روزانه مطالب زیادی در مطبوعات، مجلات و فضای مجازی با عنوان «نقد ادبی»، «نقد فرهنگی» یا «نقد کتاب» مشاهده میکنیم. بعضی از مطالبی که به عنوان نقد منتشر میشوند یا توصیف یک اثر و یا تمجید اغراقآمیز یا نفی افراطی هستند. در این نوع مطالب در واقع نقدی در کار نیست. انتشار احساسات و تبلیغات (منفی یا مثبت) ربطی به نقد ندارند. مثل قدیم در دوره اخیر برای نوشتن نوع تخریبی این مطالب از نام مستعار یا حروف اول نام و فامیل که بین آنها نقطه میگذارند، استفاده میکنند تا هویتشان هم فاش نشود!
مسلماً مطالبی که به عنوان نقد کتاب و نقد ادبی منتشر میشوند باید به تحلیل وجوه مختلف اثر بپردازند و در قالب تحلیل انتقادی نوشته شوند. نوشتن بر مبنای حرفهای یک نویسنده یا تصورات عمومی یا مدعیات یک جریان خاص فکری، نقد نیست. نقدی قابل اعتنا است که بر مبنای «دانش» و «استدلال» صورت بگیرد.
استدلال در لغتنامه دهخدا به معنای «دلیل خواستن»، «دلیل آوردن» و «گواه آوردن» است. با استدلال میتوانیم به رد و قبول منطقی موضوعات برسیم. در نقدکردن، استدلال نقش کلیدی دارد. با وجود این، استدلالگرایی در مدارس ایران آموزش داده نمیشود. اگر کلام فاقد استدلال باشد،«ادب» تدریجاً از کلام کاسته میشود و «بیادبی» و بداخلاقی جای آن را پر میکند تا کلام جا بیفتد و این مصداق «خشونت کلامی» است. مصطفی ملکیان در کتابی تحت عنوان «گفتوگو با روشنفکران»، سیستم آموزش و پرورش را نقد کرده و نقص اصلی را فقدان استدلال میداند:«وقتی استدلال در فضای ارتباطی مفقود شد آن وقت جایگزینهای آن همچون القاپذیری، تلقینپذیری، تقلید، تعبد، تبعیت از افکار عمومی، تبعیت از مدهای فکری، تبعیت از روح زمانه، همرنگی با جماعت و… پیش میآید که بدیلهای ویرانگری هم هستند.
آموزش ما مبتنی بر استدلال نیست. مبتنی بر تعبد است یعنی به مخاطب ما نشان نمیدهد که تو چرا باید این مدعا را بپذیری، اگر بخواهد نشان بدهد که چرا باید این مدعا را بپذیری، باید دلیل این مدعا را بیاورد. به جای این، میگویند این را بپذیر چون فلان کس گفته است.»
وقتی استدلال به کار گرفته نشود،هرکس هرچه بخواهد میگوید. این در واقع آشفتگی فرهنگی است. در کار نقد اگر استدلال نباشد،«نقد کتاب»، «نقد ادبیات» و نقد سازنده اتفاق نمیافتد. به جای آن شاهد هستیم که اگر اکثریت مردم یا منتقدان اثری را تحسین میکنند ما هم آن را تحسین کنیم و اگر اکثریت آن را رد میکنند ما هم آن را رد میکنیم. در این صورت، ما از نظر اکثریت تبعیت میکنیم. ترقی فرهنگی و رشد ادبیات از جمله «شعر»، «داستان»، «رمان» و «نمایشنامه» در گرو نقد است. اگر نقد صورت نگیرد، کیفیت تولیدات ادبی و فرهنگی نازل میشود. این همان معضلی است که به علت ضعف آموزشی و فقدان استدلالگرایی سالهاست ادب، فرهنگ و هنر را در شرایط نابهنجاری قرار داده است.
code