شادی نا‌خالص به جای تولید نا‌خالص!
 

در خاطرات ازلی ما، زندگی ساده و با شکوه است؛ به سادگی و شکوه خود طبیعت. آدم‌ها مهربان و بی ادعا در کنار همدیگر با هم زندگی می‌کنند، مراسم و سنت‌ها را به جا می‌آورند و هر روز، روز کار است و شادی. در نهاد بیشتر ما، کودکی زندگی می‌کند عاشق طبیعت، عاشق درختان و حیوانات. در نهاد ما، ضمیری است که در رویای خود در کلبه‌ای ساده می‌زید، اطعمه و اشربه طبیعی نوش جان می‌کند و از هوای تازه لذت می‌برد.‏

اما چرا دستیابی به سادگی که قاعدتاً باید ساده‌تر باشد، این همه سخت است که به آرزو تبدیل شده است؟ چرا در نوشته‌های شعرا، نویسندگان، ادیبان و منتخبین بیشتر جوامع، آرزوی سادگی و طبیعت بکر موج می‌زند و حسرت، غلیظ‌ترین احساس شعرا است؟

شاید کسی به دقت نتواند شروع روندی را مشخص کند که زندگی ما را از طبیعت قطع کرد. اما برخی اتفاقات در ابتدای قرن بیستم، پتکی بود بر رشته‌های باقیمانده از ارتباط ما با زندگی طبیعی و تنظیم رابطه جامعه با طبیعت. از جمله این اتفاقات، مسابقه مصرف گرایی به بهانه تولید بیشتر و رونق اقتصادی بود که در دهه ۴۰ میلادی تئوریزه شد و شاخص «‌ تولید نا‌خالص داخلی» یا ‏GDP‏ نام گرفت.‏

مسابقه برای تولید بیشتر، در واقع مسابقه‌ای بود برای مصرف بالا‌تر و مصرف بیشتر، یعنی فشار بیشتر به طبیعت، فشاری که دوسویه دارد. سوی اول آن تبدیل هر آنچه ممکن است به انرژی است. جنگل‌ها برای تبدیل به انرژی تخریب شدند، چاه‌های عمیق برای رسیدن به نفت حفر شد و هر چه سوزاندنی بود برای به حرکت درآوردن چرخ‌های تولید سوزانده شد. سوی دوم آن نیز استخراج مواد اولیه و شخم زدن گوشه و کنار طبیعت برای یافتن هر آنچه قابلیت استفاده برای تولید دارد بود.‏

اما اسفناک‌تر از همه این است که مسابقه مصرف به بهانه ایجاد رونق اقتصادی، در واقع برای مصرف متعادل و متعارف نبوده و در عمل، آنچه اتفاق افتاد، اسراف و مصرف بی منطق و در بسیاری موارد بی مورد بوده و هست.‏

حالا کار به جاهایی بسیار باریک کشیده شده است. طبیعت کم کم قهر خود را بیشتر و بیشتر به ما نشان می‌دهد که در برخی موارد به انتقام شباهت بیشتری دارد. گازهای گلخانه‌ای تغییرات در اقالیم را پدید آورده است و تخریب گسترده و بی سابقه جنگل‌ها، هر روز غلطت کربن در آب‌های اقیانوس‌ها را بیشتر می‌کند و گرمای بی سابقه، یخچال‌های قطبین را ذوب. برخی از بزرگان محیط زیست معتقدند تا همینجا نیز شرایط به گونه‌ای است که قابل بازگشت نخواهد بود و سرنوشت بشر محرز و مشخص شده است: نابودی قریب الوقوع حیات در زمین. خوشبین ترها، کسانی هستند که تغییرات گسترده در نوع زندگی بشر را ضامن بقای طبیعت و انسان، به عنوان بخشی از طبیعت پیشنهاد می‌کنند.

