با شاعران امروز
اندوه آفتاب
 

در اواخر هفته‌ای که گذشت، «منصور خورشیدی»شاعر و منتقد مازندرانی، چشم از جهان فروبست. خورشیدی، متولد ۱۳۲۹ است و چاپ شعرهای خود را از دهه، پنجاه آغاز کرد.
از این شاعر و منتقد شعر حجم، مقالات بسیاری در داخل و خارج کشور منتشر شده و همچنین چند مجموعه شعر از وی در دسترس علاقه مندان شعر سپید قرار گرفته است. کتاب های او عبارتند از:
«از فکرهای با تو »، «خطابه‌های کهنسال کودکی»، «آبی ناگهان»، «تاج‌ریزی خاکستر» و «سجاده روی ماه بینداز».
در این مجال اندک، با خواندن چند شعر از منصور خورشیدی، یاد او را گرامی می داریم:
تمنای موج‌های جهنده
اندکی آسمان زیر باران
اندوه آفتاب را شماره می‌کند
کنار صدف‌های خاکستری
مروارید درشت دریا
که زخم الماس در سینه دارد
به تمنای موج‌های جهنده
تن نمی‌دهد
تا گردنبندی از بلور
نثار تندیس‌ها کند
همین دقیقه
که زخم کهن‌ترین ِ درد
در ذهن تو ورق می‌خورد
شکوه ساده‌ای دارد
دلتای روشن این نقشه
که تنگ در آغوش آب
به سراب طعنه می‌زند
***
زمزمه‌ آب
اینک که قطره‌های حیات
در سرخی رگان تو
پرتاب می‌شود
دل به تبسم ساده می‌سپاری
جنب نیلوفرانی که
با زمزمه‌ی آب
از خواب برخاسته‌اند
***
پرسه های مدام
دیوانه عشق را
عصر سیاه زمستان
وقتی تمام خیابان
با اوست
به دوست می‌دهد!
نیمرخ
به سایه‌ی ماه دارد
این مرد رایگان
با آسمان خالی از ستاره
که سراسیمه می‌رود
پشت پرسه‌های مدام

code

نسخه مناسب چاپ