میگفت روزی در ادارهکل موزهها (که در کاخ ابیض بود) نشسته بودم که مرد سالخوردهای از در اتاق وارد شد، سلام کرد و لوله کاغذی فرسوده روی میز من نهاد. لوله کاغذ را باز کردم و با چیزی روبرو شدم که نمیتوانستم باورکنم. آبرنگی بی مانند و پرکار از صنیعالملک بود. با دودلی از او پرسیدم که آن را چگونه به دست آورده است. با صداقتی که نمیشد در آن تردید کرد گفت: ماترک آقا را فرزندانش تقسیم میکردند. این لوله کاغذ هم که در میان کاغذ پارهها و دفاتر آقا بود به من رسید. همین و بس. همان لوله کاغذ فرسوده که چشم کارشناس شادروان ذکاء شناخت و دست کاردان مرحوم یحیی تقوی آن را مرمت کرد امروز یکی از نفایس آثار کاخ گلستان است» (سمسار،۱۳۸۱: ۲)
جایگاه مرحوم ذکاء در امر شناسایی و ارزیابی آثار تاریخی و هنری موجب شد موقعی کههاتن ـ مجموعهدار آمریکایی دارنده شاهنامه تهماسبی ـ قصد کرد آن نسخه را بفروشد و به ایران پیشنهاد داد، ذکاء ماموریت یافت به آمریکا سفر کند و نسخه را بسنجد و ارزش آن را به قلم آورد. (افشار، ۲۹۷:۱۳۸۰)
ذکاء هرگز از امر پژوهش به عنوان یکی از ارکان اصلی علم و یکی از رسالتها و کارکردهای موزه غفلت نکرد، سلسله مقالات منتشر شده توسط وی در نشریاتی چون: «نقش و نگار» و «هنر و مردم» که عمدتاً حاصل پژوهشهای وی در زمینه آثار موجود در موزهها و مجموعههای تاریخی و هنری ایران بود، موید این مطلب است.
code