سرانه شادی ملی، به جای تولید داخلی

زیربنای اقتصادی اکثر کشورهای جهان مشابه است و تولید ناخالص داخلی یا ‏GDP، نشانگر واحدی است که پیشرفت یا پسرفت کشورها را نشان می‌دهد. این شاخص به قدری جایگاه دارد که تقریبا همه دولت‌ها برای بهبود آن «به هر قیمتی» در تلاشند. اما همانطور که گفته شد، ‌تولید بیشتر خروجی مصرف بالاتر را به همراه دارد که حالا دیگر از توان طبیعت خارج شده است.‏

اما ‏GNH‏ شاخصی است که این روزها کم کم بر سر زبان‌ها می‌افتد. این شاخص همواره با نام کشور «بوتان» همراه است. کشوری نه چندان شناخته شده در قلب آسیا که حتی برای کسانی که آن را می‌شناسند، یادآور چیزی به جز همین شاخص نیست و البته که این شاخص خود “همه” چیز است. ‏GNH‏ مخفـف ‏Gross  National  Happiness‏ یا ناخالص شـادی ملـی اسـت که در بــرابــر ‏GDP‏ یا سرانه تولید ناخالص داخلی ایجاد شده است. این شاخص اولین بار توسط سران کشور “بوتان” معرفی شد و به طور خلاصه مواردی را به عنوان عامل شادی ملی معرفی می‌کند که تا پیش از این موضوعیت نداشت.‏

سرانه شادی ملی از آنجایی مورد استقبال قرار گرفت که بر نکاتی مثل زندگی ساده و برون رفت از روند مصرف‎ ‎گرایی تاکید ویژه دارد. تاکیداتی که علاوه بر بهروزی و شادی در راستای احترام به طبیعت و جلوگیری از تخریب بیشتر آن است.‏

گرمایش زمین، شوخی یا جدی؟

خروج آمریکا از معاهده پاریس برای کاهش گازهای گلخانه ای، در حالی صورت گرفت که هنوز کشورها نتوانسته بودند حرکت درخور و شایانی در این زمینه داشته باشند. رئیس‌جمهوری آمریکا که به رفتار غیر متعارف شهره شده، در سخنانی بی ریشه، گرمایش زمین را شوخی و دروغ خواند و به این بهانه، کشورش را از پیمان کاهش گازهای گلخانه‌ای خارج کرد.‏

زینب یوسف زاده، فعال محیط زیست در این باره به گزارشگر روزنامه می‌گوید: موضوع گرمایش زمین و گازهای گلخانه‌ای سایه سیاهی بر روی چشم انداز آینده محیط زیست، اقتصاد و سیاست افکنده است. کشورهای جهان در سال ۲۰۱۵ طی توافقنامه پاریس همپیمان شدند که میزان تولید گاز گلخانه‌ای را کاهش دهند، ولی هنوز موفقیت چشمگیری در این خصوص به دست نیاورده‌اند. ایالات متحده آمریکا چشم بر هشدارهای نگران کننده افزایش دمای زمین بسته است و بعد از سه سال از این توافقنامه خارج شده است. از این رو چشم انداز سیاه‌تر از قبل است.

یوسف زاده کشور کانادا را مثال می‌زند و می‌گوید: بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، کانادا در میان ۱۷ کشور توسعه یافته جهان، بعد از استرالیا و آمریکا بزرگترین تولید کننده دی اکسید کربن بود و به ازای هر شهروند کانادایی ۲۰٫۳ تن کربن در سال وارد جو زمین می‌شد که بسیار بالاتر از میانگین این ۱۷ کشور بود (۱۲٫۵ تن در سال). صنعت، تولید نفت و گاز و حمل   و   نقل مهمترین عاملان تولید دی اکسید کربن در کانادا هستند. اما با اینکه در طرح سبز کردن دولت کانادا، تمام تلاش‌ها بر کاهش میزان دی  اکسید کربن متمرکز است، ولی همچنان میزان تولید این گاز در کانادابا اهداف دولت فاصله زیادی دارد. آمارها نشان می‌دهد که کاهش کوچکی در سال ۲۰۱۶ رخ داده است نیز چندان چشمگیر نبوده است.

یک کشور کوچک، بالا‌تر از کشورهای پیشرفته

کشورهایی که امروزه به عنوان کشورهای پیشرفته شناخته می‌شوند، طی دهه‌های گذشته، عامل اصلی گرمایش زمین و انباشت کربن در جو و آب‌ها بوده‌اند. آنها با مسابقه تولید و مصرف برای رسیدن سودهای نجومی، تا جایی که ممکن بود از سوخت‌های فسیلی برای تولید و پیشرفت خود استفاده کردند. ‏

اینکه رئیس‌جمهوری آمریکا به راحتی از پیمان کاهش گازهای گلخانه‌ای خارج می‌شود و پس از آن دستور بازگشایی معادن ذغال سنگ و نیروگاه‌های سوخت‌های فسیلی را می‌دهد، در کنار دعواهای بی نتیجه کشورهای پیشرفته بر سر درصد و میزان کاهش آلاینده‌ها، افکار عمومی را نسبت به صداقت کشورهای قدرتمند در حفاظت از کره زمین مشکوک کرده است. در چنین شرایطی است که کشور بوتان در قامت یک کشور پیشرو، صادقانه وارد می‌شود.‏

زینب یوسف زاده در این باره می‌گوید: در حالی که همه کشورهای جهان در تلاشند تا روش‌هایی را اجرایی کنند که در کنار حفظ روند توسعه، میزان دی اکسید کربن تولیدی خود را نیز بر اساس موافقتنامه پاریس کم کنند، کشور کوچکی در آسیای جنوبی، مدل بسیار متفاوتی از توسعه را عملیاتی کرده که آن را تبدیل به سبزترین کشور جهان با تولید منفی دی اکسید کربن کرده است.

بوتان کجاست؟

از آنجایی که بوتان کشوری نه چندان فعال در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی و ورزشی بوده، شاید بیشتر ما بعد از شنیدن نام این کشور، به یاد کپسول‌های گاز مایع می‌افتیم! اما کار کارستان بوتان، کم کم این کشور گمنام را نامی می‌کند و دور از ذهن نیست انبوهی از گردشگران و محققان در لیست انتظار دریافت ویزا برای بازدید از این کشور هستند.

یوسف زاده با اشاره به این موضوع می‌گوید: در کنار دامنه شرقی کوه‌های هیمالیا، جایی میان دو کشور کهن و پرجمعیت چین و هند، کشوری به نام بوتان وجود دارد که روش حکمرانی آن جهان را شگفت زده کرده است. بوتان از زمانی که مدل توسعه کشورش را به جای ‏GDP‏ یا تولید ناخالص داخلی، با معیار جدیدی به نام ‏GHN‏ یا ‏Gross National Happiness‏ اندازه گیری می‌کند، توانسته است یک امر به ظاهر ناممکن را ممکن کند.

ارزش پولی مجموع کالا و خدمات نهایی تولید شده در داخل یک کشور در طی یک سال، ‏GDP‏ نام دارد. این معیار در نیمه دوم قرن هفده توسط ویلیام پتی ابداع شد و پس از تغییراتی از سال ۱۹۴۴ اصلی‌ترین معیار اندازه گیری پیشرفت اقتصادی یک کشور محسوب می‌شود. همچنین از سال ۱۹۹۱ این عدد در آمریکا و سپس در اکثر قریب به اتفاق کشورها به عنوان معیار توسعه ملی و پیشرفت در جهان پذیرفته شد و در نهایت شاخص موفقیت کشورها به حساب آمد.‏

به گفته این فعال محیط زیست، ‏GDP‏ همانطور که از تعریف آن بر می‌آید، با تولید هر چه بیشتر رابطه مستقیم دارد. برای تولید هر چه بیشتر نیاز به مصرف هر چه بیشتر است. با افزایش تولید و مصرف، منابع طبیعی محدود جهان نیز با سرعت بیشتر و در مقادیر بالاتری مصرف می‌شوند. سوخت بیشتری برای به حرکت درآوردن فرآیندهای تولیدی و حمل و نقل می‌سوزد و روز به روز بر میزان دی اکسید کربن جهان اضافه می‌شود. این خواست نامحدود برای توسعه برمبنای تولید، در سیاره‌ای که منابع، فضا و هوایش محدود است، جامعه بشری را به مسئله بسیار پیچیده، به تغییرات اقلیم دچار کرده است. اما در میان این ناچاری جهانی، کشور بوتان برای توسعه راه دیگری یافته است.‏

بوتان چگونه آغاز کرد

«جیگم سینگی وانگچوک»، آخرین پادشاه کشور بوتان در سال ۱۹۷۲ در سن شانزده سالگی بعد از مرگ پدر، تاجگذاری کرد. جیگم، دریافت توسعه بر مبنای تولید، علاوه بر آسیب شدیدی که به محیط زیست و فرهنگ یک منطقه وارد می‌کند، فقط برای تعداد کمی از مردم رفاه به ارمغان می‌آورد و در مقابل، انسان‌های بسیاری را به حاشیه می‌راند و به کام فقر و عدم رضایت از زندگی می‌کشاند. بنابراین تصمیم گرفت که اساس حکومت، بر معیاری استوار شود که بتواند توسعه کشورش را با میزان شادی شهروندانش اندازه گیری کند.‏

پادشاه جوان معتقد بود که باید میزان درآمد ملی با میزان بهروزی روانی شهروندان برابری کند. از نظر او، درآمدی که باعث افزایش شادی نشود، بیهود خواهد بود. ثروتی که در یک کشور تولید می‌شود باید توسط حکمرانان برای سلامتی، آموزش و افزایش استانداردهای زندگی شهروندان مصرف شود، چرا که مردمی که سالم هستند، برای آینده خود برنامه روشنی دارند، امنیت را تجربه می‌کنند، درآمد مناسب دارند، سرپناه دارند و از زمانشان به خوبی استفاده می‌کنند، شاد خواهند زیست. همچنین مردمی که فرصت مناسبی برای بودن با یکدیگر و به اشتراک گذاشتن تجربیات خود دارند، در فعالیت‌های فرهنگی مشارکت می‌کنند و مراسم باستانی و مذهبی خود را برگزار می‌کنند، احساس تعلق اجتماعی بالاتری نسبت به کشورشان خواهند داشت. برآورده شدن این موارد باعث خواهد شد که شهروندان یک کشور، بدون آنکه زیر کوهی از تکنولوژی‌های رنگارنگ دفن گردند، خوشبختی بیشتری را تجربه کنند.‏

یوسف زاده با اشاره به مطالب فوق می‌افزاید: از آنجا که پادشاه بوتان در توسعه مفهوم شادی ملی به این نتیجه رسیده بود که زندگی ساده زیستانه و غیرمصرفی، شادی را به همراه خواهد داشت در سال ۲۰۰۶ زندگی پر زرق و برق پادشاهی را کنار گذاشت، خود را بازنشسته اعلام کرد و قدرت را به مردم سپرد. در سال ۲۰۰۸ اولین انتخابات بوتان برگزار شد و نظام جدید پارلمانی بوتان آغاز به کار کرد. حکومت تازه تاسیس از همان ابتدا قول داد که کشورش را به یک منطقه کربن خنثی تبدیل کند و برپایه توسعه پایدار و حکمرانی خوب پیش رود.‏

این پژوهشگر در ادامه تغییر معیار پیشرفت در بوتان را توضیح می‌دهد و می‌گوید: بر خلاف ‏GDP‏ که بر تولید و درآمد بیشتر استوار است، در توسعه بر مبنای شادی ‏GHN، شادی و بهروزی شهروندان معیار است. در این مدل از توسعه، آموزش و درمان کاملا رایگان است و هزینه آن با گسترش سبک ساده زیستی، احیای سنت‌های بومی و مدیریت صرفه جویانه منابع طبیعی تامین می‌شود. شهروندان بوتان به لباس محلی، مراسم بومی و به محیط زیست خود تعلق خاطر و توجه بسیاری دارند. موضوع به زمانی در سال ۲۰۰۹ در کنفرانس کپنهاگ برمی گردد که در میان غوغای کشورها برای متهم جلوه دادن یکدیگر در موضوع گازهای گلخانه ای، اولین کشوری که اعلام آمادگی کرد تا دی اکسید کربن خود را کاهش دهد، بوتان بود. آنها طی یک برنامه ملی زباله‌های موجود در فضاهای طبیعی کشورشان را جمع آوری کردند.‏

برنامه دوم ملی مردم بوتان گسترش فضای سبز با درختکاری عمومی بود. آنها تعهد کرده بودند که حداقل ۶۰ درصد از زمین کشورشان را جنگل کاری کنند. یوسف زاده ادامه می‌دهد: حفاظت از منابع طبیعی در ابتدای راه نیاز به هزینه بالایی داشت. به همین منظور، دولت بوتان برنامه جذب سرمایه گذاری ۱۵ ساله با نام “بوتان برای زندگی” را پیش برد تا بتواند زیرساخت‌های حفاظت از محیط زیست خود را تکمیل کند. در حال حاضر ۷۱ درصد از مساحت کشور بوتان جنگل است. شهروندان بوتان پارک‌ها و مناطق حفاطت شده جنگی  شان را از شکار، معدن کاوی و آلوده شدن محافظت می‌کنند. این سرزمین‌های جنگلی توسط راهروهایی سبز به یکدیگر منصل هستند تا گونه‌های حیوانی در امنیت بتوانند در تمام نقاط و اقلیم کشور تردد کنند. آنها با داشتن پنج میلیون هکتار مساحت جنگلی، یکی از ده کشور برتر درتنوع زیستی هستند.

تسهیلات دولت بوتان

در بسیاری از موارد تخریب محیط زیست از روی اجبار صورت می‌گیرد. مثلا در مناطق جنگلی، سوخت ارزان برای ساکنان، چوب است. برای جلوگیری از تخریب لازم است زیرساخت‌ها فراهم شود.

زینب یوسف زاده موفقیت بوتان در عمومی کردن موضوع محیط زیست را فراهم کردن زیرساخت‌ها می‌داند و می‌گوید: در حال حاضر مردم بوتان از الکتریسیته رایگانی بهره می‌برند که از طریق نیروگاه‌های آبی به دست می‌آید. الکتریسیته رایگان از سوزاندن چوب به عنوان سوخت جلوگیری می‌کند. همچنین الکتریسیته تولید شده از انرژی پاک به کشورهای چین و هند نیز صادر می‌شود و در صرفه جویی سوخت‌های فسیلی و کاهش دی اکسید کربن در این دو کشور نیز نقش ایفا می‌کند. شهروندان کشور بوتان برای استفاده از اتومبیل‌های الکتریکی از تسهیلات دولتی بهره  مند می‌شوند و با این کار، مصرف سوخت‌های فسیلی و گازهای گلخانه‌ای را کاهش می‌دهند. استفاده از لامپ‌های ال‌ای دی، شامل یارانه‌های دولتی می‌شود. این لامپ‌ها بهره وری بالاتری نسبت به لامپ‌های معمولی و فلورسنت دارند و میزان بسیار کمتری از الکتریسیته در آنه تبدیل به حرارت می‌شود.

وی توضیح می‌دهد: امروزه بوتان نه تنها به تعهد خود بر مبنای توافقنامه کپنهاک و پاریس برای کاهش گاز دی اکسید کربن عمل کرده، بلکه با حذف دی اکسید کربن سه برابر بیش از تولید آن، اولین کشور کربن منفی و سبزترین کشور جهان است. کشور کوچک بوتان با تمام تلاشی که برای هماهنگی با طبیعت کرده است، از طریق سیل‌های حاصل از آب شدن یخچال‌های طبیعی کوه‌های هیمالیا، قربانی تغییرات اقلیم است. به همین علت بوتان سعی دارد تا توجه جهان را به تغییر دیدگاه در مورد توسعه جلب کند. کار ارزشمند کشور بوتان آن است که مثال نقضی برای تمام ادعایی است که می‌گویند تغییر نظام اقتصادی و تولید محور جهان امکان پذیر نیست. این کشور با گذشتن از مرحله مذاکرات و توافقنامه‌هایی که در مرحله حرف مانده اند، دست به کار شد و الگوی شگفت انگیزی را به مردم جهان هدیه داد. الگویی که می‌تواند روزنه امیدی برای حفظ محیط زیست برای نسل‌های آینده باشد. ‏

سجاد تبریزی

نسخه مناسب چاپ